امروز: شنبه, ۳۱ شهریور ۱۴۰۳ برابر با ۱۸ ربيع الأول ۱۴۴۶ قمری و ۲۱ سپتامبر ۲۰۲۴ میلادی
چهارشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۱:۳۸
۳
PNAZAR
نسخه چاپی

آشنایی با گئورگ زیمل و نگاه وی به جامعه شناسی

آشنایی با گئورگ زیمل و نگاه وی به جامعه شناسی
به گزارشتمیم نیوز

جایگاه گئورگ زیمل در میان بنیانگذاران برجسته جامعه شناسی بسیار کمتر از جایگاه مارکس، وبر و دورکهایم استوار است. او کمتر از این سه شخصیت برجسته در میان جامعه شناسان شناخته شده است. آثارش کمتر از آنها خوانده می شود و منتقدان معاصر از اینکه آثار او را دارای ارزشی برابر با کارهای مارکس، وبر و دورکهایم در رشته جامعه شناسی بدانند سرباز می زنند.

زیمل مکتبی فکری ایجاد نکرد که نسل های بعدی جامعه شناسان بتوانند به ارث برند بنابراین هیچ جامعه شناسی زیملی به همانگونه که یک جامعه شناسی مارکسیستی، جامعه شناسی وبری و جامعه شناسی دورکهایمی وجود دارد به وجود نیامده است.

هنگامی که تالکوت پارسونز پیش نویس اثر بزرگ خود، ساختار کنش اجتماعی را نوشت، فصلی را درباره زیمل در آن گنجاند اما پیش از آنکه نسخه دست نویس به چاپ برسد درباره اهیمت زیمل دچار تردید شد و این بخش از دست نویس را حذف کرد.

با وجود این زیمل، نزد بسیاری از معاصرانش احترام بسیاری داشت. به ویژه وبر تحت تاثیر زایندگی اندیشه زیمل قرار گرفت و در کوشش برای پیشرفت شغلی زیمل سهیم گردید. دورکهایم و تونیس از برخی جنبه های کار زیمل انتقاد می کردند اما کارهای او را جدی می گرفتند.

زیمل مورد احترام فراوان بسیاری از جامعه شناسان پرنفوذ آمریکایی در این دوره بود به ویژه جامعه شناسان وابسته به مکتب جامعه شناسی شیکاگو. او مشاور سردبیر مجله جامعه شناسی آمریکا، نشریه پرنفوذ این مکتب شد و تعداد زیادی از مقالات او ترجمه و در آن نشریه چاپ شد.

بخشی از دلیل پذیرش مبهم کار زیمل را می توان از شرایط زندگی او دریافت. او که در 1858 متولد گردید فرزند یک بازرگان ثروتمند یهودی بود که یکی از شرکای یک کارخانه موفق شیرینی پزی به شمار می رفت. پدر زیمل که مانند پدر مارکس به کیش مسیحیت گرویده بود هنگامی که گئورگ پسر خردسالی بود درگذشت. چنین می نماید که رابطه او با مادرش خوب نبود.

گئورگ زیر نظر ژولیوس فریدلاندر، دوست خانوادگی شان و ناشر برجسته موسیقی، پرورش یافت. نتیجه این پرورش این بود که اگر چه زیمل در سراسر زندگی اش از نظر مالی موقعیت مطمئنی داشت اما از حس حاشیه نشینی و ناامنی رنج می برد.

اگرچه زیمل با برخی از برجسته ترین استادان دانشگاه های آلمان هم درس بود و بسیاری او را دارای استعداد درخشان می دانستند، پیشرفت شغلی او با مانع روبرو می گردید. او که نتوانسته بود شغل استادی دانشگاه را به دست آورد ناچار شد خود را به باقی ماندن در موقعیت مدرس حق الزحمه ای برای سالیان دراز خرسند سازد، یعنی مدرسی که حقوقش از حق الزحمه ای بود که از دانشجویانی که وارد تالار سخنرانی اش می شدند جمع آوری می گردید.

آشکار ساختن همه دلایل این وضعیت دشوار است. بخشی از مساله ممکن است ناشی از تمایل زیمل به انکار کردن استادانش و رویارویی با آنها باشد، چیزی که آنها به هیچ روی ازدانشجویان شان نمی دیدند. بخشی از مساله نیز ممکن است ناشی از ماهیت خیالی و غیرعملی علایق او باشد.

مثلا در 1880 رساله با عنوان مطالعات روان شناختی و مردم شناختی درباره موسیقی نوشت. بخشی از این پژوهش به دلی دلی خواندن پرداخته بود. رساله او رد شد، شاید در نتیجه آن چه از نظر استادانش علاقه غیرعادی تلقی می شد، او مجبور گردید رساله خود را درباره موضوعی دیگر بنویسد.

با وجود این از میان دلایلی که اغلب برای پیشرفت نکردن او در نظام دانشگاهی آلمان برشمرده شده است، ضدیهودی گری از همه برجسته تر است. شواهد فراوانی وجود دارد که نشان میدهد اصل و نسب یهودی زیمل (او یهودی ای نبود که فرایض مذهبی را رعایت کند و از طرفی مراسم گرویدن به کیش لوتری برایش انجام گرفته بود) دلیلی موجه برای محروم گردانیدن او از مشاغل گوناگون دانشگاهی، که به نظر می رسید کاملا شایستگی دریافت آنها را دارد، به حساب می آمد.

