خاستگاه تاریخی نمایش های حرفه ای در اسپانیا، همچون کشورهای دیگر مبهم است و تا دهه 1540 بازیگر حرفه ای در اسپانیا وجود نداشت، هرچند می دانیم که در 1454 بازیگران در ازای دریافت مزد در جشنواره کورپوس کریستی نمایش می دادند. در سال 1539 برای یک نمایش فارس در کلیسای جامع تولدو 6 بازیگر استخدام شدند و در 1529، 1535، 1538 شرکت های نمایشی ایتالیا در اسپانیا نمایش می دادند و در 1550 تعدادی گروه نمایشی رد اسپانیا وجود داشت که غالباً در استخدام جشنواره کورپوس کریستی بودند.
اولین چهره برجسته در تئاتر حرفه ای اسپانیا لوپه د روئه دا نام دارد و اولین بار در 1542 به خاطر شرکت در یک نمایش مذهبی در سویل نام او به میان آمده است. در سال 1551 روئه دا شهرت کافی بهم زده بود زیرا فرماندار والودولید و سپس فرماندار پایتخت اسپانیا در این سال از او برای اجرای نمایش دعوت کرده اند. وی در آن سال در مقابل فیلیپ دوم نیز نمایش داد.
روئه دا از 1552 تا 1558 با حقوق قابل توجهی در مادرید استخدام شد تا نظارت بر جشن های کورپوس کریستی را بر عهده بگیرد. به علاوه روئه دا گاه در نمایش های درباری نیز نقش هایی را ایفا می نمود و سفرهای فراوانی برای اجرای نمایش انجام می داد.
روئه دا همچنین نخستین نویسنده معتبری است که برای مردم عادی نمایش نامه نوشت. تعدادی از آثار او از جمله شیادان، مدورا، آرملینا و اوفه میا به دست ما رسیده اند. لطیفه های ملموس و دیالوگ های بدیع در آثار او به فارس های قرون وسطی شباهت دارند. شخصیت های ابله و ساده دل که خود روئه دا نقش آنها را ایفا می نمود در آثار او تحول بسیاری یافتند.
سروانتس گفته است که صحنه نمایش های روئه دا از چهار یا پنج تخته که روی نیمکت هایی قرار داشتند تشکیل شده بود و پشت آنها پرده ای آویخته می شد. لباس در نمایش های او از چهار پوستین سفید تزئین شده با چرم ساخته می شد. این شرح غالباً به عنوان توضیحی کافی در مورد صحنه های تئاترهای حرفه ای دوران روئه دا پذیرفته شده است. اما با یک بررسی اجمالی از گزارش های آن زمان می توان دریافت که سروانتس نمایش های حرفه ای را بسیار ساده می بیند زیرا این گزارش ها را پس از پنجاه سال به هنگام نقل خاطرات جوانی خود آورده است.
روئه دا در قراردادی برای یک نمایش در کورپوس کریستی درخواست لباس هایی از ابریشم و مخمل کرده است و ظاهراً وی چنین لباس هایی را در نمایش های دیگر به ویژه در نمایش هایی که در دربار اجرا می کرد نیز به کار می برده است. احتمال دارد که سروانتس یکی از نمایش های دلقکی روئه دا را دیده باشد زیرا استفاده از یک پس زمینه ساده فرش و پوست گوسفند مناسب چنین نمایش هایی است.
در دوران زندگی روئه دا تئاترهای دائمی وجود نداشتند. وی گاه در حیاط خانه ای، گاه در یک فضای داخلی، گاه در میدان شهر و گاهی نیز در دربار نمایش اجرا می کرد، و همچون همکار انگلیسی و ایتالیایی خود، وی نیز قادر بود اجرای خود را با شرایط گوناگون تطبیق دهد. هر چند امروزه روئه دا پایه گذار تئاتر حرفه ای در اسپانیا شناخته می شود اما عملاً تنها یک بازیگر موفق در دوران خود بوده است. به هر حال مورخان تئاتر اولیه اسپانیا را بر اساس آثار وی تجسم کرده اند.
