پادشاهی میانه با از هم پاشیده شدن و واگذاری قدرت به سلسله ای از آسیاییان سامی الاصل که هیکسوس ها یا پادشاهان چوپان نامیده می شدند، از میان رفت.آنها فرهنگی جدید و منتفذ و اسب را با خود آورده بودند. یورش و استیلای هیکسوس ها بر مصر ابتدا نزد مصریان فاجعه تلقی می شد اما بعدها آن را عاملی برای ورود مصر به شاهراه فرهنگ عصر مفرغ در مدیترانه شرقی دانستند.
گرچه این شورش ها توسط پادشاهان بومی مصری سلسله هفدهم سرنگون شد. احمس| شکست دهنده نهایی هیکسوس ها و نخستین پادشاه سلسله هجدهم، دوران پادشاهی (امپراتوری) جدید را درخشان ترین دوره در تاریخ طولانی مصر به شمار می رود، آغاز نهاد.
اگر عظیم ترین و گیراترین یادمان های پادشاهی کهن را هرم های آن بدانیم، در دوره پادشاهی جدید معابد باشکوه به چنین مقامی می رسند. مراسم دفن همچنان با شکوه برگزار می شد و اشراف و پادشاهان به پیروی از سنت پادشاهی میانه، مرقدها یا اتاقک های تدفین خویش را از دل صخره های نیل می تراشیدند. راه رسیدن به آنها دالان های درازی است به طول 1500 متر که محل مقبره را تا دامنه کوه می رساند. راه های ورود به این اتاقک های تدفین را با دقت تمام پنهان می کردند و معابد مردگان نیز به فاصله معینی از این مقبره ها در امتداد سواحل رودخانه برپا شده بودند.
معبد، جایی که پادشاه در آن به پرستش خدای حامی خویش می پرداخت و پس از مرگش به عنوان نمازخانه مردگان مورد استفاده قرار می گرفت، به ساختمانی پرشکوه و مجلل و درخور مقام پادشاه و خدا تبدیل شد.
باشکوه ترین مرقد یا معبد مردگان سلطنتی از این میان مرقد ملکه حتشپ سوت بود که پیش از سرنگونی حکومتش به دست تحوطمس||| ساخته شده بود.

حتشپ سوت شاهدختی بود که چون هیچ جانشین ذکور قانونی برای سلطنت وجود نداشت، به خود می بالید از اینکه توانسته بود دو سرزمین مصر را به کار با کمرهای خمیده برای خودش وادارد.
این معبد که در حدود سال 1500 ق.م در مجاورت خطوط معبد منحوتپ| از پادشاهی کهن ساخته شد ولی هرم آن را در حیاط جلویی نداشت، از سطح کف دره تا سه طبقه ستوندار با خرپشته های اتصالی از پایین به بالا قد برافراشته است.
نکته قابل توجه تناسب بصری معبد با محیط طبیعی خود است. سنگ های دراز عمودی و افقی ستون بندی ها و توالی رنگ سیاه و سفید یا روشن و تاریک با تقارن انسان ساخته اش، الگوی صخره ای پرتگاه های بالا را تکرار می کند.
تک تک ستون ها چهارگوش ساده اند یا به صورت یک شانزده ضلعی پخ دار تراشیده شده اند. دویست پیکره نقش برجسته همه جانبی در ارتباط با معماری این معبد ساخته شده بودند. نقش های نیم برجسته با رنگ های درخشان و خیره کننده ای که سراسر دیوارها را پوشانده بودند به همین علت ساخته شده بود.
این نقش های برجسته نمایشی از تولد، تاجگذاری و کارهای بزرگ حتشپسوت بودند. در روزگار او مهتابی های معبد، مانند امروز زمین های خشک نبودند بلکه باغ هایی پر از درخت کندر و گیاهان نایابی بودند که ملکه به دنبال لشکرکشی به پونت در ساحل دریای سرخ با خود آورده بود و شرح این واقعه به طرز نمایانی در تزئینات پیکری معبد به چشم می خورد.
معبد تخته سنگی غول آسای رامسس || آخرین فرعون بزرگ و جنگاور مصر، که کمی پیش از خروج قوم یهود از مصر به پیشوایی موسی از مصر زندگی می کرده است، در ابوسمبل بر ساحل چپ رود نیل ساخته شده است.