 زیمل دست کم مدتی در محاف سوسیالیستی نیز رفت و آمد داشت و این هم دردی های سیاسی نیز ممکن است در این مساله تاثیر گذاشته باشد.

مساله دیگری که ممکن است مشکلات او را افزایش داده باشد این است که استادان به موفقیت او در سکوی خطابه حسادت می کردند. او سخنرانی ماهر و با استعداد بود و شمار فراوانی از دانشجویان را جلب می کرد. افزون بر این او با اجازه دادن به دانشجویان دختر برای حضور در سخنرانی ها، پیش از زمانی که مجاز بودند به عنوان دانشجوی تمام وقت وارد دانشگاه های پروس شوند، وضع موجود را به رویارویی فراخواند.

از این گذشته دانشجویانی که او جلب می کرد در نظر مقامات محافظه کار دانشگاهی موجه نبودند، زیرا از جمله ناراضیان سیاسی، مدرن گرایان فرهنگی و دانشجویان اروپای شرقی بودند که از نظر نژادی پست تر به شمار می آمدند.

نتیجه این بود که زیمل تقریبا تا پایان عمر در برلین، که مرکز فرهنگی و سیاسی آلمان و مادر شهری بسیار پویا به شمار می آمد باقی ماند. در 56 سالگی زمانی که سرانجام در دانشگاه استراسبورگ کرسی استادی به دست آورد، با اکراه برلین را ترک کرد.

رفتن زیمل به استراسبورگ با آغاز نخستین جنگ جهانی همزمان گردید. زیمل در این مکان جدید در میان شگفتی بسیاری، تبدیل به ناسیونالیست پرشوری شد. با ادامه جنگ او بیش از پیش سرخورده و نومید شد و این امر حس حاشیه ای بودن و جدایی او از موقعیت جدید دانشگاهی را افزایش داد.

زیمل زندگی خود را در استراسبورگ و شبیه زندگی در صومعه توصیف می کرد زیرا زندگی گوشه نشینانه ای داشت و تا هنگام مرگش در 1918 هم چنان غیرخودی و دانشگاهی حاشیه نشین باقی ماند.

اندیشه زیمل درباره فرهنگ مدرنیته

اندیشه زیمل جامعه شناس فرهنگ مدرن، اغلب بازتاب چیزی است که او ویژگی اصلی تعیین کننده مدرنتیه می داند یعنی ماهیت چند پاره آن. او که اساساً به مقاله نویسی معروف بود در نوشته هایش توصیف هایی با دقت و ظرافت آراسته، یا تصویرهایی از تیپ های گوناگون اجتماعی، مانند غریبه، خسیس و ماجراجو یا انولاع واکنش متقابل اجتماعی شامل مبادله، ستیزه و جامعه پذیری را به کار می برد.

زیمل موضوعاتی را طرح می کرد که معمولاً جامعه شناختی دانسته نمی شد مانند این که ارزش زیبایی شناختی گلدان چگونه می شود اگر دسته ای که خصلت فایده مندی دارد به آن افروده شود.

شیوه زیمل، شیوه مشاهده گری بی اعتنا و بی طرف بود. او برخلاف مارکس یا دورکهایم ظاهرا به یافتن راه هایی برای دگرگون ساختن جهان علاقه مند نبود.اودرباره تراژدی فرهنگ مدرن سخن می گفت اما لحنش با وجود انتقادی بودن، روی هم رفته عاری از بدبینی معاصرانی همچون وبر بود.

جای شگفتی نیست که او جامعه شناسی برداشت گرا و راحت طلب توصیف شده است که توصیف های تیزبینانه ای از صحنه گذرنده به دست می دهد اما دیدی فراگیر به کلیت اجتماعی ندارد.

با وجود این مفسران زیمل از این واقعیت آگاهی دارند که زیر این پاره ها و تکه های زندگی اجتماعی معاصر که او آن را بررسی کرده است، چهارچوب نظری روشن و منسجمی وجود دارد. برای نشان دادن این واقعیت می توان به بررسی دو موضوع مهم نوشته های زیمل پرداخت:

نخستین پول است زیرا زیمل فرهنگ مدرن را متکی بر نظام اقتصادی مبتنی بر پول می دانست، موضوع دوم شهر است زیرا زیمل مادر شهر مدرن را جایگاهی می دانست که در ان فرهنگ معاصر در نخستین و کامل ترین شکل ممکن آشکار می گردد.

 

بیشتر بخوانیم:

 انواع فردگرایی در نگاه رابرت بلا جامعه شناس دین

 سرمایه اجتماعی و رفاه اجتماعی چیست؟

 نقش عملکردهای خانوادگی و هوش اخلاقی در گرایش به بزه نوجوانان

 جامعه آرمانی از دیدگاه اسلام و قرآن



+ 3
مخالفم - 0

تمام حقوق مادی و معنوی این پایگاه محفوظ و متعلق به تمیم خبر می باشد.
هرگونه کپی و نقل قول از مطالب سايت با ذكر منبع بلامانع است.