آشوریان ساکنان بین النهرین شمالی، در تلاش برای استیلا بر سرزمین های پیرامون خویش با پادشاهی های جنوب (سومر، اکد، بابل) و میتان ها در شمال غربی برخورد پیدا می کردند و خود مدتها وابسته میتانها بودند. بخت زمانی با ایشان یار شد که ارباب میتانی ایشان از حتیها شکست خورد و پادشاهی ناوانکاسیان که بر سلسله پادشاهی بابل غلبه کرده بود نتوانست پایداری لازم را از خودبروز دهد.
در حدود سال 900 پ.م سرنوشت آشور قطعا روشن شده بود و سرزمین آشور در سیصد سال بعدی به قدرت مسلط در خاور نزدیک تبدیل گردید. پادشاهان آشور به مقام فرماندهی نظامی رسیدند و خود سرزمین آشور که پایتختش به ترتیب از کَلَخ (نمرود امروزی) به دور شروکین (خرساباد امروزی) و نینوا انتقال یافت دارای دولتی پادگانی با ساختی امپراتوری گونه شد که قلمروش از دجله تا نیل و از خلیج فارس تا آسیای صغیر گسترده بود.
آشوریان در پی چند صد سال جنگ بی وقفه با همیاسگان و غالباً خراج گزاران یاغی خویش آبدیده و به ملتی سخت دل و بی رحم تبدیل شدند که از شرارت های شان در طی جنگ های سراسر دنیای کهن با تلخی یاد می شد.
آشوریان با آنکه منطقه آشوب شده جنوب بابل را فرمانبردار خویش ساختند، دین و فرهنگ سومر و بابل را گرامی داشتند و به بیان دقیق تر، همچنان که کتابخانه بزرگ آشور بانیپال گواهی می دهد، وابسته تمدن پیشرفته آن شدند.
ارگ ناتمام ساراگون پادشاه آشور در خرساباد ساخته شده است، با نقشه بلندپروازانه ای که دارد بازتابی از اطمینان شاهان بزرگ به قدرت همواره پیروزمند خویش است.
این کاخ مساختی نزدیک به 400 هزار متر مربع و بیش از 200 حیاط و اتاق داشت. شهری که این ارگ-کاخ مشرف بر آن ساخته شده بود روی تپه ای به بلندی تقریباً 15 متر قرار داشت و نزدیک به یک و نیم کیلومتر مربع مساحتش بود. شاید کاخ را به این دلیل در سطحی بالاتر می ساخته اند که از سطح سیلاب های بالاتر باشد ولی همین بلندی یاعث می شد که مقر پادشاه در نقطه ای بین خانه های زیر دستانش و خدایان واقع شود.
با آنکه سازندگان کاخ در صدد ایجاد تقارن بوده اند ولی خودکاخ نقشه ای آشفته و پرت دارد و مجموعه ای از اتاق ها و تالارهای چهارگوش را در بر میگیرد که خوشه ور به گرد حیاط های چهارگوش ساخته شده اند.
شکل اتاق ها دراز و باریک و جسامت دیوارهای جانبی حکایت از آن دارد که اتاق ها با طاق های گهواره ای خشتی پوشانده شده بودند و این مفیدترین و علمی ترین روش سقف زنی در منطقه ای بود که نه الوار کافی داشت نه سنگ های مناسب کارهای ساختمانی.
در پشت حیاط اصلی که هر ضلعش به 900 متر می رسد اقامتگاه پادشاه قرار داشت، وی در همین جا مامور بیگانه را رسماً در اتاق دراز، بلند و پرتلألو تاجگذاری خویش به حضور می پذیرفت. میهمانان خارجی از یک حیاط بزرگ دیگر وارد می شدند، از دروازه مرکزی بین دیوهای غول آسای نگهبان که نزدیک به چهارمتر ارتفاع داشتند می گذشتند و به حضور پادشاه تاجدار بار می یافتند. میهمانان که در حیاط به انتظار بار یافتن می ایسادند، وقت کافی برای اندیشیدن درباره ناچیزی خودشان در مقایسه با قدرت و سطوت پادشاه پیدا می کردند زیرا روی دیوارها با پیکره های غول آسایی از پادشاه و درباریانش مزین شده بود.
