فهرست شیندلر؛ فیلمی که توانست مفهوم عشق و غیرت را به خوبی به نمایش بگذارد و به گونه ای مرز های واقعیت و از خود گذشتگی را به مخاطب نشان دهد .در این فیلم درباره شخصیتی صحبت می کنیم که با آغاز جنگ جهانی دوم به امید اندوختن ثروت به کشور لهستان مهاجرت کرد تا با راه اندازی کارخانه هایی که کارگرانشان برده های یهودی بودند به اهداف خود برسد.
در پایان جنگ او بارها زندگی خود را به خطر انداخت و تمامی ثروت خود را برای دور نگه داشتن یهودی ها از دستان بیرحم نازی ها خرج کرد. او برای ماه های متمادی به آلمانی ها رشوه می داد تا کارگران یهودی را به جای سوزاندن در کوره ها به او بسپارند تا در کارخانه اش برایش کار کنند. کارخانه ساخت گلوله توپ برای ارتش آلمان، کارخانه ای که در تمام دوران فعالیتش حتی یک محصول قابل استفاده برای ارتش آلمان تولید نکرد.
فیلم Schindler’s List (فهرست شیندلر) فیلمی خوش ساخت و تحسین برانگیز از کارگردان مطرح سینمای هالیوود استیون اسپیلبرگ در ژانر تاریخی می باشد که موفق شد اسکار بهترین فیلم،بهترین کارگردانی برای استیون اسپیلبرگ، بهترین فیلمنامه برای استیون زایلیان، بهترین فیلمبرداری، بهترین تدوین،بهترین موسیقی متن برای جان ویلیامز و بهترین کارگردان هنری را بدست آورد.
فیلم تغییر دیدگاه اسکار شیندلر را نشان میدهد که از صبر و قدردانی یهودیان تاثیر گرفته و رفته رفته خود را وقف تسهیل شرایط و زنده نگه داشتن آنان میکند.
هولوکاست طوفان کشنده ای بود که با نژاد پرستی و دیوانگی درهم آمیخت. شیندلر توانست در گوشه ای از جنگ که او در آن حضور داشت بر این نیروی اهریمنی فایق آید ولی به نظر می رسد که او برای اتفاق های مرموزی که برای خودش می افتاد هیچ برنامه ای نداشت. در این فیلم که بهترین کار اسپیلبرگ تا به امروز است. او موفق شد داستان شیندلر را بدون استفاده از فرمول ساده تخیل به بهترین شکل به نمایش درآورد.

شاید بتوان یکی از نقاط قوت فیلم را بازی بازیگران این فیلم دانست. لیام نیسون در نقش اصلی یعنی شیندلز حضور یافت و توانست بازی بسیار خوبی را از خود به نمایش بگذارد.لیام که در کارنامه هنری خود بازی در فیلم های بسیار زیادی مانند فیلم سیر و سلوک در نقش عیسی مسیح، فیلم در امتداد درخشش در نقش زائر، فرانز-اوتو دیتریچ درو و بسیاری فیلم های دیگر را داشت، این بار با بازی در این فیلم توانست یک از مطرح ترین نقش های خود را به نمایش بگذارد .فیلم در ابتدا به معرفی شخصیت اصلی داستان یعنی شیندلز می پردازد. شیندلز فردی قد بلند خوش قیافه و بسیار جذاب است که همیشه لباس های تمیز و بسیار گرانقیمت می پوشد. او فردی بسیار منفعت طلب است که یک نشان نازی را با افتخار روی سینه اش می گذارد و همیشه آرزو دارد تا با یکی از افسرهای نازی عکس بیندازد. وی در کار تجارت اقلامی مثل سیگار، نایلون و مشروب در بازار سیاه است. قدرت شیندلر در فریب، رشوه و دروغ گویی به سران نازی است. او ابتدا قرار است تا کارخانه ای را به کمک سران نازی بنا کند که هیچ چیزی از اداره آن نمی داند،پس یک حسابدار یهودی به نام ایزاک استرن (بن کینگزلی) را استخدام می کند تا کارهای او را انجام دهد. استرن در خیابانهای کراکو می گردد تا یهودیان را برای شیندلر استخدام کند.
