آلفا؛ فیلمی که به دوران عصر یخی باز می گردد و نمایان کننده شروع رابطه ای احساسی میان انسان و حیوان است. جایی که انسان و حیوان به یک نقطه مشترک می رسند که می توانند با هم دوست و همراه باشند.
لوکیشن اصلی فیلم کوهستان های قطب مانندی (احتمالا در کشور آیسلند) بوده اند؛ بازیگران فیلم بین المللی اند و جلوه های میدانی و بصری گوناگونی برایش به کار گرفته شده است.
کدا، پسر رئیس قبیله ای که برعکس پدرش، جنگنجو و مبارز نیست. او کاملا احساساتی و دلرحم به نظر می رسد و کاملاً مشخص است که تحت حمایت و نگرانی های مادرش است.
پدر به عنوان رئیس قبیله، می خواهد شجاعت کدا را به همگان ثابت کند و به کدا نشان دهد که باید پس از او به عنوان رئیس قبیله، دیگران را رهبری کند. پس کدا را با خود و دیگر مردان جنگنجوی قبیله همراه می کند تا به شکار بروند.
فیلم با حمله جنگجویان به دسته گرازهای وحشی آغاز می شود، در همین صجنه سقوط کدا را از دره و افتادنش را بر روی تخته سنگی می بینیم. اطرافیان که تصور می کنند وی مرده پدرش را راضی می کنند که به قبیله برگردند. اما پس از چندی کدا چشم می گشاید و خود را شرایطی وحشتناک می بیند، جایی بین زمین و آسمان.
حال راه گریز از این شرایط و نجات جان کدا چیست؟
در این فیلم مرد کوچکی را می بینیم که شرایط او را مجبور می کند برای زنده ماندن و بقا بجنگند. در این راه آلفا او را همراهی می کند.
آلفا گرگی است که در بدو آشنایی با کدا، او را لقمه ای برای خود و همراهانش می دید اما محبت کدا و همزاد پنداری کدا با او که او را چون خود زخمی و بی پناه می دید و نجات آلفا، آنها را به هم نزدیک و نزدیکتر کرد. کدا برای مصون ماندن خودش از خوی وحشیانه حیوان ابتدا دهان او را می بندد و با آرامش توأم با ترس او را مداوا می کند. اما در جاهایی از فیلم هم تسلط و برتری خود را به حیوان نشان می دهد مانند جایی که آلفا را از خوردن گوشت خرگوش محروم می کند.
شاید پس از مدتی که از آشنایی کدا با آلفا گذشت تماشاگر به راحتی بتواند ادامه داستان و دوستی آن دو را حدس بزند اما کشمکش و کنش و واکنشی که میان آنهاست، به اندازه ای جذاب هست که تماشاگر را همراه خود کند.
از دیگر نکات قابل توجه فیلم، تصاویر آن است. در فیلم های مشابه هم البته سازندگان بیشترین تلاش را می کنند تا از تمامی ظرفیت های بصری و جغرافیایی لوکیشن مد نظر کمال بهره را ببرند؛ نماهای زیبا، قاب های درست و موزون، اندازه نماهای دقیق و ثبت پویایی مد نظر فیلمساز که لازمه ی چنین فیلمی هم هست در فیلمبرداری خوب کار رعایت شده اند و به نظر می رسد فیلمساز توانسته است با بهره گیری از حداکثر پتانسیل نهفته در فضای طبیعی و موقعیت های بصری ناب، مجموعه زیبایی از نماها را – البته بر اساس نیازهای درونی فیلمش- ثبت نماید.
این که چهره های نه چندان مشهور و بازیگران خوبی که در عین حال ستاره هم نیستند برای بازی در نقش های اصلی فیلم انتخاب شده اند نیز از هوشمندی کارگردان سرچشمه می گیرد؛ فیلمی که قرار است همه چیز آن ناب باشد و از دل طبیعت آمده باشد و هیچ ستاره ای نقش قهرمان آن را بازی نکند.
«آلفا» در اصل فیلم خیلی ساکتی بوده و دیالوگهای آن بسیار کم است. بااینحال تمام صحنههای فیلم به خاطر مهارت فیلمبرداری ماهرانهی مارتین گیشلکت Martin Gschlacht بینهایت دیدنی ثبت شدهاند.
بیشتر بخوانیم:
جزیره شاتر (shutter Island)، جایی که هرگز به آنجا سفر نخواهید کرد!
شب های روشن؛ سه روایت از یک رمان