امروز: دوشنبه, ۱۳ آذر ۱۴۰۲ برابر با ۲۰ جمادى الأول ۱۴۴۵ قمری و ۰۴ دسامبر ۲۰۲۳ میلادی
یکشنبه, ۰۹ خرداد ۱۴۰۰ ۱۲:۳۳
۲
PNAZAR
نسخه چاپی

کمدیا دل آرته چیست؟

کمدیا دل آرته چیست؟
به گزارشتمیم نیوز

نمایش های دربار یو فرهنگستانی برای اشراف و در موقعیت های ویژه برپا می گردیدند. این نمایش ها معمولا توسط شاعران درباری نوشته می شددند، صحنه پردازی و طراحی لباس به وسیله معماران و نقاشان دربار انجام می گرفت، بازی توسط درباریان اجرا می شد و  موسیقی نیز توسط نوازندگان دربار ساخته می شد.

لذا به رغم کیفیت بالای بصری نمایش ها و تاثیری که بر فعالیت های تئاتری پس از خود داشتند، این نمایش ها اساساٌ توسط افراد غیر حرفه ای و برای تماشاگران ویژه و محدودی تهیه می شدند. از این رو تحول تئاتر عمومی و حرفه در ایتالیا از منابع دیگر سرچشمه گرفت که کمدیا دل آرته در راس آنها قرار دارد.

کمدیا دل آرته یا کمدی بازیگران حرفه ای، کمدیا ال ایمپرو ویژو یا کمدی بدیهه سازی و کمدیا اَسوجه تو یا کمدی ای دارای یک داستان یا موضوع، اصطلاح هایی هستند که گروه های حرفه ای را از گروه های غیر حرفه ای درباری و فرهنگستانی متمایز می سازند.گروه اخیر نمایش های خود را کمدیا ارودیتا یعنی کمدی فرزانگان می خواندند.

مورخان مطمئن نیستند که کمدیا دل آرته چه وقت بوجود آمد. اولین سند روشن مبنی بر وجود آن مربوط به تاریخ 1550 است اما امکان دارد که بسی پیش از این تاریخ وجود داشته است. نظریه های گوناگونی برای بیان خاستگاه آن وجود دارد، یکی از این مکاتب سرچشمه کمدیا دل آرته را در فارس های آتلان در روم می جوید که در قرون وسطی به وسیله گروه های سیار میم حفظ شده بودند. دلیل اصلی بر این نظر وجود شخصیت های ثابت (تیپ سازی) در هر دوی این نمایش هاست.

نظریه دیگری مبنی بر آن است که کمدیا دل آرته از گروه های میم بیزانس نشأت گرفته است که پس از سقوط قسطنطنیه در 1453 به غرب مهاجرت کردند.

محققان دیگر معتقدند که کمدیادل آرته از بدیهه سازی هایی که با نمایش های پلوتوس و ترنس انجام می گرفت ریشه گرفته است و عده ای دیگر ریشه آن را در فارس های ایتالیایی در اوایل سده شانزدهم جستجو می کنند.

فارس در ایتالیا همچون کشورهای دیگر در طول قرون وسطی ظاهر شد اما بیشترین تحول خودرا بین سال های 1500 تا 1550 که به ویژه بین مردم محبوبیت داشت طی کرد، پس از این دوره با ظهور کمدیا دل آرته، فارس از رواج افتاد.

فارس اوج درخشش خود را با آنجلو بیولکو به دست آورد. وی نوشتن نمایشنامه و بازیگری در نمایش های فارس را در حوالی 1520 آغاز کرد. او که کمدیا ارودیتا را دوست نمی داشت به زندگی ساده و گفتگوی طبیعی به شیوه مردم شمال ایتالیا روی آورد.

قهرمان بسیاری از نمایشنامه او یک مرد روستایی به نام روزانته بود که بیولکو خود نقش او را ایفا می کرد. تکرار سرگذشت روزانته در چندین نمایشنامه به عنوان پیشگام تیپ سازی در تئاتر شناخته شده است.

هیچ یک از نظریه های مربوط به خاستگاه کمدیا دل آرته قابل اثبات یا انکار نیست اما به احتمال زیاد منابع مختلفی در تحول آن نقش داشته اند. خاستگاه کمدیا دل آرته هر چه باشد باید گفت که پیش از 1600 در سراسر اروپا گسترده شده بود و به عنوان یک سرگرمی محبوب و رایج تا 1750 مورد توجه بوده است.

کمدیا دل آرته دارای دو ویژگی است یکی شکل بدیهه سازی آن و دیگری استفاده از تیپ سازی: بازیگران بر اساس یک موضوع کلی نمایش را آغاز می کردند و جزئیاتحرکت و دیالوگ را بدیهه سازی می کردند. هر بازیگری همواره یک نقش را با ویژگی های رفتار و گفتار لباس همان تیپ اجرا می کرد.

اولین سند روشن مبنی بر نمایش بدیهه سازی متعلق به سال 1568 است. حتی اگر بدیهه سازی در آن زمانشیوه ای نو محسوب می شد، بایدگفت به سرعت شیوه رایجی گشت. مورخان در مورد حدود بدیهه سازی در کمدیا دل آرته توافق نکردند و مسلماً عوامل چندی موجب شد که مقدار بدیهه سازی کاهش یابد.

اگر هر بازیگری در دوران کار خود تنها یک نقش را ایفا میکرد لذا بایستی سخنان و رفتاری را که بیشتر مورد توجه تماشاگران قر می گرفت، بیشتر تکرار میکرد. بسیاری از لطیفه های کار کمدی یا لاتزی، احتمالاً در خلاصه کلی داستان می آمد از جمله لاتزی ترسو، لاتزی کشیش و غیره.

دو بیتی های قافیه داری که در پایان هر صحنه خوانده می شد باید به خاطر سپرده می شد و بازیگر نقش جوانان عاشق پیشه مجبور بود دفترچه شعری با خود داشته باشد که در آن اشعار عاشقانه ای از آثار ادبی و اشعار روز درج شده بود، در نتیجه غالب بازیگران احتمالاً حافظه خود را با سطرها و حرکاتی که بارها تکرار کرده بودند می  انباشتند.

از طرف دیگر اگر فرض کنیم همه نمایش بدیهه سازی می شد، در این صورت هیچ بازیگری مطمئن نبود که بازیگران دیگر چه خواهند گفت و یا چه خواهند کرد. از این رو ناچار می بود دائماً حواسش به ادامه داستان باشد و از بازی کردن می ماند. نتیجه آنکه کل نمایش تنها می بایست تصور بدیهه سازی و حاضر جوابی را القا می کرد.

طرح کلی نمایش ها بدیهه سازی در طول سال ها تکرار و تجربه تلطیف یافته و تصفیه شده و در بین گروه های بدیهه سازی دست به دست می گردید. تا کنون 700 نمایشنامه از این نوع به دست ما رسیده است و در سال 1600 پنجاه نمایش نامه توسط فلامینیو اسکالا چاپ شده است. غالب این متن ها کمدی اند و تعداد کمی از آنها نمایش های جدی و تعدادی از آنها نیز ملودراماتیک (درام احساساتی سبک) می باشند. محبوبیت این گروه ها به واسطه نمایش های کمدی همراه با عناصر هیجان انگیز، بدل پوشی و موضوعاتی بوده است که در آن حوادث مضحک در هم تداخل می یافتند. بازیگران کمدیا هر از گاهی نمایش نامه های نوشته شده هم اجرا می کردند.

هر گروهی مجموعه تیپ های ویژه و ثابت خود را داشت و هر شخصیتی نام و ویژگی های خود را حفظ می کرد تا از تیپ های دیگر گروه ها قابل تمیز باشد. مسلماً تیپ های مشابه در گروه های مختلف تکرار می گردیدند در نتیجه باید گفت اگرچه تعداد این نمایشنامه ها فراوان بود اما شکل کلی آنها کم و بیش محدود بوده است.

تیپ شخصیت ها را در کمدیا می توان به دو دسته تقسیم کرد: دسته معمولی و دسته اغراق شده. نقش های معمولی مربوط به نقش عاشقان جوان بود، و غرابت و انحرافات شخصیت های دیگر با معیار او سنجیده می شد. این عشاق نقش زنان و مردانی جوان، بذله گو، خوش قیافه و تحصیل کرده را بازی می کردند، آنها لباس باب روز می پوشیدند که شباهتی به لباس شخصیت های دیگر نداشت و صورتک بر چهره نمی زدند.

هر شرکت یک دو زوج جوان عاشق را در فهرست بازیگران خود نگه می داشت. مرد جوان، ایناموراتو یا آموروز غالباً به خاطر عاشق پیشگی از جانب مردان مسن یا جتی پدرش مورد شماطت قرار می گرفت. زن جوان یا ایناموراتا معمولاً بانوی تحصیل کرده جوانی بود که پیر و جوان خواستار او بودند.

در تئاترهای تیپ سازی، نقش شخصیت ها به دو دسته ارباب و نوکر تقسیم می شدند. در میان تیپ های ارباب سه تیپ از همه مهم ترند: کاپیتانو، پانتاله، دونوره.

تیپ کاپیتانو در اصل یکی از عشاق بود و در لباس و رفتار خود اغراق نمی کرد اما به تدریج به یک لافزن دروغ پرداز بدل می شد. وی آنقدر لاف دلاوری در جنگ وعشق می زند تا سرانجام مشتش باز شود. شمشیر، کلاه و پر کلاه از ویژگی های لباس او شد و این لباس ها به مقدار زیادی شیوه پردازی یا استیلیزه شده بودند. این تیپ دارای القاب فراوانی از جمله اسپاونتو دال وال اینفرنو، کوکودریلو، رینو کورنت یا ماتاموروس بود. او در اکثر نمایش ها خواستگار یکی از زنان زیبا می شد و ناکام می ماند، ناکامی او غالبا از نقاط اوج کمدی محسوب می شد.

پانتالونه معمولاً مردی میان سال و بازرگان بود. ولی لهجه ونیزی داشت و عاشق ضرب المثل بود، به رغم سن زیادش خود را جوان جا می زد و خواستگار زنان جوان بود. لباس پانتالونه معمولا یک کت چسبان سرخ رنگ با نیم سلوار و جوراب هایی به رنگ سرخ، کفش هایی نرم، یک ردای سیاه و کلاه نرم بی لبه بود که یک دسته موی بلند از زیر کلاهش آویخته بود. صورتکی قهوه ای رنگ با یک بینی عقابی دراز و یک ریش خاکستری وروری بر چهره داشت.

دونوره معمولاً دوست پانتالونه و همپالکی او بود و همچون پانتالونه جایگاه محکمی در جامعه داشت. وی مردی فضل فروش و غالباً دکتر دادگستری یا طب بود. وی لهجه ای بولونیایی داشت و جپ و راست لغات و جملات لاتینی وارد کلامش می کرد. دنوره اصرار داشت که معلومات جعلی خود را به رخ بکشد، اما به خاطر ساده لوحی مفرط معمولاً گول دیگران را می خورد. لباس او خرقه و کلاه فرهنگستانی بود. وی شوهری حسود بود و غالباً زنش به او خیانت می کرد.

متنوع ترین تیپ های کمدیا تیپ نوکر، یا زائی بود. در غالب ترین متن های کمدیا که به دست ما رسیده حداقل دو نوع از این تیپ در آنها نقش دارند. یکی نوکر باهوش و دیگری احمق، در هر نمایش نامه ای تعداد آنها از یک تا چهار نفر است. آنها معمولاً دچار دردسر می شوند و تدبیرهای شان غالباً در راه کمک کردن به ارباب یا خنثی ساختن اعمال او به کار می رود.

اکثر نوکرها مرد هستند اما گاه یک کلفت، فانتیسکا یا بیشتر در نمایش نقش دارند که در خدمت ایناموراتا قرار دارند. این تیپ ها معمولاً جوان، بذله گوهایی زمخت و همواره مراقبند مبادا که گول بخورند. بعضی از فانتسکاها پیرند و برخی خدمتکار یک قهوه خانه یا همسر یکی از نوکرها یا معشوقه یک پیرمرد نمایش اند.

از میان تیپ های زانی، آرلکن یا آرلچینو محبوب ترین تیپ پس از سده هفدهم بود. این تیپ در متن های قدیمی وجود ندارد. آرلکن ترکیب زیرکی و بلاهت و یک رقاص و آکروبات ماهر است. وی عموماً در مرکز همه توطئه ها قرار دارد. لباس آرلکن در طول زمان تغییرات زیادی به خود دید.

لباس آرلکن در اصل لباسی پر از وصله های رنگارنگ و ناجور بود اما به تدریج به صورت پارچه ای با طرح های لوزی شکل به رنگ های سرخ و آبی و سبز درآمد. این الگو امروزه نیز تداعی کننده آرلکن است. بر سر تراشیده آرلکن کلاهی جلف قرار داشت که آن را بر روی یک صورتک می پوشید وبر دو جانب کمرش دو شمشیر چوبی یا اسلب ستیک می بست. این شمشیر غالباً در تصاویر جنگ و کتک کاری های کمدیا ترسیم شده است. شخصیت های دیگر از این تیپ تروفالدینو و تریولینو هستند.

آرلکن یار غاری داشت که نوکری چموش، شهوت پرست، بذله گو و مردم آزار بود. این شخصیت نام های متنوعی گرفته است. در سده هجدهم که این شخصیت صورتکی با بینی عقابی و سبیل داشت بریگلا نامیده می شد. وی کت و شلواری می پوشید که قیطانی سبز رنگ بر کمر داشت. نام های دیگر این شخصیت بوفنو، فلوتینو، اسکاپینو و متزه تینو است.

تیپ معروف دیگر ایکاراسوچا بود که تنوع زیادی در شخصیت او وجود داشت. وی گاه به آرلکن و گاه به بریگلا با کاپیتانو شباهت می یافت.

تیپ دیگر پولچنللو اهل ناپل بود. شخصیت او نیز متنوع بود. وی گاه نوکر، گاه شاگرد کافه و گاه تاجر بود. پولچنللو ترکیبی از حماقت، مذیگری، رذالت، عشق، لطافیت و کندی است. وی بینی عقابی بسیار بزرگ و پشتی قوز کرده داشت و کلاه دراز نوک نیزی بر سر می نهاد. پولچنللو شاید خلف یک عروسک انگلیسی به نام پانچ باشد.

علاوه بر این تیپ های رایج، مستخدم ها و شخصیت های تصادفی دیگری نیز در متون موجود کمدیا دل آرته دیده می شوند زیرا هر گروه نمایشی مایل بود با حفظ سنت، تیپ های ویژه خود را نیز بسازد.

اعضای هر گروه نمایشی کمدیا ده تا دوازده نفر بودند که هفت تا هشت نفر مرد و سه تا چهار نفر زن داشت. گروه های نمایشی مجهز معمولاً دو زوج زن و مرد جوان (جوان اول)، یک زن خدمتکار، یک کاپیتانو، دوزاتی و دو مرد مسن (پانتالونه و دونوره) در بین اعضای خود داشتند اما این الگو بر حسب وضع مالی گروه یا شرکت کمتر یا بیشتر می شد.

هر نمایشی زیر نظر یک رهبر یا محترم ترین عضو گروه اداره می شد. مسئولیت این شخص شرح چگونگی شخصیت ها برای اعضا، حرکت صحنه، تعیین تعداد لاتزی (مسخرگی هر شخصیت) و تامین وسایل مورد نیاز نمایش بود.

غالب شرکت ها بر اساس تقسیم درآمدها کار می کردند و اعضای تازه کار احتمالا تا رسدن به مرحله کمال و عضویت کامل در شرکت، دستمزد دریافت می کردند. گروه دائم در سفر بود و در هر شهری که توقف می کرد لازم بود از مقامات شهری تقاضای مجوز نمایش بکند، این مجوز همیشه به آنها اعطا نمی شد. برای اجرای نمایش معمولاً تالار بزرگی اجاره می کردند اما گاه در حیاط خانه ها یا تالار قصرهایی که از آنان دعوت کرده بودند نیز صحنه برپا کرده نمایش می دادند.

هنگامی که دکور پرسپکتیو و افکت های مفصل قابل حصول بود از آن استفاده می کردند اما بازیگران کمدیا دل آرته قادر بودند به سادگی و بدون استفاده از این امکانات نیز نمایش بدهند. راز موفقیت آنان در انعطاف پذیری آنان بوده است.

کمدیا در آرته بین سال های 1550 و 1650 رواج بسیاری داشت و در این سال ها بود که مشهورترین گروه های کمدیا سربرآوردند. پیگیری تاریخ فعالیت های شرکت های مختلف مشکل است زیرا از طرفی مدارک ما بسیار اندک است و از طرف دیگر گروه ها در هم ادغام و سپس جدا می شدند و نام های مشابهی برمیگزیدند.

اولین شرکت شناخته شده کمدیا دل آرته گروه آلبرتو گاناسا نام داشت که بین 1568 و 1583 در محدوده وسیع مانتوا، فرارا، پاریس و مادرید نمایش می داد. این گروه سرانجام به وسیله گروه گه لوسی از میدان به در شد. گروه اخیر بین سال های 1569 و 1604 نمایش اجرا می کرد. از اعضای برجسته این گروه یکی فرانچسکو آندره ئینی بود که ابتدا نقش ایناموراتو و سپس کاپیتانو را بازی کرد.

دیگری همسرش ایزابلا، مشهورترین اینامورتای زمان خود و یک شاعره بنام بود. این دو پس از پیوستن به گه لوسی در 1583 به سرعت رهبری گروه را به دست گرفته و آن را در ایتالیا و فرانسه به شهرت رساندند. شرکت گه لوسی برای اجرای نمایش در عروسی مجلل فردیناند اول در 1589 به فلورانس، و به دعوت هانری چهارم به فرانسه رفت. گروه گه لوسی با مرگ ایزابلا در 1604 از هم پاشید.

گروه کانفیدنتی بین سال های 1574 و 1621 نمایش می دادند و سفرهای زیادی به ایتالیا، اسپانیا و فرانسه انجام داده اند. از میان بهترین بازیگران این گروه می توان از فلامینو اسکالا نام برد که قدیمی ترین نمایش نامه های کمدیا دل آرته را جمع آوری و چاپ کرده است. کار این گروه به علت اختلافات دخلی بین اعضا پس از 1610 از نظر کیفی نزول کرد.

 شرکت دسیوسی بین سال های 1580 و 1595 نمایش می داد. با آنکه از کیفین کار این گروه تقدیر فراوانی شده است اما از چگونگی کار آنان اطلاع بسیار کمی در دست است.

گروه اچه سی بین سال های 1590 و 1630 به رهبری پی بر ماریا سه چینی در نقش فری تلینو فعالیت کرد. سه چینی مدتی به همراه تریسانو مارتینللی رهبری این گروه را به عهده داشت.  مارتینللی نخستین آرلکن مشهور بوده است. گروه اچه سی در ایتالیا، فرانسه، اتریش و آلمان نمایش داده است.

شرکت فیدلی در حدود سال های 1598 تا 1640 فعال بود. بازگران اصلی شرکت فیدلی جان باتیستا آندره ئینی پسر فرانچسکا و ایزابلا آندره ئینی و همسرش ویریجینا بودند. این گروه حداقل سه سفر به فرانسه کرده که تا شهر پراگ رفته است.

علاوه بر این گروه های معروف دیگری نیز بودند که با حمایت دوک های شهر مانتوا در سراسر سده هفدهم فعالیت نمایشی داشته اند. مهمترین گروه های نمایشی کمدیا دل آرته در سال های 1650 تا 1700 وابسته به ردبارهای پارما و مودنا بوده اند.

کمدیا دل آرته تا حدود سال 1775 رواج داشت اما پس از 1650 هرگز محبوبیت گذشته خود را به دست نیاورد. کمدیا اگر چه در ایتالیا از محبوبیت فراوانی برخوردار بود، اما فرانسه خانه دوم آن محسوب می شد. گروه های کمدیا دل آرته عموما به اسپانیا، آلمان، اتریش و انگلستان سفر می کردند. کمدیا دل آرته به هر کجا قدم گذارد بازیگران و نمایشگران آنجا را تحت تاثیر خود قرار داد.

در 1650 اشکال گوناگون دراماتیک، اصول نقد و فنون عملی تئاتر چندان در ایتالیا تحول یافته بود که تا 15 سال بعد، همچنان فعالیت های دراماتیک اروپا را رهبری می کرد. آرمان نئوکلاسیک الهام بخش کمدی، تراژدی، ارپا، کمدیا دل آرته ، معماری تئاتر، دکور با پرسپکتیو، نورپردازی داخلی، افکت های مخصوص پیچیده و وسایل فنی صحنه گردید و این همه را ه خود را به کشورهای دیگر نیز گشود و با نیازهای ملی آنها هماهنگ گشت و پذیرش عام یافت.

