نئاندرتالها گونهای از انسانهای باستانی بودند که تا زمان انقراض خود در اوراسیا زندگی میکردند. دلایل دقیق انقراض آنها هنوز موضوع بحث علمی است، اما چندین نظریه در این مورد وجود دارد.
رقابت با انسانهای خردمند
یکی از نظریههای رایج میگوید که نئاندرتالها به دلیل رقابت و تعامل با انسانهای انسان مدرن که در حدود ۴۰۰۰۰ تا ۴۵۰۰۰ سال پیش به سرزمینهای نئاندرتال مهاجرت کردند، منقرض شدند. به موازات توسعه جمعیت انسان خردمند در سراسر اروپا ، ممکن بود رقابت برای منابعی از جمله غذا و سرپناه وجود داشته باشد. برخی از محققان پیشنهاد میکنند که انسانهای خردمند از نظر فناوری، سازمان اجتماعی یا عوامل دیگر از نئاندرتالها پیشی گرفتند که منجر به زوال آنها شد.
آمیختگی و همسانسازی
شواهد ژنتیکی نشان میدهد که آمیزش بین نئاندرتالها و هومو ساپینسها هنگام مواجهه با یکدیگر اتفاق افتاده. جمعیتهای انسان غیرآفریقایی مدرن حدود ۱ تا ۲ درصد DNA نئاندرتال در ژنوم خود دارند که نشان میدهد آمیزشهایی صورت گرفته است. این امکان وجود دارد که جذب نئاندرتالها در جمعیتهای رو به گسترش هومو ساپینسها به انقراض آنها کمک کرده باشد، زیرا تبار ژنتیکی متمایز آنها به تدریج با تبار هومو ساپینس ادغام شد.
عوامل محیطی
تغییرات محیطی، مانند تغییرات اقلیمی، میتواند در زوال نئاندرتالها نقش داشته باشد. آخرین عصر یخبندان منجر به تنوع آب و هوایی قابل توجه و مشخص شد و نئاندرتالها که به خوبی با محیطهای سرد سازگار بودند، ممکن است برای سازگاری با تغییرات سریع دما و سایر شرایط محیطی تلاش کرده باشند. چنین دشواریهایی میتوانست بر توانایی آنها برای یافتن غذا، سرپناه یا سایر منابع لازم برای بقا تأثیر بگذارد.
بیماری و عوامل بیماریزا
فرضیه دیگری ابزار میدارد که بیماریهای عفونی منتقل شده از انسانهای خردمند، که نئاندرتالها به دلیل جدایی تکاملی از مصونیت محدودی نسبت به آن برخوردار بودند، میتوانست در زوال آنها نقش داشته باشد. با مهاجرت انسانهای خردمند و تعامل با نئاندرتالها، تبادل پاتوژنها میتوانست تأثیر قابلتوجهی بر جمعیت نئاندرتالها داشته باشد و منجر به انقراض نهایی آنها شود.
تفاوتهای فرهنگی و تکنولوژیکی
نئاندرتالها و هومو ساپینسها تفاوتهای قابلتوجهی در قابلیتهای فرهنگی و تکنولوژیکی خود داشتند. نئاندرتالها در ساخت ابزارهای سنگی مهارت داشتند، جلوههای هنری منحصر به فرد خود را داشتند و حتی مردگان خود را دفن میکردند. با این حال، انسانهای خردمند ابزارهای متنوعتری داشتند و ساختارهای اجتماعی بالقوه پیچیدهتری داشتند، که ممکن است برای آنها مزیتی در سازگاری با محیطهای متغیر داشته باشد.
اندازه جمعیت محدود
نئاندرتالها احتمالاً در مقایسه با انسان خردمند جمعیت کوچکتری داشتند که میتوانست آنها را در برابر تغییرات محیطی آسیب پذیرتر کند و در برابر رقابت یا بیماری مقاومت کمتری داشته باشد. اندازه جمعیت کوچکتر میتواند تنوع ژنتیکی را کاهش دهد و گونهای را مستعد انقراض کند.
عوامل خاص محل زندگی
انقراض نئاندرتالها ممکن است یک رویداد یکسان در تمام مناطقی که در آن زندگی میکردند نبوده باشد. عوامل محلی، مانند در دسترس بودن منابع، پویایی جمعیت، و تعامل با انسانهای خردمند، میتوانند بر زمان و سرعت ناپدید شدن نئاندرتالها در مناطق مختلف تأثیر بگذارند.
اگرچه نئاندرتالها به عنوان گونهای متمایز منقرض شدند، میراث ژنتیکی آنها در انسان امروزی باقی مانده است. مطالعات ژنتیکی نشان داده است که جمعیتهای خارج از آفریقا دارای رگههایی از DNA نئاندرتال هستند که نشاندهنده آمیختگی بین این دو گونه است. این مشارکت ژنتیکی نشان میدهد که تا حدی نئاندرتالها از طریق میراث ژنتیکی خود در جمعیتهای انسان مدرن حفظ شدهاند.
به طور کلی، انقراض نئاندرتالها احتمالاً نتیجه تعامل پیچیده بین عوامل محیطی، رقابت با انسان خردمند، تفاوتهای فرهنگی، بیماری و سایر عوامل ناشناخته است. دانشمندان به بررسی و کاوش در این جنبههای مختلف ادامه میدهند تا به درک جامعتری از این فصل مهم در تاریخ تکامل بشر دست یابند.