امروز: پنج شنبه, ۲۹ شهریور ۱۴۰۳ برابر با ۱۶ ربيع الأول ۱۴۴۶ قمری و ۱۹ سپتامبر ۲۰۲۴ میلادی
یکشنبه, ۲۷ بهمن ۱۳۹۸ ۱۱:۴۴
۱
۰
نسخه چاپی

آغاز تئاتر و درام در یونان باستان

آغاز تئاتر و درام در یونان باستان
به گزارشتمیم نیوز

هنگامی که تمدن های خاور نزدیک و مصر شکوفا می شدند، دیگران در همسایگی آنان تازه قدم در راه تحول می نهادند. مهم ترین این تمدن های نوپا، تمدن اژه ای است که پیشاهنگ تمدن یونانی بود. فرهنگ مینوسی که از سال 2500تا 1400 ق.م در جزیره کِرت شکفته بود در اثر زمین لرزه یا آتش سوزی فاجعه آمیزی ویران شد و اطلاع کمی از چگونگی آن در دست است.

پس از آن توجه به سوی سرزمین اصلی یونان، میسنا جلب شد و در آنجا یک فرهنگ هلادی تا حدودی متاثر از کرت از سال 1600 تا 1100 ق.م برپا گردید.

مرکز بزرگ دیگر این توجه تروا بود، شهری در آسیای صغیر، نزدیک دروازه هلسپونت، که دارای تمدنی پیشرفته بود و بعدها حدود 1184-1174 ق.م در جنگ تروا ویران شد. مدت کوتاهی پس از آن، تمدن میسنی توسط مهاجمان شمالی نابود شد و عصر تاریک از 1100 تا 800 ق.م آغاز شد. این تمدن باستانی اژه ای تاثیر مستقیم زیادی در تحول تئاتر نداشت اما تاثیر غیرمستقیم آن فوق العاده زیاد بود زیرا خدایان، قهرمانان و تاریخ همین مردم بود که مواد اولیه ایلیاد و اودیسه هومر در سده 8 ق.م و اکثردرام های یونانی را فراهم آورد. از این رو این تمدن ها، به جهات مختلف زیر بنای غرب به شمار می آیند.

تمدن یونان که اولین دروان بزرگ تئاتر را عرضه کرد به تدریج از سده هشتم تا ششم ق.م شکل گرفت. واحدهای بزرگ سیاسی این تمدن پولیس یا ایالت-شهر، ترکیبی از شهر و حومه آن، نامیده می شدند. مهم تریم این ایالت-شهرها آتیکا (آتن)، اسپارت، گورنت، تِب، مگار و آرگوس بودند. البته شهرهای دیگری نیز در همین حوالی آسیای صغیر و جزایر اژه مستقر بودند که پولیس نامیده می شدند.

به علاوه پس از 750 ق.م مراکز دست نشانده فراوانی در مسیر دریای سیاه در آسیا، تا سواحل آفریقا، اسپانیا و فرانسه به وجود آمده بودند که مهم ترین این شهرها در سیسیل و جنوب ایتالیا قرار داشتند که همه آنها با یونانیان احساس خویشاوندی می کردند و اقوام غیر یونانی را بربر خطاب می کردند و تفات میان خود و یونانیان را تنها در زبان می دانستند.

اولین تقسیم بندی بین دوری ها که اسپارت و کورنت شهرهای اصلی آن بودند، و ایونی ها که آتن و آسیای صغیر نماینده آنان بود، صورت گرفت. اکثر این ایالت ها به دریا (به عنوان راه اصلی تجار) وابسته بودند زیرا ثروت، قدرت و سعادت آنان منوط به حاکمیت بر دریاها بود. لذا رقابت بر سر حاکمیت بر دریاها انگیزه ای بود تا با یکدیگر پیمان ببندند یا با یکدیگر و یا با کشورهای غیر یونانی بجنگند.

در آغاز ایالت-شهرها توسط شاهان اداره می شدند اما پس از 800 ق.م نجیب زادگان قدرت و اختیارات زیادی کسب کردند. نجیب زادگانی که جاه طلبی بیشتری داشتند به زودی دریافتند با جذب تجار و دهقانان توانگر از طریق دادن حقوق ویژه می توانند حمایت آنان را جلب کنند، لذا عده ای حاکم ستمگر، از این معامله سربرآوردند و اداره ایالت-شهرها را بین سالهای 650 تا 500 ق.م به دست گرفتند. برخی از این حکام ستمگر برای اصلاح شرایط اجتماعی و ترویج هنر نیز اقداماتی به عمل آوردند.

مانند پیسیستراتوس که از 565 ا 510 ق.م آتن را زیر سلطه خود گرفت، زمین ها را دوباره تقسیم کرد، زراعت و تجارت خارجی را ترویج داد و آتن را به صورت مرکز هنر جهان درآورد.

چندین جشنواره از جمله دیونوسیاس شهر که مقرر بود خانه اصلی درام بشود، برپا کرد یا بهتر بگوییم جشنواره ها را وسعت بخشید. در اواخر سده 6 مردم یونان از دست این حاکمان ستمگر به تنگ آمدند و وسایلی یافتند تا از قدرت گرفتن آنها جلوگیری کنند. راه حل مردم آتن، بنیان گذاری اولین دموکراسی جهان در 508 ق.م بود.

اگرچه آتن از سال 500 ق.م مرکز هنری یونان بود اما اسپارت قدرت اصلی و خط رابطی بود که اکثر ایالت-شهرها از جمله آتن را به هم می پیوست. جنگ با ایران این قاعده را بر هم زد.

در اوایل سده 5 ق.م، ایران که بزرگترین امپراتوری جهان را داشت، آهنگ تسخیر اروپا را کرد. در سال 490 ق.م یونانیان ایران را در نبرد ماراتن شکست دادند و در 480-479 ق.م ناوگان آتن ضربه مرگباری بر ایران وارد آورد. اما اسپارت به خاطر درگیری های داخلی در 477 از ادامه جنگ صرف نظر کرد و سالهای زیادی پس از آن، شهرهای یونان در آسیای صغیر این جنگ و انتقامجویی را علیه ایران ادامه دادند. ولی از این پس آن قدرت بزرگ مدیترانه شد و برای حمایت از دیگران همان بهایی را طلب کرد که اسپارت پیش از این طلب می کرد و از این طریق به قدرت و ثروت بی کرانی دست یافت.

در حقیقت آتن در بقیه سده 5 صاحب یک امپراطوری بود. آتن از 460 تا 430 ق.م به رهبری پریکلس، بناهای عمومی و معابدی بنا کرد که پارتنون و قسمتی از تئاتر دیونوسوس از آن جمله اند. قدرت سیاسی آتن در سال 404 در نبرد پلوپونز شکست، اما در طول سده 5ق.م هم از نظر هنری سرزمین ممتازی محسوب می شد.

بی شک اعتماد به نفس آتنی ها به قدرت و  ارزش خود، انگیزه اصلی پیشرفت بیان هنری در سده 5 بوده است. اگرچه دیدگاه یونانیان نسبت به خدایان و انسان نیز به همان اندازه اهمیت دارد اما این دیدگاه هرگز کلیت یکپارچه ای نداشت چرا که ترکیبی از عناصر گوناگون بود، قسمتی از آن از تمدن هلادی، قسمی از سالهای دورتر و بخشی از آن از کشورهای همسایه گرفته شده بود.

دریافت آنان از خدایان شان تا حد زیادی قالبی انسانی داشت. زئوس رهبری تعداد زیادی خدای دیگر را نیز برعهده داشت که همان قدر غیرقابل پیش بینی بودند که همتای خاکی شان. همواره بنا بر آن است که خدایان با قبول توبه و قربانی انسان را ببخشند، اما خدایان یونان مثل آدمیان احساس اهانت می کردند و انتقام می گرفتند. آنان اغلب با هم اختلاف داشتند، بعضی از آنها با افراد یا اعمالی همکاری می کردند و برخی با آن مخالف بودند. به علاوه بعضی از خدایان خود نیز از قهر تقدیر در امان نبودند، تقدیری که در پس فکر هر یونانی در کمین بود و سرنوشت خدا و انسان را غیر قابل پیش بینی می ساخت.

مهم ترین جنبه فرهنگ یونانی، برخلاف پیشینیان خود، آن است که انسان را مرکز توجه خود قرار می دهد. یونانیان خود مخترع فلسفه بودند  و با اسلوبی منظم تقریباً درباره هر مقوله ای، حتی درباره ماهیت خدایان و جهان، سوال مطرح کرده اند. آنان با مرور زمان نسبت به اساطیر یونانی شک آوردند و قبل از پایان سده 5، پروتاگوراس، علناً اعلام کرد: انسان میزان همه چیزهاست.

نیازی به گفتن نیست که یونانیان هرگز بر این عقیده نبودند که انسان قدر به درک همه چیز است. آنان همواره اذعان می داشتند که تقدیر غیرقابل پیش بینی است لذا می توان گفت اندیشه یونانی درگیر اعتقاد به عقلانی بودن انسان از یک سو و عناصر غیرقابل درک از سوی دیگر بوده است. همین که بدانیم یونانیان اولین بنای دموکراسی را گذاشتند کافی است تا جهت فکری یونانیان را بشناسیم، هرچند از این نظر یک دست نبوده اند چرا که در برده کردن دیگران نیز تردید به خود راه نمی دادند.

روی هم رفته می توان اذعان کرد که در اندیشه یونانی انسان به مقام والایی رسیده بود اما بهروزی انسان بستگی به رابطه او با نیروهای فوق طبیعی داشت و حفظ آشتی با این نیروها کاری بس ظریف بود، زیرا که میانه انسان و خدا بدون اخطار قبلی می توانست بر هم بخورد. چنین بینشی بود که مروج درام شد، درامی کشمکش و تلاش انسان در مرکز آن قرار دارد. اما وجود عناصر فوق طبیعی در درام های یونانی به ما خاطر نشان می سازد که هنوز دوره آیینی به تمامی به سر نرسیده بود.

 

بیشتر بخوانیم:

 خاستگاه های تئاتر

آیین در مصر باستان و خاور نزدیک و شکل گیری تئاتر

 کورال ها یا تئاترهای عمومی در تئاتر اسپانیا

 استفاده از افکت های مخصوص و جلوه های ویژه در صحنه پردازی وسطایی

 آرمان نئوکلاسیک در تئاتر ایتالیا

 خاستگاه تراژدی

 بازیگران و بازیگری در یونان باستان



+ 1
مخالفم - 0
نظرات : 0
منتشر نشده : 0

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید

تمام حقوق مادی و معنوی این پایگاه محفوظ و متعلق به تمیم خبر می باشد.
هرگونه کپی و نقل قول از مطالب سايت با ذكر منبع بلامانع است.