به رغم این دستاوردها، ایتالیا موقعیت ممتاز خود را در 1650 در اروپا از دست داد. ایتایلیا در طی هزار سال به عنوان کرسی کلیسای کاتولیک، تاثیر عمیقی بر کشورهای غربی باقی نهاده بود. علاوه بر آن موقعیت جغرافیایی ایتالیا، آن را دروازه تجارت بر شرق ساخته و این تجارت برای ایتالیا ثروت و دولت به بار آورده بود.

دیگر آنکه تحت نظام ملوک الطوایفی، ایتالیا به ایالات کوچک تقسیم گردید که هر یک به طور موثری قادر به رقابت با کشورهای دیگر اروپایی بودند.

ایتالیا در ادامه رنسانس رو به زوال نهاد. تفرقه در کلیسا، به ویژه هنگامی که کرسی کلیسا به آوینیون منتقل شد و تجزیه طلبان پروتستان آغاز به فعالیت کردند ،موقعیت ایتالیا را متزلزل ساخت. با آنکه پاپ پس از 1550 حیثیت خود را بازیافت، اما نفوذ و اعتبار او هرگز به پای سده های پیشین نرسید. بعلاوه با بسته شدن گذرگاه مدیترانه از سال 1452 و باز شدن راه دریایی جدید، ایتالیا دیگر مرکز تجارت شناخته نمی شد وهمراه این افول، حمایت مالی طبقات حامن از هنر و آموزش نیز برداشته شد.

افول ایتالیا تا مدت ها آشکار نگردید زیرا به واسطه سرمایه های عظیمی که از طریق بازرگانی دراز مدت در آنجا متمرکز شده بود، هنوز ایتالیا از مراکز بانکی عمده اروپا به شمار می رفت اما در سال 1700 میلادی، ایتالیا دیگر از نظر اقتصادی قدرتی ثانوی محسوب می شد.

قدرت سیاسی ایتالیا نیز رو به افول نهاد. در سده دهم امپراتوری مقدس روم به صورت فدراسیونی از ایالات ایتالیا و آلمان احیا گردیده بود و امپراتور تا مدت ها نفوذ عمیقی بر شاهزادگان دست نشانده خود داشت اما در طول سده چهاردهم و پانزدهم ایالات ایتالیا تقریبا به کلی مستقل از دخالت یا حمایت یکدیگر بودند و سپس در طول سده شانزدهم ایتالیا همچون لقمه لذیذ برای ملت های نوپای اسپانیا، فرانسه و اتریش می نمود.

اسپانیا توانست مدتی سلطه خود را بر آن اعمال کند و حتی سربازان اسپانیایی در 1527 رم را غارت کردند. پس از 1559 اتریش به میدان آمد و غالب ایالات ایتالیا تا 1850 وابسته اتریش شد.

صد سال پس از شورای ترنست، روح ضد تجدید طلبی بار دیگر انفجاری از خلاقیت در معماری کلیسا و نقاشی به وجود آورد که بنای کلیساهای عظیم باروک در ایتالیا، از جمله کلیسای سنت پیتر در رن، از نتایج آن است.

در امور نمایشی اپرا بزرگترین مخلوق باروک، ایتالیا را به عنوان قدیمی ترین سرچشمه هنری اروپا نگهداشت و این امر حتی زمانی که درام ایتالیا از مرجعیت افتاده بود ادامه داشت . سرانجام در اواخر سده هفدهم، نهر ایتالیا بدل به جویباری گردید که نه تنها از نظر سیاسی و اقتصادی که حتی از نظر فرهنگی نیز از فرانسه عقب افتاد.

 

بیشتر بخوانیم:

 میان پرده یا اینترلود چیست؟

 صحنه نمایش در اواخر قرون وسطی

 نمایش در هند و درام سانسکریت

 درام و محبوبیت کمدی در تئاتر روم

 نمایش ساتیر چیست؟



+ 2
مخالفم - 0

تمام حقوق مادی و معنوی این پایگاه محفوظ و متعلق به تمیم خبر می باشد.
هرگونه کپی و نقل قول از مطالب سايت با ذكر منبع بلامانع است.