امروز: شنبه, ۳۱ شهریور ۱۴۰۳ برابر با ۱۸ ربيع الأول ۱۴۴۶ قمری و ۲۱ سپتامبر ۲۰۲۴ میلادی
چهارشنبه, ۰۶ شهریور ۱۳۹۸ ۱۲:۵۸
۴
PNAZAR
نسخه چاپی

مکانیزم های دفاعی از منظر فروید

مکانیزم های دفاعی از منظر فروید
به گزارشتمیم نیوز

فروید برای اولین بار مفهوم مکانیزم دفاعی را ابداع کرد و بعدها دخترش آنا، این مفهوم را اصلاح کرد و سازمان داد. گرچه مکانیزم های دفاعی بهنجار هستند و همه از آنها استفاده می کنند اما اگر به صورت افراطی به کار روند، به رفتار وسواسی ، مکرر و روان رنجور می انجامند.

چون برای بوجود آوردن و حفظ کردن مکانیزم های دفاعی باید انرژی روانی صرف کنیم، هرچه بیشتر دفاعی باشیم، انرژی روانی کمتری برای ارضا کردن تکانه های نهاد باقی می گذاریم. البته این دقیقا وظیفه خود است که مکانیزم های دفاعی را بوجود آورد زیر باید از برخورد مسقیم با درخواست های غریزی و دفاع کردن از خودش در برابر اضطاب همراه با آنها، اجتناب کند.

مکانیزم های اصلی عبارتند از : سرکوبی، عمل زدایی، جداسازی، واکنش های وارونه، جا به جایی، تثبیت، واپس روی، فرافکنی، درون فکنی، والایش.

سرکوبی

اساسی ترین مکانیزم دفاعی سرکوبی است. زیرا در سایر مکانیزم های دخالت دارد. هروقت که خود با تکانه های ناخوشایند نهاد تهدید می شود با سرکوب کردن آن تکانه ها از خودش محافظت می کند، یعنی احساس های تهدید کننده را به ناهشیار میراند.

در خیلی از موارد سرکوبی در طول عمر ادامه می یابد. برای مثال ممکن است دختری برای همیشه احساس نفرتش از خواهر کوچکترش را سرکوب کند زیرا این حس اضطراب زیادی را برای او بوجود می آورد.

هیچ جامعه ای اجازه نمی دهد غرایز جنسی و پرخاشگری به صورت کامل و راحت ابراز شوند. در صورتی که رفتارهای خصمانه یا جنسی کودکان تنبیه یا سرکوب شده باشند، آنها یاد می گیرند هر وقت این تکانه های را تجربه می کنند، مضطرب شوند. گرچه این اضطراب به ندرت موجب سرکوبی کامل سایق های پرخاشگری و جنسی می شود، اما معمولاً به سرکوبی محدود آنها می انجامد.

بعد از اینکه این تکانه ها ناهشیار شدند، چه اتفاقی برای آنها می افتد؟ فروید معتقد بود که چند احتمال وجود دارد. اولاً این تکانه ها می توانند بدون تغییر در ناهشیار بمانند. ثانیاً آنها می توانند به صورت تغییر نیافته برای وارد شدن به هشیاری فشار بیاورند که در این صورت اضطراب بیشتری از آنچه فرد می تواند تحمل کند به وجود می آورند که او را در خود غرق می کند.

سومین و رایج ترین سرنوشت ترین غرایز سرکوب شده این است که به صورت جابجا شده یا مبدل ابراز می شوند. البته این تغییر شکل باید زیرکانه باشد که خود را فریب دهد. سایق های سرکوب شده می تونند به صورت نشانه های جسمانی تغییر شکل یابند ، مثلا ممکن است گناه جنسی، مردی را به ناتوانی جنسی دچار کند.

ناتوانی جنسی به این مرد اجازه نمی دهد در گیر گناه یا اضطرابی شود که از فعالیت جنسی لذتبخش حاصل می شوند. سایق های جنسی سرکوب شده می توانند در رویاها، لغزش زبان یا یکی از مکانیزم های دفاعی دیگر نیز راه خروجی پیدا کنند.

عمل زدایی و جداسازی

افراد برای دفاع علیه اضطراب به عمل زدایی و جداسازی هم روی می آورند. عمل زدایی و جداسازی شکل های مهم سرکوبی هستند و ارتباط نزدیک آنها با اعمال تکراری و تشریفاتی و افکار سمج و مکرر آنها را از سرکوبی متمایز می کند.

عمل زدایی نوعی سرکوبی است که به موجب آن خود می کوشد تجربیات ناخوشایند و پیامدهای آنها را نادیده بگیرد. عمل زدایی مانند نیروی جادویی منفی است که افکار یا رویدادها را ناپدید می سازد و آنها را از طریق رفتارهای تشریفاتی و وسواسی پاک می کند. در صورتی که عمل زدایی کامل باشد فرد از اعمالی که موجب گناه شده اند، خاطره هشیار نخواهد داشت. فرد هنگام عمل زدایی روی خود را از تجربه ناخوشایند بر می گرداند، انگار که اصلاً اتفاقی نیوفتاده است. 

مکانیزم دفاعی دیگری که با عمل زدایی ارتباط نزدیکی دارد، جداسازی است. خود به کمک جداسازی می کوشد تجربه ای را جدا کند  به این صورت که برای جلوگیری کردن از هرگونه عاطفه ای که بلافاصله به دنبال آن تجربه است، از افکار وسواسی استفاده می کند. فرد با جلوگیری کردن از این عاطفه، ارتباط بین رویداد ناخوشایند و تجربیات بعدی را قطع و آنها را جدا می کند. بدین ترتیب رویداد ناخوشایند جدا شده و فرآیندهای تفکر عادی نمی توانند آن را به یاد آورند. در حالی که عمل زدایی، اعمال وسواسی و رفتارهای تشریفاتی را به بار می آورد جداسازی به افکار وسواسی و مکرر می انجامد.

جداسازی معمولاً تحریم لمس کردن را در بر دارد. چون لمس کردن هدف فوری میل جنسی و پرخاشگری است، فرد وسواسی خود را از تماس بدنی بر حذر می دارد، از دست دادن با دیگران پرهیز می کند و هنگامی که سهواً به چیزی می زند با وحشت خود را عقب می کشدو فروید باور داشت مقداری جداسازی در رفتار عادی رایج است، و این زمانی است که خود سعی می کند افکار خاصی را مجزا نگهدارد و بدین ترتیب زنجیره تداعی های بین افکار حاری و افکار اضطراب آوری را که با رفتار ناخوشایند اصلی همراه بوده اند، قطع می کند.

واکنش وارونه

یکی از راه هایی که تکانه سرکوب شده می تواند هشیار شود این است که ظاهر مبدلی بگیرد که با شکل اصلی آن کاملاً مغایر باشد. این مکانیزم دفاعی واکنش وارونه نامیده می شود. رفتار واکنشی را می توان از خصلت اغراق آمیز و حالت وسواس گونه آن تشخیص داد. نمونه واکنش وارونه را می توان در دختری مشاهده کرد که عمیقاً از مادرش آزرده شده و از او متنفر است چون او می داند که جامعه محبت به والدین را ایجاب می کند، این نفرت هشیار از مادرش، اضطراب زیادی را ایجاد خواهد کرد.

بنابراین این دختر برای اجتناب از اضطراب عذاب آور، روی تکانه متضادی تمرکز می کند: محبت. با این حال، محبت او به مادرش اصیل نیست بلکه نمایشی و مبالغه آمیز است. دیگران شاید به راحتی از ماهیت واقعی این محبت ساختگی آگاه باشند، اما او باید خودش را فریب دهد و به واکنش وارونه اش بچسبد زیرا به او کمک می کند این واقعیت اضطراب آورد را که ناهشیارانه از مادرش نفرت دارد، پنهان سازد.

جابجایی

فروید معتقد بود واکنشهای وارونه به یک موضوع محدود هستند، برای مثال کسانی که محبت واکنشی دارند فقط به فردی که ناهشیارانه از او متنفر هستند، محبت می کنند. آنها این نوع محبت را به دیگران تعمیم نمی دهند. اما در حالت جابجایی افراد می توانند امیال نامعقول خود را به سمت اشخاص یا اشیای گوناگون هدایت کنند به طوری که تکانه اصلی تغییر شکل یافته یا پنهان شده باشد. برای مثال خانمی که از دست هم اتاقی اش عصبانی است، عصبانیت خود را به همکارانش جابجا کند، اما با هم اتاقی اش دوست می ماند اما برخلاف عملکرد واکنش وارونه، در مورد صمیمت و رفتار دوستانه خود مبالغه نمی کند. 

فروید در نوشته های خود اصطلاح جابجایی را به چند صورت به کار برده است. برای مثال در بحث غریزه جنسی دیدیم که موضوع جنسی می تواند به موضوعات دیگر از جمله خود فرد، جابجا شود یا تغییر شکل یابد. فروید جابجایی را برای اشاره به جایگزین شدن یک نشانه روان رنجور به نشانه دیگر نیز به کار برده است. مثلاً دست شستن وسواسی می تواند جایگزین میل وسواسی به استمنا شود. جابجایی در تشکیل رویا نیز دخالت دارد، مثل زمانی که امیال ویرانگرانه خواب بیننده نسبت به پدر و مادر، متوجه سگ و گرگ می شود.

تثبیت 

رشد روانی به طور طبیعی و به صورت پیوسته مراحل متفاوتی را طی می کند. با این حال فرایند رشد کردن به صورت روانی لحظه ای استرس زا و نگران کننده نیز دارد. هنگامی که دورنمای طی کردن مرحله بعدی خیلی اضطراب آور می شود، خود به راهبرد باقی ماندن در مرحله موجود که از لحاظ روانی آرام بخش تر است؛ متوسل می شود. این دفاع تثبیت نامیده می شود.

از لحاظ فنی، تثبیت عبارت است از دلبستگی لیبیدو به مرحله رشد قبلی که ابتدایی تر است. تثبیت ها مانند سایر مکانیزم های دفاعی، همگانی هستند. افرادی که همواره از خوردن، سیگار کشیدن یا صحبت کردن لذت می برند، امکان دارد تثبیت دهانی شده باشند. در حالی که کسانی که در مورد پاکیزگی و نظم وسواس دارند می توانند تثبیت معقدی شده باشند.

واپس روی

بعد از اینکه لیبیدو مرحله ای از رشد را طی کرده است در مواقع استرس و اصطراب به مرحله پیشین بر می گردد. این بازگشت به واپس روی معروف است. واپس روی درکودکان بسیار شایع و به راحتی قابل رویت است. برای مثال کودکی که از شیر گرفته شده امکان دارد وقتی برادر یا خواهرش متولد می شوند به درخواست شیشه شیر واپس روی کنند.توجهی که به نوزاد می شود تهدیدی برای کودک بزرگتر است.

واپس روی در کودکان بزرگتر و بزرگسالان نیز شایع است. روش متداول بزرگسالان  برای واکنش نشان دادن به موقعیت های اضطراب آور این است که به الگوهای رفتار پیشین که امن تر هستند برمی گردند و لیبیدوی خود را در موضوعات ابتدایی و آشنا صرف می کنند. برای مثال تحت شرایط استرس شدید امکان دارد یک فرد بزرگسال وضعیت جنینی اختیار کند، دیگری می تواند به خانه نزد مادرش بازگردد و دیگری تمام روز در تخت بماند و به این طریق به استرس واکنش نشان دهدو دفتار واپس رفته از این نظر که خشک و بچگانه است به رفتار تثبیت شده شباهت دارد. با این حال، واپس روی ها معمولاً موقتی هستند در حالی که تثبیت ها به مصرف انرژی کم و بیش دائمی نیاز دارند.

فرافکنی

زمانی که تکانه ای غریزی اضطراب زیادی را تولید می کند، خود با نسبت دادن این تکانه ناخواسته به موضوعی بیرونی، که معمولاً فرد دیگری است، اضطراب را کاهش دهد. این مکانیزم دفاعی فرافکنی است که می توان آن را به صورت دیدن احساس ها یا گرایش های نامعقول در دیگران که واقعاً در ناهشیار خود فرد قرار دارند، تعریف کرد. برای مثال، امکان دارد مردی اعمال زنان مسن را به صورت اغفال های ناموفق تعبیر کند.

تصور آمیزش با زنان مسن به صورت هشیارانه می تواند از نظر وی مشمئز کننده باشد، اما در عمق ناهشیار او میل شهوانی نیرومندی نسبت به این زنان نهفته است. در این مورد مرد جوان خود را با این باور فریب می دهد که او نسبت به زنان مسن هیچ احساس جنسی ندارد گرچه این فرافکنی مقدار زیادی اضطراب و گناه او را از بین می برد اما به او امکان میدهد تمایل جنسی به زنانی که مادرش را به یاد او می آورند، حفظ کند.

نوع شدید فرافکنی، اختلال روانی پارانویا است که با هذیان های نیرومند حسادت و گزند و آسیب مشخص می شود. پارانویا پیامد اجتناب ناپذیر فرافکنی نیست، بلکه صرفاً نوع شدید آن است. به عقیده فروید تفاوت مهم بین فرافکنی و پارانویا در این است که پارانویا همیشه با احساس های هم جنس گرایانه سرکوب شده نسبت به آزار دهنده مشخص می شود.

فروید معتقد بود که این آزاد دهنده قطعا یک دوست سابق همجنس است، اما گاهی افراد هذیان های خود را به فردی از جنس مخالف منتقل می کنند. زمانی که تکانه های همجنس گرایی خیلی قدرتمند می شوند، افراد مبتلا به پارانویای گزند و آسیب با وارونه کردن این احساس ها و بعد فرافکنی کردن آها به موضوع اصلی شان، از خود دفاع می کنند.