سارگون شهر و کاخش را مظهر و بیان عظمت خویش می دانست و گمان می کرد که پایه های این عظمت بر اطاعت و انقیاد دشمنان وی نهاده شده اند. او در کتیبه ای می نویسد: من شهری را با زحمت مردم که به وسیله دستانم مطیع شان کرده بودم ساختم؛ آشور، نبو و مردوک ایشان را به تسلیم در برابر من و به گردن گرتن یوع من در پای کوه موسری، بالای نینوا وا داشتند.
در کتیبه دیگری می گوید: سارگون پادشاه جهان شهری ساخته است. آن را دور شروکین نامیده است. در داخل این شهر، کاخی بی مانند برپا داشته است.
علاوه بر محموعه حیاط ها، اتاق تاجگذاری، اتاق های دولتی، حرم، آبریزگاه ها و حمام ها و اتاق های نگهبانان که کل کاخ را تشکیل می دادند، معبد اصلی و زیگورات نیز در این ارگ وجود داشتند.
زیگورات خرساباد احتمالاً هفت طبقه داشته است که چهار تای آن ها تا به امروز حفظ شده، ارتفاع هر طبقه پنج و نیم متر است و هر یک رنگی متفاوت با دیگری دارد. برای دستیابی به این زیگورات، خرپشته حلزونی پیوسته ای دورتادور ساختمان از کف پایین طبقه تا نوک بالاترین طبقه ساخته شده بود.
نمای کاخ از یک دیوار جسم کنگره دار تشکیل شده بود و در دو طرف دروازه طاقدارش دو برج چهارگوش دیده می شد. دورتادور طاق و روی برج ها را با کتیبه هایی از کاشی های لعابدار با رنگ های درخشان پوشانده بودند که نتیجه کلی اش ساختمانی مجلل و باشکوه بود.
به نظر می رسد که شکوه و درخشندگی گیج کننده نیز بخشی از این نقشه پادشاه آشور برای متحیر ساختن میهمانان بوده است. از دروازه اصلی کاخ، دو گاو بالدار غول پیکر با سر آدم پاسداری می کردند. این گاوهای آدم سر را می توان مشتق شده از پیکره های مشابه جانوران در بوغازکوی حتیها پنداشت. در هر دو مورد از جانور برای دفع دشمن مرئی یا نامرئی و بخشیدن جلوه ای پرشکوه و برجسته به نمای کاخ استفاده شده است.
این پیکره ها تا اندازه ای همه جانبی و تا اندازه ای برجسته ساخته شده اند و در آن ها دید تمام رخ در حال استراحت با دید جانبی در حال حرکت درهم می آمیزد و این درآمیختگی با افزوده شدن یک پای پنجم به اوج تاثیرگذاری میرسد.
غول آسایی پیکره، کنده کاری برجسته و گیرا، پیچ و تاب ظریف بال ها و الگوبندی سطح پیکره با نمایش سنتی جزئیات، بر روی هم شکوه و قدرتی شگفت انگیز پدید آوردند که امروزه از دیدنش حالت ترس آمیخته با احترام به آدمی دست می دهد. ولی این پیکره های با شکوه بیش از آنچه نگهبانان پادشاه به شمار آیند موجب تقویت مقام سلطنت او می شوند.
تاجهای شاخ دار خدا-شاهان اکد و نقاب های درشت چشم و ریشدار شناخته شده از زمان سومر به بعد در آنها جلب توجه می کند. بدن های شیر و گاو گونه شان حکایت از قدرت فوق انسانی و درنده حویی پادشاه و بالهای عقابی شان حکایت از سرعت عمل او در اجرای عدالت یا انتقام گیری دارند. محسنات پادشاه آشور با حروف درشت بر روی این جانوران بزرگ که به عنوان استعاره هایی برای نمایاندن نیروهای طبیعت و خود خدایان مورد استفاده قرار می گرفتند، مهر تایید زده است.
بیشتر بخوانیم: