سور بز یکی از بهترینهای رمانهای یوسا است که خود او درباره آن میگوید: «فکر نوشتن این رمان از سال ۱۹۷۵ در سرم بود و شش سال قبل نوشتنش را شروع کردم. اما زمانی دراز در این فکر بودم و هرچه را که درباره تروخیو، درباره سی و یک سال حکومت او بر جمهوری دومینیکن پیدا میکردم میخواندم.
به دومینیکن رفتم و بایگانیها را بررسی کردم. بخصوص روزنامهها و مجلههای آن دوران را – اینها منابع بسیار خوبی بودند. به راستی باورنکردنی بود که مردم دومینیکن در آن ایام چه نوع روزنامههایی میخواندند. همچنین با خیلی از افراد گفتگو کردم.»
ماریو بارگاس یوسا، در همین مصاحبه میگوید که برای نوشتن کتاب سور بز با یکی از خطرناکترین جانیان و شکنجهگران آن زمان هم صحبت کرده است و از هر اطلاعاتی برای نوشتن بهتر کتاب استفاده کرده است. و خواننده وقتی کتاب را مطالعه میکند، به معنای واقعی کلمه خود را در برابر یک کتاب مهم و عالی میبیند.
یوسا که شاید یکی از سیاسینویسترین نویسندگان حال حاضر کشورهای آمریکای لاتین است و در رمانهایش آنقدر با دنیای سیاست همراه بوده که حتی یک بار هم نامزد ریاست جمهوری کشورش پرو شده است.
یوسا در این رمان به شکلی واقعنمایانه، از ملتی فروافتاده در زیر چکمه ظلم تصویری مهآلود و خفه ارئه میدهد. در این تصویر از گمنامترین این مردم، وزرا و سناتورها و افسران بلندمرتبه زخم رئیس تروخیو را بر تن و روح دارند که البته نوع روایت و داستانپردازی در فرم تودرتو و استفاده از جملات و کلمات خشن و نوع پیوند آدمها و رابطهها در ایجاد فضای مورد نظر نویسنده در بازتاب یک جامعه تحت لوای دیکتاتور بیتاثیر نبوده است که همگی میتواند در جهت نشان دادن نوعی تعهد نویسنده به ظلمستیزی و آزادیخواهی باشد
او با استفاده از واقعیت سیاه و هراسآور دیکتاتوری تروخیو در دومینیکن، گزارشهای اتفاقات برای برخی از شخصیتهای واقعی آن دوره، گفتههای سناتورها و وزیران و بلندمرتبگان حکومت و خلق تصاویری خشن از بافت چنین جامعهای وضعیتی تکاندهنده خلق میکند. او نشان میدهد چگونه دیکتاتوری که کودکیاش را در حلبیآبادها گذرانده در دورهای که کشورش به خاطر شورش بومیان هائیتی دستخوش بلبشو شده از برکت انضباط بیامان، چابکی، شجاعت، جسارت یا پوستکلفتی در پلیس ملی دومینیکن که یانکیها در سومین سال اشغال کشور تصمیم به تأسیس آن گرفته بودند، سر برمیآورد، ابتدا با انجام اصلاحاتی به قدرت میرسد اما در ادامه مراحل تبدیل شدن به یک دیکتاتور خشن، خونریز و سرکوبگر را طی 31 سال حکومتش با قدرت تمام طی میکند و یکی از سیاهترین دوران تاریخی برای مردم دومینیکن را رقم میزند.
داستان رمان سور بز در دو برههی زمانی و در سه خط داستانی در هم تنیده روایت میشود. در ابتدا داستان هولناک اورانیا دختر چهل و نه سالهی مجرد سناتور کابرال، که در چهارده سالگی توسط پدرش به دیکتاتور هفتاد ساله تسلیم و مورد تجاوز قرار گرفته روایت میشود. او پس از سالها دوری و زندگی در آمریکا اکنون به دیدن پدر علیلش برگشته است. از طریق تگگوییهای تلخ او با پدرش با قسمتی از وقایع دوران سیاه و تراژیک حکومت سی سالهی تروخیو آشنا میشویم که یکی از همین موارد سرگذشت بسیار دردناک خود اورانیا است. البته در رمان متوجه میشویم که او تنها قربانی جنسی دومینیکن نبوده است.
خط داستانی دوم به دیکتاتور – تروخیو – و زندگی او از صبح تا شب اختصاص دارد. در این فصلها، با شخصیت تروخیو و کارهای روزمره او روبهرو میشویم. با افراد مورد اطمینان دیکتاتور که برنامهها و کارهای کثیف او را پیش میبرند و همچنین با فساد نزدیکانش روبهرو میشویم.
و در انتها، در خط داستانی سوم، داستان افرادی که قصد دارند بُز یعنی تروخیو را ترور کنند قرار دارد. این افراد، افسران ناراضی هستند که هر کدام با انگیزهای منتظر رسیدن لحظه مناسب و ترورش هستند. در انتظار رسیدن لحظه مناسب، نویسنده سرگذشت هر کدام از این افراد و رابطهای که با دیکتاتور دارند را شرح میدهد و از انگیزههای آنها میگوید.
فصلهای کتاب به ترتیب این سه خط داستانی را نقل میکند و در هر فصل خواننده با برخی از جنایتهای تروخیو آشنا میشود. همانطور که در ابتدای این مطلب مطالعه کردید، یوسا برای نوشتن کتاب سور بز اطلاعات زیادی جمعآوری و با بسیاری از افراد مصاحبه کرد و رمانی بر اساس واقعیت، به زیباترین و خلاقانهترین شکل ممکن خلق کرده است.
عنوان کتاب از یک ترانه دومینیکنی گرفته شده است که در آن روز سیام ماه مه، روز مُردن تروخیو است. بخشی از این ترانه در ابتدای کتاب آمده است:
روز سور بُز، سیِ ماه مه
روز شادی و عیش مردمه
میریزن بیرون همه از خونه
کوچه و بازار پر هیاهو، پر همهمه
این رمان برگی از تاریخ است و درسهای زیادی برای دادن به خواننده دارد. حتما کتابها و رمانهای مختلفی درباره حکومتهای دیکتاتوری مطالعه کردهاید و یا مثلا کتابی مانند رمان ۱۹۸۴ را خواندهاید و میدانید که سیستم حکمرانی در این موارد چگونه است. اما چیزی که در این کتاب عجیب است، عشق ورزیدن مردم به دیکتاتور خودشان است. در فصلهای مختلف کتاب ارادت مردم به تروخیو موج میزند و میبینیم که جلوی در هر خانهای نوشتهای در ستایش از تروخیو وجود دارد. در واقع میبینیم که میلیونها آدم، له شده زیر بار تبلیغات و نبود اطلاعات، خو کرده به توحش به زور تلقین و انزوا، محروم از اراده آزاد و حتی از کنجکاوی، به سبب ترس و عادت به بردگی و چاپلوسی، قادر بودند تروخیو را پرستش کنند. نه اینکه فقط از او بترسند، بلکه دوستش داشته باشند، همانطور که بچهها بالاخره دلبسته پدر و مادر میشوند، به خودشان اطمینان میدادند که شلاق و کتک به صلاحشان است، محض خیرخواهی است.
نفوذ تروخیو در ذهن مردم در حدی است که آنها وقتشناسی و وقتشناس بودن را از جمله فضیلتهایی میدانند که تروخیو با خود آورده است! در بین مردمی که اینچنین مسموم شدهاند، ارزش کار گروهی آگاه که قصد دارند سر مار را قطع کنند، دو چندان است.
بیشتر بخوانیم:
سال های سگی - ماریو بارگاس یوسا