امروز: شنبه, ۳۱ شهریور ۱۴۰۳ برابر با ۱۸ ربيع الأول ۱۴۴۶ قمری و ۲۱ سپتامبر ۲۰۲۴ میلادی
چهارشنبه, ۰۹ تیر ۱۴۰۰ ۰۹:۲۱
۲
PNAZAR
نسخه چاپی

ساختار شخصیت از منظر آلپورت / آمادگی های شخصی چیست؟

ساختار شخصیت از منظر آلپورت / آمادگی های شخصی چیست؟
به گزارشتمیم نیوز

ساختار شخصیت به واحدهای بنیادی یا اجزای تشکیل دهنده آن اشاره دارد. از نظر فروید، این واحدهای بنیادی غرایز بودند، از نظر کتل و آیزنک، آنها صفات یا عوامل هستند.

از نظر آلپورت مهم ترین ساختارها آنهایی هستند که توصیف شخصیت را بر حسب ویژگی های فرد امکان پذیر می سازند. بنابراین دو واحد بنیادی شخصیت آمادگی های شخصی و خویشتن هستند.

آمادگی های شخصی

آلپورت همواره مراقب بود صفات مشترک را از صفات فردی که آنها را آمادگی های شخصی نامید، متمایز کند. صفات مشترک ویژگی های عمومی هستند که تعداد زیادی از افراد در آن سهیم اند. آنها را می توان از تحقیقات تحلیل عاملی مانند آنهایی که کتل و آیزنک اجرا کردند، استنباط کرد یا می توان با پرسشنامه های گوناگون شخصیت به آنها پی برد. صفات مشترک وسیله ای را در اختیار می گذارند که می توان به کمک آن افراد فرهنگ خاصی را با یکدیگر مقایسه کرد.

در حالی که صفات مشترک برای تحقیقاتی مهم هستند که افراد را با هم مقایسه می کنند، آمادگی های شخصی اهمیت به مراتب بیشتری دارند، زیرا به پژوهشگران امکان می دهند تا فرد واحدی را بررسی کنند. آلپورت به این علت به جای صفات فردی اصطلاح آمادگی های شخصی را به کار برد که توصیفی تر است و کمتر احتمال دارد که با صفات مشترک قاطی شود.

آلپورت آمادگی شخصی را به این صورت تعریف کرد: ساختار عصب-روانی (مخصوص فرد) که توانایی برابر کردن محرک های متعدد را به صورت کارکردی دارد و می تواند رفتار انطباقی و سبکی را آغاز نموده و آن را هدایت کند.

مهمترین تفاوت بین آمادگی شخصی و صفت مشترک بین آمادگی شخصی و صفت مشترک در عبارت مخصوص فرد بیان شده است. آمادگی های شخصی فردی هستند، صفات مشترک در چند نفر وجود دارند.

آلپورت و هنری اودبرت برای مشخص کردن آمادگی های شخصی تقریبا 18000 کلمه توصیفی را از ویراست بیرون کشیدند که در حدود یک چهارم آنها ویژگی های نسبتاً پایداری مانند معاشرتی یا درون گرا را توصیف می کردند، واژه های دیگر که معمولاً حالت ها نامیده می شوند، ویژگی های کم دوام مانند شاد یا عصبانی را توصیف می کردند، سایر واژه ها ویژگی های ارزیابی نظیر ناخوشایند یا تعجب آور را توصیف می کردند و اصطلاحات دیگر به خصوصیات جسمانی مانند بلند قد یا چاق اشاره داشتند.

یک نفر چند تا آمادگی شخصی دارد؟ بدون اشاره به میزان تسلط هر یک از آمادگی های شخصی بر زندگی فرد، نمی توان به این سوال پاسخ داد. اگر این تعداد آمادگی های شخصی ای را در بر داشته باشد که برای فرد مهم هستند در این صورت هر کسی احتمالاً 10 تا یا کمتر دارد. با این حال اگر همه گرایش ها منظور شوند در این صورت هر کسی می تواند صدها آمادگی شخصی داشته باشد.

سطوح آمادگی های شخصی

آلپورت آمادگی های شخصی را در یک پیوستار قرار داد که از آمادگی های بسیار مهم تا آنهایی که فقط اهمیت جانبی برای فرد دارند، در نوسان هستند.

آمادگی های بنیادی

برخی افراد داری ویژگی آنچنان برجسته ای هستند که بر زندگی آنها حاکم می شود. آلپورت این آمادگی های شخصی را آمادگی های بنیادی نامید. این آمادگی ها به قدری واضحح هستند که نمی توان آنها را پنهان کرد، تقریبا هر عملی در زندگی فرد بر محور این آمادگی بنیادی می چرخد. اغلب افراد آمادگی بنیادی ندارند، اما تعداد معدودی که بر از آن برخوردارند، معمولاً به این ویژگی تنها مشهورند.

آلپورت چند شخصیت تاریخی و خیالی را مشخص کرد که از آمادگی آن چنان برجسته ای برخوردار بودند که واژه جدیدی را به زبان ما افزودند. نمونه هایی از این آمادگی های بنیادی عبارتند از: از جان گذشته، میهن پرست، خودشیفته، سادیستی، دون ژوان، و از این قبیل.

چون آمادگی های شخصی فردی هستند و دیگران در آن سهیم نیستند فقط دون کیشوت واقعاً از جان گذشته بود، فقط نارسیسوس کاملاً خودشیفته بود، فقط مارکیز د ساد از آمادگی بنیادی سادیسم برخوردار بود. در صورتی که این اسامی برای توصیف ویژگی هایی در سایرین به کار برده شوند، صفات مشترک می شوند.

آمادگی های اصلی

افراد معدودی آمادگی های بنیادی دارند اما هر کسی چندین آمادگی اصلی دارد که 5 تا 10 ویژگی بسیار برجسته را که زندگی افراد پیرامون آنها متمرکز است، شامل می شوند. آلپورت آمادگی های اصلی را آنهایی می دانست که معمولا در توصیه نامه توسط کسی که فردی را کاملاً می شناسد، قید می شوند.

در بخش بررسی فرد، به یک رشته نامه هایی که خانمی به نام جنی به گوردون و آدا آلپورت نوشته است، نگاهی می اندازیم. محتوای این نامه ها منبعی غنی برای اطلاعات مربوط به نویسنده آنهاست. همچنین سه تحلیل جداگانه از این نامه ها نشان دادند که تا جنی را می توان با هشت آمادگی اصلی توصیف کرد یعنی ویژگی هایی که به قدر کافی نیرومند هستند تا بتوان با هر یک از ایم سه تحلیل مجزا به آنها پی برد. آلپورت معتقد بود اغلب افراد 5 تا 10 آمادگی اصلی دارند که دوستان و آشنایان نزدیک آنها توافق دارند که شخصیت آنها را توصیف می کنند.

آمادگی های ثانوی

آمادگی های ثانوی از آمادگی های اصلی کمتر برجسته هستند ولی اما تعداد آنها به مراتب بیشتر است. هر کسی تعدادی آمادگی ثانوی دارد که اهمیتی برای شخصیت او ندارند اما غالباً روی می دهند و مسبب تعداد زیادی از رفتارهای به خصوص فرد هستند.

آمادگی های انگیزشی و سبکی

همه آمادگی های شخصی از این نظر که نیروی انگیزشی دارند پویا هستند. با این حال برخی از آنها نیرومندتر از دیگران احساس می شوندو آلپورت آنها را آمادگی های انگیزشی نامید. این آمادگی ها که قویاً احساس می شوند، انگیزش خود را از نیازها و سایق های بنیادی می گیرند.

آلپورت آمادگی های شخصی را که با شدت کمتری احساس می شوند، آمادگی های سبکی نامید، هر چند که این آمادگی ها نیز مقداری نیروی انگیزشی دارند. آمادگی های سبکی عمل را هدایت می کنند در حال یکه آمادگی های انگیزشی عمل را آغاز می کنند. نمونه ای از آمادگی سبکی می تواند ظاهر شخصی آراسته باشد. افراد به علت نیاز بنیادی به گرم ماندن، لباس می پوشند اما شیوه لباس پوشیدن آنها به وسیله آمادگی های شخصی سبکی شان تعیین می شود.

بین آمادگی های شخصی انگیزشی و سبکی مرز مشخصی وجود ندارد، زیرا هر دو مقداری نیروی انگیزشی دارند. با این حال برخی از آمادگی ها آشکارا سبکی هستند در حال یکه برخی دیگر بر اساس نیازی که قویا احساس می شوند، استوارند و بنابراین انگیزشی هستند.

برای مثال رفتار با نزاکت نوعی آمادگی سبکی است در حالی که خوردن بیشتر انگیزشی است. نحوه ای که افراد غذا می خوند حداقل تا اندازه ای بستگی دارد به اینکه چقدر گرسنه هستند اما به نیرومندی آمادگی های سبکی آنها نیز بستگی دارد. فرد گرسنه ای که معمولاً با نزاکت است امکان دارد وقتی تنها غذا می خورد از نزاکت چشم پوشی کند اما چنانچه آمادگی نزاکت به قدر کافی نیرومند باشد و در صورتی که دیگران حضور داشته باشند این فرد گرسنه ممکن است به رغم گرسنگی شدید با نزاکت غذا بخورد.

برخی از آمادگی های شخصی، خواه انگیزشی باشند یا سبکی، به جوهر شخصیت نزدیک هستند در حالی که سایرین در حاشیه قرار دارند. آنهایی که در محور شخصیت قرار دارند توسط فرد به صورت بخش مهمی از خود تجربه می شوند. آنها ویژگی هایی هستند که فرد با اصطلاحاتی نظیر آن منم یا این مال من است، به آنها اشاره می کند. تمام خصوصیاتی که منحصرا مال من هستند، به خویشتن تعلق دارند.

خویشتن

آلپورت اصطلاح خویشتن را برای اشاره به رفتارها و ویژگی های مورد استفاده قرار داد که افراد آنها را در زندگی شان صمیمانه، اصلی و مهم می دانند. خویشتن کل شخصیت نیست زیرا بسیاری از ویژگی ها و رفتارهای فرد صمیمانه و اصلی نیستند بلکه آنها در حاشیه شخصیت قرار دارند.

این رفتارهای غیرخویشتن عبارتند از 1- سایق ها و نیازهای بنیادی که معمولاً بدون دشواری زیاد برآورده و ارضا می شوند؛ 2- آداب و رسوم قبیله ای مانند سلام گفتن به افراد، پوشیدن لباس ها، رانندگی در سمت راست جاده؛ 3- رفتارهای عادی مانند سیگار کشیدن یا مسواک زدن که به صورت خودکار انجام می شوند و برای درک خویشتن فرد اهمیتی ندارند.

خویشتن به عنوان محور صمیمانه شخصیت، آن دسته از جنبه های زندگی را شامل می شود که فرد برای هویت خود و اصلاح خویش با اهمیت می داند. خویشتن ارزش های فرد و آن بخش از وجدان را دربردارد که شخصی بوده و با عقاید بزرگسالی فرد هماهنگ هستند.

وجدان عمومی و وجدانی که اغلب افراد در یک فرهنگ خاص در آن سهیم اند، برای درک فردیت شخص حاشیه ای است و از این رو خارج از خویشتن آن شخص است.

 

بیشتر بخوانیم:

 نظریه یادگیری شناختی-اجتماعی چگونه ارزیابی می شود؟

 ارزیابی نظریه اسکینر و برداشت از انسان

 سه سطح شناخت از منظر سالیوان

 پژوهش های انجام شده در راستای نظرات هورنای

 وحدت و انسجام شخصیت - سومین اصل نظریه آدلر



+ 2
مخالفم - 0

تمام حقوق مادی و معنوی این پایگاه محفوظ و متعلق به تمیم خبر می باشد.
هرگونه کپی و نقل قول از مطالب سايت با ذكر منبع بلامانع است.