کاوش و مطالعه داستانها و رمانهایی که زندگی مردم را در منطقه یا دورانی خاص منعکس میکند، فرهنگ عامه و اعتقادات جامعه را نشان میدهد. فرهنگی که در این داستانها نمایش داده میشود از آشنایی و زندگی علی محمد افغانی با محیطی است که داستان را شکل میدهد، بنابراین رمان شوهر آهو خانم که منعکس کننده سبک زندگی و وضعیت اجتماعی مردم ایران در دوره رضاخان است، همچنین اطلاعات دقیقتری را از زندگی خانوادگی، نوع نگاه مردم به روابط اجتماعی در هسته جامعه به ما میدهد. اطلاعات در رمان نشان دهنده موقعیت زنان در جامعهای مرد سالارانه است.
این رمان در ابتدا با بیت «پیرانه سرم عشق جوانی به سر افتاد / آن شور که در دل بنهادم به در افتاد» شروع می شود. صحنه وقایع رمان در کرمانشاه است و شرح ماجراهای مرد دو زنه ای به نام سید میران سرابی، رئیس صنف نانوایان و مردی است مذهبی، آبرو دار، خوش قلب، متین، با نزاکت، آرام، ملاحظه کار و دست به خیر که در پیرانه سری عاشق میشود. حال این عشق است یا هوس خواننده را به شک وا می دارد. به قول حضرت مولانا «عشق هایی کز پی رنگی بود / عشق نبود عاقبت ننگی بود» و این مرد کار را به جایی میرساند که عرصه زندگی را هم بر خانواده و همسر اولش تنگ می کند و هم کار را بر همسر دوم یا بهتر بگوییم معشوق خود باریک می نماید و خود نیز هر لحظه در منجلاب هوسی که هر دم گداخته تر و فروزان تر می شود غرق میشود. حوادثی که برای او و میان زن های او (آهو و هما) اتفاق می افتد، موضوع داستان را میآفریند.
در نگاه اول، به نظر میرسد که این رمان قصد دارد مکانهای گمشده زن ایرانی را بازسازی و حق و حقوق نقض شده او را از طریق گفتمانی مردانه اصلاح کند. حتی برخی نظر بر این دارند که رمان به نوبه خود نوعی بیانیه برای زنان ایرانی و اولین تلاش جنبش فمینیستی ایران در ادبیات فارسی است. اتخاذ ساختارگرایی به درون شواهد درونی، ممکن است ایدئولوژی و معنی پنهانی که متن را در بر میگیرد، رمزگشایی کنند. بنابراین، بر اساس این رویکرد، رمان شوهر آهو خانم به شدت تحت تاثیر گفتمان روانشناسی قرار میگیرد.
رمان «شوهر آهو خانم» به مساله مهمی در میان مردم جامعه ما پرداخته و آن هم قضیه چند همسری است. در این رمان با دو تصویر از زن روبرو هستیم. از یک طرف آهو را داریم که شخصیتی سفید است و از طرف دیگر هما را داریم که شخصیت سیاه دارد. آهو نقش نجات دهنده را دارد و هما هم نمونه یک زن گستاخ و بیپرواست که میخواهد آزاد باشد و دارای شخصیتی متزلزل است زیراکه در جای جای کتاب افکار و اعمالش دچار تناقض است. هما می اندیشد که با سید میران آیندهای ندارد، زیرا هم پیر است و هم زن و بچه دارد و در همان حال هواخواه جوان و مجردی دارد اما باز هم زندگی با سید میران را بر میگزیند و در این راه سختی های زیادی را متحمل میشود.
زن ایدهآل داستان، شخصیتی محروم بدون هیچ گونه ویژگی اجتماعی و پویاست. او در واقع تصویری صریح از همسر خانه یا مظهر از گفتان سنتی است. گفتمان روانشناختی غالب این رمان از این زن منفعل حمایت میکند که از هر قاعدهای در موقعیتهای داستان اطاعت میکند. آهو شخصیت اصلی رمان سیمای اصیل تر و واقعی تر از زن ایرانی را نشان میدهد. سیمای زن زحمتکش و خانه دار و ذلیلی که با وفاداری و پاکدامنی عمری را در خانه شوهر به سر آورده و با خوب و بدش ساخته و برای او فرزندانی آورده و آن وقت شوهرش مزد پاکدامنی و وفاداری و زحمت های او را با هوو بر سرش آوردن میدهد. تصویر زندگی آهو تصویری یقینا آرامش بخش و حاکی از هماهنگی بین زن و شوهر است. شخصیت دیگر داستان زنی به اسم هماست که به عنوان تهدیدی جدی برای دنیای امن تحت کنترل گفتمان مردانه به حساب میآید، زیرا او میخواهد از نقشهای سنتی بیرون بیاید و خواستار حداقل آزادی اجتماعی و مدنی است. او کاملا بر عکس زن سنتی داستان یعنی آهوخانم است.از دیگر ویژگیهای هما زیبایی است و نمی توان در مقابل این زیباییاش مقاومت کرد. در این داستان هما آمده بود نان بخرد و رویش را هم خیلی محکم گرفته بود؛ اما مواجهه اول سید میران با او باعث فرو ریختن میران می شود و در نهایت کار او را به شراب خواری و الواطی در کوچه ها میکشاند. ایدئولوژی غالب کتاب به عنوان معمار نظم اجتماعی هرگز نمیتواند بر تجاوز و نقض جریانهای مدرنیستی پایبند باشد و شخصیت سرکوبگر (زن دوم) را خنثی کند. علی محمد افغانی در گذار جامعه سنتی به مدرن، همچنان علاقهمند به سنت است، به ویژه در پایان داستان که این زن سنتی که میماند.
بعد از آشنایی اولیه میران و هما، راوی ما را به عقب بر میگرداند و در یک فلش بک طولانی، گذشته سید میران را نشانمان میدهد. با ارائه تصویر گذشته است که خواننده متوجه میشود سید میران همیشه این گونه نبوده است بلکه این آهو بوده که به زندگی اش سر و سامان داده و باعث شده به این جایگاه برسد.
از جایی که آهو پرس و جو درباره هما را آغاز می کند، داستان پیچیده تر می شود. هما بر میران مسلط میشود و آهو روز به روز بدبخت تر، تا جایی که در دعوا با سید میران سرش با چوب شکسته می شود. بعد از ازدواج با هما، سید میران قرارش با آهو بر سر این که هر شب پیش یکی از آن ها باشد را فراموش میکند و آن را زیر پا میگذارد.
همزمان با این ماجراها، ولخرجی های هما هم بیشتر می شود. سید میران نمیپذیرد که او از خانه بیرون برود ولی زمان، زمان کشف حجاب است و هما می گوید که ما زن های امروزی و مدرن هستیم. کم کم چادر و روسری را کنار می گذارد و دستمالی را هم که به موهایش می بست باز می کند و دامنش هم کوتاه تر می شود. میران هم در مقابل همه این حرکات هما تسلیم تر می شود. اما آهو...
نقطه قوت رمان را می توان تصویرسازی دقیق از افراد گرفته تا رویدادها، اشاره کرد. شخصیتهای کتاب به خوبی پرورش یافته و مخاطب با آنها همزادپنداری میکند. با این حال، هدف اصلی افغانی برای اعمال رهنمودهای رمانتیک در کتاب شوهر آهو خانم، نشان دادن سطح بالایی از احساسات در افراد است که در شخصیتهای اصلی نمایان میشود. نویسنده به طور گسترده به بررسی درونی و نوع تفکر آنها پرداخته که نتیجهاش انسجام داستانی بالا در رمانی قطور یا جزییات فراوان است.
بیشتر بخوانیم: