کتابخوان The Reader بر اساس رمانی از برنارد شلینک ساخته شده است و به همین دلیل می بینیم که ادبیات از ابتدا تا انتهای فیلم حضوری قوی دارد. گویی عشق و ادبیات در کنار هم و در روشنایی قرار دارند.
داستان فیلم در سال 1958 اتفاق میافتد. بر حسب یک اتفاق یک نوجوان به نام مایکل برگ با بازی دیوید کراس که سخت مریض شده با زنی میانسال به نام هانا اشمیتز با بازی درخشان و بی نظیر کیت وینسلت برخورد میکند و هانا او را برای مراقبت و پرستاری به خانهی خودش میبرد. دیری نمیگذرد که میان هانا و مایکل رابطهای عاشقانه، توأم با عشقبازی پدید میآید و در این اثنا ابراز علاقهی هانا که سواد خواندن و نوشتن ندارد از کتابهایی که مایکل با صدای بلند برایش میخواند موجب داغتر شدن تنور عشقشان میگردد.
کتاب خواندن پسر برای زن که باعث بیشتر شدن احساس بین آن دو است یکی از صحنههای خوب فیلم است. زن ناگهانی ناپدید میشود و بعد از ۸ سال مایکل 24 ساله که در رشته حقوق تحصیل می کند، هانا را در دادگاه جنایتکاران زندان آشویتز میبیند که اینک به اتهام جنایات جنگی در آستانهی محکومیت حبس ابد قرار گرفته است. چالش اصلی فیلم در همین بخش دادگاه است. پرداختن به جنایت هولوکاست و شرمی که گریبان تمام آلمانیها را گرفته است.
در این اوضاع هانا میتواند با دادن تست دستخط خود را از اتهامی که به او وارد شده نجات دهد، اما او امتناع میکند و به حبس ابد محکوم میشود و این در حالیست که مایکل میتواند با افشای راز بیسوادی هانا، او را از این مجازات نجات دهد، اما تنها سکوت میکند.
تصمیم تعیینکننده در «کتابخوان» از سوی جوانی گرفته میشود که قادر است تا با افشاری رازی سر به مهر از محکومیت زنی به حبس ابد جلوگیری کند، اما او از این کار امتناع میورزد و در دادگاه تنها حرف سکوت بر لبانش جاری میشود. او در واقع از این شرم میکند که در صورت فاش شدن رازش، از ماجرای عاشقانهای پرده برداشته شود که او در گذشته با آن زن داشته و بدین ترتیب آبرو و حیثیت خودش نیز زیر سؤال میرود.
چندی بعد مایکل برای خالی شدن از زیر بار عذاب وجدانی که گریبانش را گرفته، شروع به ضبط کاستهایی از آثار بزرگ ادبیات جهان میکند و آنها را برای هانا میفرستد و هانا با انگیزه و به طور جدی با کمک این صداها و کتاب هایی که امانت می گیرد شروع به یادگیری میکند و اینجاست که او را در نور و رهایی می بینیم. انگار فیلم نیز خودش را از شرمی که از ابتدای روایت حضور دارد خلاص میکند.
این تصمیم به نگفتم مرد جوان نوعی بهانه قرار میگیرد تا رویکرد فیلم از پرداختن به موضوع جنایات جنگی آلمانها، به سمت و سوی نگاهی کشیده شود که نسل پس از جنگ نسبت به تاریخ ننگین خود داشته و بدین ترتیب «کتابخوان» حائز بعدی وسیعتر و جهانشمولتر نسبت به سایر همتایان خود میگردد، از این جهت که میتوان آنرا به تمامی اقوامی که در طول تاریخ به سبب رفتار شرمآورانهی خود در قبال دیگران مورد نقد و نکوهش جامعهی جهانی قرار گرفتهاند، نیز تعمیم بخشید.
بازی کیت وینسلت مثل همیشه گیراست و بسیار تماشایی.جالب اینکه پس از تداخل برنامه کیت برای فیلمبرداری این فیلم با دیگر فیلمش به کارگردانی سام مندس revolutionary road نیکول کیدمن قرارداد این فیلم را امضا کرد به نقش هانا و دالدری اجازه داد تا نیکول بلافاصله پس از فیلمبرداری استرالیا به این فیلم بپیوندد اما چون حامله شد نتوانست با فیلم همکاری کند.و کیت به فیلم برگشت و اسکار اولش را بعد از شش نامزدی گرفت.
کیت دارای توانایی منحصر بفردی در تملک نقش است و چنان عمیق و درونی به شکل نقش در می آید که عمیقا متقاعد کننده است.ضمن اینکه دارای یک راحتی فوق العاده و صمیمی در nude sence یا همان صحنه های برهنگی در فیلم هایش است.در اینجا نیز تقریبا برهنگی کاملی از او را شاهد هستیم که به هیچ عنوان از body double استفاده نکرده است و در صحنه های اروتیک با دیوید کراس بسیار جسورانه ظاهر میشود.
کتاب خوان علاوه بر داستان گویی پرداخته شده و کاملش بازی درخشان نورها و رنگهاست. فیلمبرداری کریس منجز (برنده 2 اسکار فیلمبرداری )فوق العاده تماشایی است نوع نور پردازی او در رابطه هانا و مایکل بسیار حساب شده و دارای حسی گرم و احساسی است .
فیلم “کتابخوان” با فضای آرام و غمزدهاش خیلی خوب توانسته مخاطب را با شخصیتها و حالات درونیشان همراه کند و طوری پیش میرود که قدرت قضاوت و پیشبینی داستان را برای بیننده به امری سخت و حتی غیرممکن تبدیل میکند. این موضوع باعث درگیر شدن مخاطب با فیلم شده و همزمان که احساساتمان را با پایان تلخش خدشهدار میکند این ذهنیت را که آثار جنگ تا چه اندازه میتواند مخرب باشد را برایمان ایجاد میکند.
بیشتر بخوانیم:
روح عریان آدمها در کشتار Carnage پولانسکی
Dogville؛ خدا زمین را چگونه می بیند؟
حواشی سریال بازی تاج و تخت game of thrones با بیشترین دانلود غیرقانونی