داستان تنگسیر، قصهای گرم و دلنشین از دل جنوب ایران است. از شروع کتاب به بوشهر سفر میکنید. گرمای نخلها، لباسها، گویشها، هوای آفتابی، لنجها، و هر خط و کلام با مهارتی نوشته شده که شما را درگیر خطهای داستان میکند.
داستان ظلمی است که نهایتا سبب انتقام گیری و مبارزه ای فردی علیه بی عدالتی اجتماعی موجود می شود. داستان در فضایی کاملا بومی تعریف می شود، تماما با لهجه و اصطلاحات بومی منطقه ای به نام تنگسیر در بوشهر. «زار محمد» قهرمان داستان برای پس گرفتن طلبش از سوداگر و وکیل و حاکم شرع و دلال که همگی با همدستی پول او را بالا کشیده اند شخصا اقدام به احقاق حق می کند
یکی از معدود داستانهایی است در ایران که سبب پیوند کتاب و سینما شده است. چوبک روان مینوسید با ذکر دقیق جزئیات که تمام داستان در ذهن مخاطب شکل میگیرد.
رمان تنگسیر با آمیزهای از رگههای اجتماعی و سنن مردم تنگستان ، برشی تاریخی از اواخر دورهی قاجار است.
تنگسیر، به مردی و زنی از مردم تنگستان که از توابع دشتستان است گفته می شود. در این رمان نیز یک تنگسیر بی نشان و پابرهنهای را داریم که بومیها “زارمحمد”ش میگویند و در بوشهر دکان جوفروشی دارد و هر روز، آفتاب نزده از دهکدهی” دواس ” با پای پیاده راه می افتد می رود سر کارش و شبانه که هوا خنک است باز میگردد. از زوایای ذهن شخصیت اصلی داستان و تک گوییهای درونی وی، زندگی تنگسیر مرور می شود.
شخصیت پردازی ها ماهرانه پرداخت شده اند و در سیر داستان کیفیات روحی آنها بر ما باز میشود. خشم و نفرت و انتقام طوری بیان شده است که در نهایت خواننده با شخصیت ها همذات پنداری میکند. چیزی که از همه بیشتر در تنگسیر و اکثر آثار چوبک باعث لذت در خواندن میشود همانا فیلمی است که چوبک با مهارتش در توصیفات و بیان جزئیات بدون لطمه زدن و خسته کردن خواننده، در جلوی چشم مخاطب باز میکند.
زبان چوبک بسیار سلیس است. با همان جمله اول مخاطب را پرتاب میکند در دل داستان. از اصطلاحات بومی استفاده میکند و آخر کتاب لغت نامه ای هست برای فهم این اصطلاحات. به نظر من داستان به قدری کشش دارد که لحظه ای نمیشود کتاب را زمین گذاشت. جمله بندی ها آهنگین است.
زار محمد قهرمان است نه به خاطر شخصیت اول بودن بلکه به علت اینکه عمل قهرمانی انجام میدهد و مردم تاییدش میکنند. یکی از معدود قهرمانهای رمانتیک رمانهای فارسی است. مسئله مهم در داستان این است که همسرایان زار محمد در آخر نه برای کمک به بازپسگرفتن حقوق کسی که یکی از آنهاست، بلکه تحت تاثیر شور انقلابی به میدان میروند.و همین اثر را کاملا ایرانی میکند( همان جو گرفتن مخصوص ایرانیها). چوبک «حماسه» را،پیروزی غیر محتمل بعد از سختی بسیار را، که از گذشته با مذاق ایرانی گره خورده ـ هرچند که در گذار ایام شاید تنها نامی و کلامی از آن به جای مانده باشد ـ جایگزین پایان «تراژیک» محتوم تنگسیر میکند.
داستان درباره زندگی مردی به نام زار محمد است. مردی قوی هیکل، درستکار و مردمدوست. زایر محمد در جنگهای تنگسیر با انگلیسیها در کنار علی دلواری جنگیده و مدتی را هم برای انگلیسیها کارگری و اهنگری کرده است. او مقداری از در آمدش را چند سال پسانداز میکند و در ادامه چند نفر پولش را برای شراکت میگیرند.
در طول داستان شاهد رفت و آمدهای محمد برای پس گرفتن پولش هستیم. اما متوجه میشویم که آن افراد منکر پول او شدهاند و یا ادعا میکنند که پولی برای پس دادن ندارند. داروغه و دو شریکاش سه فردی هستند که زنجیروار در این موضوع دخیل هستند و هر بار با توهین و تحقیر زایر محمد را از خود دفع میکنند.
مرد دلیر تنگستانی زمانی که میبیند نمیتواند از راه قانون و صحبت و خواهش پولش برنمیگردد تصمیم میگیرد خودش با اسلحه حقش را بگیرد. و این سه نفر را به قتل میرساند و…
شاید اگر خود ما جای او در این قصه بودیم همچین جسارتی برای انجام این کار نداشتیم و در طول داستان هم میبینیم که مردم فکر میکنند او دیوانه شده است اما صمیمانه از سرانجام این داستان خوشحالیم. چرا که میدانیم حق از آن چه کسی بوده و چرا ناچار دست به این انتخاب زده است و حتی شاید بعد از خواندن این کتاب به این جسارت برسیم چرا که مردم تنگسیر هم در آخر او را شیر محمد صدا میزنند!
کتاب تنگسیر با روایت شیرین و گرم بوشهری، بازسازی و توصیف صحنههای روستایی و قهرمانپروری انتخاب خوبی برای افرادی است که به دنبال یک داستان ساده، زیبا، رئالیست و فارسی هستند.
فیلمی با همین عنوان ساخته امیر نادری با بازی بهروز وثوقی در سال ۱۳۵۲ نیز ساخته شد که در سال ۱۹۷۵ جایزه بهترین بازیگر را نیز از جشنواره دهلی نو در سال ۱۹۷۵ را نیز دریافت کرد.
بیشتر بخوانیم:
کافکا در کرانه - هاروکی موراکامی