چون محیط کارخانه از محیط جنگ جدا است کسانی که در آن کار کنند شانس بیشتری برای زندگی دارند. رابطه ی استرن و شیندلر توسط اسپیربرگ به صورت مرموزی محکم می شود. در ابتدای جنگ تنها هدف شیندلر بدست آوردن پول و در انتهای آن حفظ جان کارگران یهودی اش است. ما می دانیم که استرن این موضوع را می داند اما در کل فیلم صحنه ای که استرن و شیندلر این موضوع را بیان کنند، وجود ندارد شاید بدلیل اینکه گفتن حقیقت میتواند منجر به مرگ هر دوی آنها بشود…
اما یکی از شگفتی های دیگر این فیلم را می توان بازی بی نظیر رالف
فاینز در نقش آم ون گو ت یکی از افسرهای نازی دانست که به صورت پنهانی با شیندلز برای خرید و فروش اقلام کمیاب و همینطور اسیران یهودی همکاری میکند. رالف که در کارنامه هنری خود فیلم هایی چون بلندیهای بادگیر اثر نویسنده برتر امیلی برونته و فرزندی از موکان را دارا بود با بازی بی نظیری که از خود در این فیلم به نمایش گذاشت موفق شد راه صد ساله را یک شبه بپیماید. رالف برای بازی در این فیلم برای اولین بار موفق شد تا نامزد جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش مکمل مرد و همینطور نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شود.
آمون که مسئول کمپ نازی هاست، فردی بیمار و نماد کامل یک شیطان است. او از بالکون ویلای خود که بر حیاط کمپ اشراف کامل دارد برای تمرین تیراندازی یهودیان را هدف قرار می دهد. (شیندلر این فرصت را پیدا می کند که در یک مهمانی بی ارادگی آمون گوت را در قالب یک مثال به رخش بکشد و این کار را آنقدر واضح انجا
م می دهد که بیشتر شبیه به یک توهین است).او آلمانی های دیگر را به کشتن یهودیان ترغیب می کند و خودش دختر یهودی زیبایی را به نام هلن را به عنوان خدمتکار انتخاب می کند و به مرور زمان عاشقش می شود. این تنها ظاهر زیبای هلن است که باعث زنده ماندش می شود.
اسپیلبرگ تصمیم گرفت به سبک فیلم های مستند، این فیلم را سیاه و سفید فیلم برداری کند (تمام اتفاق هایی که در کارخانه شیندلر رخ میدهد واقعی هستند). او نشان می دهد که شیندلر چطور با سیستم دیوانه وار نازی ها مبارزه می کند. موفقیت های این فیلم حاصل کار همزمان کارگردانی، داستان پردازی، تدوین و هدایت سیاهی لشکر آن هستند.
در انتهای فیلم صحنه های فوق العاده ایی را شاهد هستیم. دیدن افراد واقعی که شیندلر آنها را نجات داد زیبایی این فیلم را دو چندان می کند. در انتهای فیلم یادداشتی وجود دارد که به ما می گوید تعداد افرادی که شیندلر آنها را نجات داد با احتساب خانواده هایشان بیش از 6000 نفر است و یهودیان لهستان امروزه 4000 نفر می باشند.
فیلم با یک نما از شمع آغاز میشود، شمعی که میسوزد تا ظلمات اطراف را تا جایی که میتواند از بین ببرد. میتوان گفت سکانس اولیه که سوختن یک شمع است خلاصهای زیبا و استعاری از کل فیلم است. شیندلر شمعی است که با سوختن خود در صدد نورافشانی و از بین بردن ظلمت است. او در بحبوحه آدمکشی و زجر نافرجام آدمها دست به عملی انسانی میزند.
بیشتر بخوانیم:
حواشی سریال game of thrones با بیشترین دانلود غیرقانونی
عطر، داستان یک قاتل؛ 13 جسد برای یک عطر
فیلم بامب شل؛ روایتی تلخ اما واقعی از فاکس نیوز
نکات جالبی از سریال جذاب وایکینگ ها/ مینی سریالی که به فصل ها انجامید
نکاتی درباره سریال جذاب خانه کاغذی (La Casa De Papel) یا سرقت پول (Money Heist)