امروز: یکشنبه, ۲۱ بهمن ۱۴۰۳ برابر با ۱۰ شعبان ۱۴۴۶ قمری و ۰۹ فوریه ۲۰۲۵ میلادی
یکشنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۸ ۱۳:۴۲
۵
PNAZAR
نسخه چاپی

روش های درمانی فروید - تداعی آزاد و تحلیل رویا

روش های درمانی فروید - تداعی آزاد و تحلیل رویا
به گزارشتمیم نیوز

در این بخش روش های درمانی فروید را به طور خلاصه مورد بررسی قرار خواهیم داد : 

تداعی آزاد 

هدف اصلی فروید در روان کاوی، برملا کردن خاطرات سرکوب شده از طریق تداعی آزاد و تحلیل رویا بود. درمان با تبدیل کردن مواد ناهشیار به هشیار موثر واقع می شود و فقط زمانی تاثیر دارد که بتواند به این تبدیل تحقق بخشد. به طور مشخص هدف روان کاوی عبارت است از تقویت کردن خود، مستقل کردن بیشتر آن از فراخود، گسترش دادن حوزه ادراک و وسعت بخشیدن به سازمان آن، به طوری که بتواند قسمت های زنده و با طراوت نهاد را به خود اختصاص دهد. جایی که نهاد بود، خود باید همانجا باشد.

بیماران هنگام تداعی آزاد باید هر فکری را که به ذهن شان می رسد، صرف نظر از اینکه چقدر نامربوط است، بیان کنند. هدف از تداعی آزاد دست یابی به ناهشیار است به این صورت که با فکر هشیار شروع می شود و آن را در زنجیره تداعی ها تا هر جایی که کشیده شود، دنبال می کند. این فرآیند آسانی نیست و برخی بیماران هرگز بر آن تسلط نمی یابند. به همین دلیل فروید از تحلیل رویا هم ا ستفاده می کرد.

برای اینکه درمان روانکاوی موفقیت آمیز باشد باید لیبیدو که قبلاً صرف نشانه های روان رنجوری می شد، آزاد شود تا به خود (ایگو) کمک کند. این کار با یک روش دو مرحله ای صورت می گیرد. در مرحله اول تمام لیبیدو از نشانه های بیمار به انتقال رانده می شود و در آنجا تمرکز می یابد، در مرحله دوم کشمکش بر سر این موضوع جدید ادامه می یابد و لیبیدو از آن آزاد می شود.

موقعیت انتقال برای روان کاوی اهمیت زیادی دارد. منظور از انتقال، احساس جنسی یا پرخاشگری مثبت یا منفی است که بیماران در جریان درمان به روان کاو نشان می دهند. احساس های انتقالی سزاوار درمان گر نیستند و صرفاً از تجربیات قبلی بیماران، معمولاً با والدین شان، به درمانگر انتقال می یابند. به عبارت دیگر بیماران همان احساسی را نسبت به روان کاو دارند که قبلاً نسبت به پدر و مادرشان داشتند. 

انتقال مثبت به بیمار امکان می دهد تا تجربیات کودکی خود را در جو امن درمان روان کاوی از خاطر بگذراند. با این حال، درمانگر باید انتقال منفی به شکل خصومت را تشخیص داده و آن را برای بیماران توضیح دهد تا آنها بتوانند  بر هر گونه مقاومت در برابر درمان چیره شوند. مقاومت که به انواع پاسخ های ناهشیاری اشاره دارد که بیماران برای متوقف کردن پیشروی خود در درمان نشان می دهند، می تواند علامت خوبی باشد، زیرا نشان می دهد که درمان از مواد سطحی فراتر رفته است.

فروید به چند محدودیت در درمان اشاره کرد: 
اولاً همه خاطرات قدیمی را نمی توان و نباید به هشیاری آورد.
ثانیاً درمان به اندازه ای که در مورد روان رنجوری های انتقالی، مانند فوبیها، هیستری و وسواس ها موثر واقع می شود بر روان پریشی ها یا بیماری های سرشتی تاثیری ندارد 
ثالثاً وقتی بیمار بهبود یافت امکان دارد بعدها به روان رنجوری دیگری مبتلا شود.

فروید که از این محدودیت ها آگاه بود اعتقاد داشت که می توان روان کاوی را همراه با درمان های دیگر به کار برد.
در صورتی که درمان روان کاوی موفقیت آمیز باشد بیماران دیگر از نشانه ای توان کاه رنج نمی برند، انرژی روانی را در فعالیت های خود (ایگو) صرف می کنند و خود گسترش یافته ای دارند که تجربیات سرکوب شده قبلی را در بر دارد. آنها دستخوش تغییر شخصیت عمده ای نمی شوند بلکه تبدیل به کسی می شوند که می توانستند در شرایط مطلوب باشند.

تحلیل رویا

فروید برای تبدیل کردن محتوای آشکار رویاها به محتوای مهمتر از تحلیل رویا استفاده کرد. محتوای آشکار رویا معنی سطحی یا توصیف هشیاری است که خواب بیننده ارائه می دهد در حالی که محتوای نهفته به مواد ناهشیار آن اشاره دارد.

فرض اساسی فروید در مورد تحلیل رویا این است که تقریباً همه رویاها ارضای میل هستند. برخی امیال واضح هستند و از طریق محتوای آشکار ابراز می شوند، مثل زمانی که فرد گرسنه ای به خواب می رود و خواب غذا خوردن می بیند. اما ارضای میل عمدتاً به صورت محتوای نهفته ابراز می شود و فقط تحلیل رویا می تواند آن را بر ملا سازد.

یک مورد استثنا در این قاعده که رویاها ارضای میل هستند به بیمارانی مربوط می شود که به روان رنجوری های آسیب زا دچارند و رویاهای شان مملو از تجربیات آسیب زا مکرر است. این رویاها که به جای ارضای میل از وسواس تکرار تبعیت می کنند و معمولاً در افراد مبتلا به اختلال استرس پس از آسیب یافت می شوند که مکرراً تجربیات وحشتناک یا آسیب زا را در خواب می بینند.

فروید معتقد بود که رویاها در ناهشیار تشکیل می شوند و امیال ناهشیار آنها را ابداع می کنند تا بلکه هشیار شوند. امیال برای انجام این کار، باید از چنگ سانسورچی اولیه و نهایی بگریزند. این نگهبانان حتی هنگام خواب، بیدار هستند و مواد روانی ناهشیار را مجبور می کنند تغییر شکل دهند. این تغییر شکل به دو صورت انجام می گیرد: 

اولاً محتوای رویا می تواند از طریق تلخیص یا جابجایی، تغییر شکل یابد. تلخیص به این واقعیت اشاره دارد که محتوای آشکار رویا به گستردگی سطح نهفته نیست بدین معنی که مواد ناهشیار قبل از ظاهر شدن در سطح آشکار، خلاصه یا به هم فشرده می شوند. جا به جایی به معنی آن است که تصورات دیگری که رابطه دوری با تصورات رویا دارند جایگزین آنها می شوند. تلخیص و جا به جایی محتوا از طریق نمادها صورت می گیرند. برخی تصورات، تقریباً به طور همگانی، در شکل های ظاهراً بی خطر بازنمایی می شوند. 

ثانیاً رویاها می توانند با مهار کردن یا وارونه کردن عاطفه خواب بیننده وی را فریب دهند. برای مثال مردی که آرزوی قتل پدرش را دارد شاید ببیند درش مرده اما در محتوای آشکار رویا نه احساس شادی کند نه تاسف، یعنی عاطفه او مهار شده است. احساس های ناخوشایند نیز می توانند در سطح آشکار رویا وارونه شوند. مثلا خانمی که به صورت ناهشیار از مادرش نفرت دارد شاید خواب مرگ مادرش را ببیند ولی شادی و نفرت ناهشیاری که احساس می کند در سطح آشکار رویا به صورت تاسف و محبت ابراز می شود. بنابراین او با این باور که نفرت عشق است و شادی تاسف، گول می خورد.

بعد از اینکه محتوای نهفته ناهشیار رویا تغییر شکل یافت و عاطفه آن وارونه یا مهار شد به شکل آشکار نمایان می شود به طوری که خواب بیننده بتواند آن را به یاد آورد. محتوای آشکار که تقریباً همیشه با تجربه هشیار یا نیمه هشیار روز قبل ارتباط دارد اهمیت روان کاوی ندارد یا اهمیت آن ناچیز است، فقط محتوای نهفه با اهمیت است.

فروید برای تعبیر کردن رویاها معمولا یکی از این دو روش را دنبال می کرد : 

در روش اول از بیماران می خواست رویای خود و همه تداعی های مرتبط با آن را نقل کنند، بدون توجه به اینکه این تداعی ها چقدر نامربوط و غیرمنطقی به نظر می رسیدند. فروید باور داشت که این تداعی ها، میل ناهشیار نهفته در رویا را آشکار می سازند.

اگر بیمار نمی توانست مطالب تداعی را نقل کند، فروید برای پی بردن به عناصر ناهشیار نهفته در محتوای آشکار از روش دوم (نماد رویا) استفاده می کرد. هدف هر دو روش، تداعی ها و نمادها، ردیابی تشکیل رویا تا رسیدن به محتوای نهفته آن بود. فروید معتقد بود که تعبیر رویا مطمئن ترین روش برای بررسی فرایندهای ناهشیار است و از آن به عنوان راه باشکوه به آگاهی یافتن از ناهشیار یاد کرد.