تئاتر در اسپانیا ناگهان در دهه 1570 رواج بسیار گرفت. بازیگران در سراسر کشور مورد توجه قرار گرفتند و تئاترهای دائمی رو به فزونی نهادند. مراکز اصلی تئاتر اسپانیا، مادرید و سویل بودند اما شهرهای دیگر از جمله بارسلون، والنسیا، غرناطه، کوردوبا و شهرهای دیگر نیز گروه های نمایشی داشتند.
با آنکه پس از مرگ روئه دا تقاضا برای نمایشنامه های تازه تر افزایش یافت، اما تا حدود 1590 هیچ نویسنده مهمی ظهور نکرد و در این هنگام لوپه د وگا نمایشنامه نویسی را آغاز کرد. بین سال های 1565 و 1590 نمایشنامه ها توسط گردانندگان شرکت های تئاتری به صحنه می آمدند، و این شیوه تا سده هفدهم با گماشتن گردانندگان شرکت ها به عنوان اوتور دِ کمدیا (مولف نمایش) ادامه داشت.
در این سال ها دو درام نویس، کوئه وا و سروانتس، به شهرت رسیدند. خوان دِ لا کوئه وا که در سویل می زیست اولین درام نویسی است که در آثارش از داستان های اسپانیایی استفاده کرده است و نمایشنامه هفت کودک لارا از اوست. وی در نمایشنامه ایش موضوع های کلاسیک و زندگی روزمره مردم را به کار می گرفت.
میگل دِ سروانتس اساساً به خاطر داستان ضد قهرمانی دون کیشوت مشهور است. اما وی همچنین 30 نمایشنامه نوشته که 16 تای آنها به دست ما رسیده اند. بهترین نمایشنامه های موجود او عبارتند از: محاصره نوماسیا که درباره حمله رومیان به یک شهر اسپانیایی است؛ سفر آرخل که درباره مردانی است که گرفتار دزدان دریایی الجزایر شده اند؛ روفیان خوشبخت که درباره زندگی آن دوران مردم اسپانیاست. اما نمایشنامه های سروانتس که اغلب آنها بین 1580 و 1600 نوشته شده اند پس از ظهور آثار لوپه دِ وگا اهمیت یافتند. در پایان سده شانزدهم تعدادی درام نوبس متوسط نیز صاحب نام شده بودند.
از آنجا که اصطلاحات تئاتری اسپانیایی خاصه اند لذا یک بررسی اجمالی می تواند روشنگر باشد. کمدیا اصطلاحی است که در مورد نمایشنامه ای کامل و بلند مدت، چه کمدی و چه جدی به کار می رفت، کمدیا غالباً به سه پرده تقسیم می شدند، و سنت پنج پرده ای هرگز در اسپانیا رایج نگشت.
کمدیا خود دارای دو نوع اصلی بود: کاپا ای اسپادا یا کمدی شنل و شمشیر، نامی که از لباس رایج مردان طبقات متوسط گرفته شده بود و این نوع کمدی همیشه درباره چنین مردمی است؛ نوع دوم تئاترو، رویدرو (سر و صدا) یا کوئرپو (اندام)؛ این اصطلاحات به نمایشنامه هایی اطلاق می شدند که درباره فرمانروایان، نجبا، شخصیت های اساطیری یا مقدسان بودند و این اشخاص در زمان ها یا مکان های نامنتظر قرار می گرفتند.
تا سال 1615 هر نمایش با یک لوا یا تقدیم نامه یا پیش درآمد آغاز می شد که یک تک گوی یا تنها یک طرح دراماتیک بود. این طرح برای جلب توجه و خوشامدگویی به تماشاگران تقدیم می شد، و معمولاً شامل رقص و آواز بود. هرچند این رسم پس از 1615 از رواج افتاد اما لوا تا سال ها در نمایشنامه ها گنجانیده می شد.
انترمسه یا میان پرده یا یک طرح موضوعی کوتاه نیز در فاصله تنفس میان پرده ها اجرا می شد. برخی انترمسه ها به آواز، بعضی به گفتار و گاه ترکیب هر دو بودند. حدود 1650 به فارس های کوتاه سنه ته نیز گفته می شد و گاه انترمتسه را نیز سنه ته می خواندند.
غالب درام نویسان اسپانیایی در همه این اشکال نمایشنامه نوشته اند.
بیشتر بخوانیم:
تماشاگران و تالارهای نمایش در اواخر قرون وسطی