در مورد مردان، این تغییر شکل به صورت زیر انجام می شود: فریاد پارانوید، به جای اینکه بگوید: دوستش دارم، می گوید: از او متنفرم. چون این نیز اضطراب خیلی زیادی به وجود می آورد می گوید: او از من متنفر است. در این مرحله این فرد همه مسئولیت ها را رد می کند و می تواند بگوید: من کاملاً او را دوست دارم، اما او مرا به خطر انداخته است. مکانیزم اصلی در همه نوع پارانویا، فرافکنی همراه با هذیان های حسادت و گزند و آسیب است.

درون فکنی

در حالی که فرافکنی، نسبت دادن تکانه های نامعقول به موضوعی بیرونی است درون فکنی نوعی مکانیزم دفاعی است که افراد از طریق آن، ویژگی های مثبت دیگران را در خود(ایگو) شان ادغام می کنند. برای مثال امکان دارد یک نوجوان طرز رفتار، ارزش ها یا سبک زندگی یک هنرپیشه سینما را درون فکنی یا اختیار کند. این نوع درون فکنی به نوجوان احساس ارزشمندی کاذب می دهد و احساس حقارت وی را به حداقل می رساند. افراد همیشه ویژگی هایی را که به نظرشان با ارزش هستند و به آنها امکان می دهند نسبت به خودشان احساس بهتری داشته باشند درون فکنی می کنند.

فروید حل شدن عقده ادیپ را نمونه نخستین درون فکنی می دانست. در این زمان کودک اقتدار و ارزش های پدر یا مادر یا هر دوی آنها را درون فکنی می کند و این درون فکنی به شکل گیری فراخود کمک می نماید و زمانی که کودکان ارزش ها ی والدین شان را درون فکنی می کنند از تکلیف ارزیابی و انتخاب کردن عقاید و معیارهای کردار و سلوک خودشان آسوده خاطر می شوند. بعد از اینکه کودان دوره نهفتگی رشد را پشت سر می گذارند (تقریبا 6 تا 12 سالگی) فراخود آنها خصوصی تر می شود یعنی از همانند سازی خشک با والدین فراتر می رود. با این حال افراد در هر سنی می توانند با پذیرفتن یا درونی کردن ارزش ها، عقاید و طرز رفتار دیگران، اضطراب مرتبط با احساس بی کفایتی را کاهش دهند.

والایش

هر یک از مکانیزم هایدفاعی با محافظت کردن از خود (ایگو) در برابر اضطراب به فرد خدمت می کنند، اما از نظر جامعه، ارزش این مکانیزم ها مشکوک است. به عقیده فروید یک مکانیزم والایش هم به فرد و هم به گروه اجتماعی کمک می کند. والایش عبارت است از سرکوبی هدف تناسلی اروس به وسیله جایگزین کردن هدف اجتماعی یا فرهنگی. هدف والایش یافته، به صورت آشکار، در دستاوردهای فرهنگی خلاق، مانند نقاشی، موسیقی و ادبیات جلوه گر می شود اما به صورت ظریف تر، بخشی از کلیه روابط انسانی و فعالیت های اجتمای است.

فروید معتقد بود که هنر میکل آنژ که در نقاشی و مجسمه سازی راه خروج غیر مستقیمی برای لیبیدوی خود یافت، نمونه ای از والایش است. والایش در اغلب افراد با ابراز مستقیم اروس آمیخته می شود . نوعی تعادل بین دستاوردهای اجتماعی و لذات شخصی به بار می آورد. اغلب ما می توانیم بخشی از لیبیدوی خود را در جهت خدمت کردن به ارزش های فرهنگی عالی والایش بخشیم، درحالی که به طور هم زمان مقدار کاقی از غریزه جنسی را برای دنبال کردن لذات شهوانی خود نگهداریم.

به طور خلاصه همه مکانیزم های دفاعی از خود در برابر اضطراب محافظت می کنند. چون هر کسی تا اندازه ای رفتار عادی دارد، پس این مکانیزم ها عمومیت دارند. هر مکانیزم دفاعی با سرکوبی آمیخته است و هر کدام می توانند به مرحله آسیب روانی کشیده شود. با این حال، معمولاً مکانیزم های دفاعی به حال فرد مفید و برای جامعه بی ضرر هستند. علاوه بر این یک مکانیزم دفاعی -والایش- معمولاً منافعی برای فرد و جامعه به بار می آورد.

 

بیشتر بخوانیم :

روان شناسی سالیوان

 چه نوع شخصیتی از لحاظ روانی سالم است؟

 روان درمانی درمانجو مدار راجرز

پویش های شخصیت از منظر فروید و آشنایی با غرایز

 افراد خودشکوفا چه ویژگی های مشترکی دارند؟

شرطی سازی چیست؟| شرطی سازی از منظر اسکینر

روان شناسی بندورا



+ 4
مخالفم - 3

تمام حقوق مادی و معنوی این پایگاه محفوظ و متعلق به تمیم خبر می باشد.
هرگونه کپی و نقل قول از مطالب سايت با ذكر منبع بلامانع است.