رویاهای اضطرابی با این اصل که رویاها ارضای میل هستند تعارض ندارد. توجیه آن این است که اضطراب به سیستم نیمه هشیار تعلق دارد، در حالی که میل به سیستم ناهشیار وابسته است. فروید سه نوع رویای اضطرابی را نام برد : رویای شرمندگی از برهنه بودن، رویای مرگ فردی عزیز ، رویای رد شدن در امتحان.

منشا رویای شرمنده از برهنه بودن، تجربه کودکی برهنه بودن در حضور بزرگسالان است. در تجربه اصلی، کودک احساس خجالت نمی کند ولی بزرگسالان اظهار ناخشنودی نموده و او را سرزنش می کنند. فروید معتقد بود که ارضای میل در این رویا به دو صورت عمل می کند: اولاً بی تفاوتی تماشاگران، میل کودکانه را به اینکه بزرگسالان تماشاچی از سرزنش کردن خودداری نمایند، ارضا می کند. ثانیاً برهنه بودن، میل به خودنمایی را ارضا میکند، میلی که معمولاً در بزرگسالان سرکوب می شود، اما در کودکان وجود دارد.

رویاهای مرگ فردی عزیز هم از کودکی سرچشمه می گیرند و ارضای میل هستند. اگر کسی خواب مرگ فرد جوان تری را ببیند، ناهشیار او ممکن است میل به نابودی برادر یا خواهر کوچکتری را ابراز کند که در دوره کودکی رقیب نفرت انگیزی بوده است. در صورتی که فرد متوفی بزرگ تر باشد خواب بیننده میل ادیپی به مرگ والد را ارضا می کند.

 اگر خواب بیننده در مدت این رویا، احساس اضطراب و تاسف کند، علت آن وارونه شدن عاطفه است. رویاهای مرگ والد در بزرگسالان متداول است ولی آنها بدین معنی نیستند که خواب بیننده در حال حاضر میل به مرگ آن والد را دارد. فروید این گونه رویاها را به این صورت تعبیر کرد که خواب بیننده در کودکی آرزو مرگ والدین را داشته اما این میل برای وارد شدن به هشیاری، خیلی تهدید کننده بوده است. حتی در بزرگ سالی آرزوی مرگ تا وقتی که عاطفه به تاسف تبدیل نشده باشد، در رویاها آشکار نمی شود.

سومین نوع رویای اضطرابی رد شدن در امتحان است. به عقیده فروید خواب بیننده همیشه خواب می بیند در امتحانی رد شده که آن را با موفقیت گذرانده نه در امتحانی که رد شده است. این رویا معمولاً زمانی روی می دهد که خواب بیننده، تکلیف دشواری را انتظار دارد.

خود (ایگو) با خواب دیدن رد شدن در امتحانی که فرد آن را گذرانده است می تواند به این صورت استدلال کند: من امتحان قبلی را که نگرانش بودم گذراندم، حالا درباره تکلیف دیگری نگرانم، ولی آن را نیز خواهم گذراند، پس نباید در مورد تکلیف فردا نگران باشم. بدین ترتیب میل به فارغ بودن از نگرانی درباره تکلیفی دشوار ارضا شده است.

به طور خلاصه فروید باور داشت که رویاها توسط ارضای میل برانگیخته می شوند. محتوای نهفته رویاها در ناهشیار تشکیل می شود و معمولاً با تجربیات کودکی ارتباط دارد در حالی که محتوای آشکار اغلب از تجربیات روز قبل ناشی می شود. تعبیر رویاها راه باشکوهی، به آگاهی یافتن ناهشیار است اما رویاها را نباید بدون تداعی های خواب بیننده با رویا تعبیر کرد.

مطالب نهفته از طریق عمل رویا به محتوای آشکار تبدیل می شوند. عمل رویا با فرآیندهای تلخیص، جابجایی و مهار عاطفه به هدفش می رسد. رویای آشکار ممکن است به مواد نهفته شباهت کمتری داشته باشد، اما فروید معتقد بود که تعبیر دقیق، ارتباط نهفته آن را روشن خواهد کرد.

 

بیشتر بخوانیم : 

سطوح زندگی روانی از دیدگاه فروید

روانشناسی سالیوان

توصیف اسکینر از ارگانیزم شخصیتی رفتاری انسان

 آمادگی های شخصی چیست؟ | تعریف آلپورت از آمادگی شخصی

 

 

 



+ 5
مخالفم - 2

تمام حقوق مادی و معنوی این پایگاه محفوظ و متعلق به تمیم خبر می باشد.
هرگونه کپی و نقل قول از مطالب سايت با ذكر منبع بلامانع است.