رامسس که از پیکارهای بسیارش برای زنده کردن امپراتوری مصر بر خود می بالید با قرار دادن چهار تندیس شبیه سازی شده غول آسای خویش در نمای معبد به ستایش عظمت خویش پرداخت و در آن اغراق کرد. در سال 1968 برای آنکه کل بنای معبد به زیر آب دریاچه سد جدید الاحداث آسوان نرود، به نقطه ای دیگر انتقال داده شد.
در دوره های بعد افتخارات شاهان و عظمت شان را با ساختن بناهای عظیم و پرشکوه گرامی می داشتند گویا گرایش به ساختمان ها و پیکره های غول آسا از ویژگی های هنر بیشتر امپراتوری هایی است که به اوج اقتدار رسیده اند.
در اینجا هنرمندان رامسس اصل گسترش یا بزرگ نمایی غیر عادی را در اندازه ها و تکرار آنها به کار می بندند. تندیس های جسیم، پالایش تندیس های دوره های پیشین را ندارند زیرا هرگونه ظریف کاری فدای بزرگتر کردن اندازه ها شده است.

بزرگی مقیاس داخل معبد نیز به اجرا درآمده است. پیکره های غول آسای پادشاه که به قالب ستون تراشیده شده اند در دوسوی دالان باریک معبد روبه یکدیگر ایستاده اند و جسم اغراق آمیزشان با فضای معماری آن تناسب دارد. ستون ها از دل صخره ها تراشیده شده اند در نتیجه نقشی در تحمل فشار سقف ندارند (شبیه ستون های مقابر بنی حسن).
استفاده از پیکره زن و مرد به جای ستون (کاریاتید) بعدها در معماری یونان پدید آمد و حضور آن در ابوسمبل را می توان نخستین شکل کاربرد آن دانست.
گذشته از معابد مردگان، بناهای عظیم دیگری بودند که برای ستایش از یک یا چند خدا ساخته می شدند و غالباً شاهان یکی پس از دیگری بخش های تازه ای بر آنها می افزودند و ابعادی غول آسا بدانها می دادند، مانند آنچه در معابد کرنک و الاقصر دیده می شود.
این بناهای نقشه های اجرای یکسانی داشتند. در هر معبد سردر دار بر امتداد محور واحد خیابانی که از وسط یک حیاط و تالار ستوندار می گذرد و به مرقدی کم نور می رسد، از دو سو قرینه سازی شده است.نشان بارز مسیر پیکره ها، نمای سردر ساده و عظیم آن با دیوارهای شیبدار است.
معبد هوروس در ادفو در دوره حاکمیت بطالسه ساخته شد. سطح پهناور سردرش به وسیله دروازه ی به دو بخش تقسیم می شود. در دو سوی این دروازه شکاف های باریک و بلندی برای نگه داشتن میله پرچم تعبیه شده است. چندین نقش نیم برجسته نیز بر روی در یال سردر دیده می شود. پهلوها و بالای سردر با تعدادی کارهای قالب زنی تکمیل می شود.

در داخل حیاطی وجود دارد که سه طرفش ستون بندی شده، پس از آن تالاری است بین حیاط و مرقد یا قدس الاقداس که محور طولانی اش به محور کل مجموعه ساختمانی معبد عمود است. این تالار عریض یا ستوندار، پر از ستون های عظیم است و سقفش از تخته سنگ ساخته شده که این تخته سنگ ها بر تیرهایی افقی نهاده شده اند که اینها نیز به نوبه خود روی سنگ های پاطاقی چسبیده به سرستون های بزرگ قرار گرفته اند.

در تالار ستوندار معبد آمون رع در کرنک؛ ارتفاع ستون ها به 20 متر می رسد و سرستون ها که قطرشان در بالا 5/6 متر است، آنقدر بزرگ هستند که می توانند وزن 100 نفر را تحمل کنند. مصری ها که از سیمان استفاده نمی کردند برای نگهداشتن ستون ها، آنها را بزرگ می گرفتند تا وزن شان بیشتر شود.
در بسیاری از اینگونه تالارهای ستوندار، ردیف ستونهای میانی از ردیف ستونهای کناری بلندتر بود و نتیجتاً سقف تالار را در بخش مرکزی بلندتر می کرد و در آنجا یک ردیف پنجره زیر سقفی تعبیه می شد. دریچه های این ردیف پنجره زیر سقفی راهی برای تابیدن نور به داخل بنا میشدند.

این شیوه ساختمان سازی به شکل ابتدایی در نخستین سال های حاکمیت پادشاهی کهن در عبد دره ای هرم خفرع مشاهده می شود. این روش معماری پنجره زیر سقفی که از اختراعات مصریان است تا کنون به عنوان یکی از عناصر مهم معماری به حیات خود ادامه داده است و خصوصاً در طراحی کلیساهای سده های میانه اهمیت داشت.
نقشه ساختمانی معابد مصری از بطن ضروریات و نیازهای آیینی ایشان سربرآورد. فقط فرعون وکاهن می توانستند وارد اتاقک تدفین یا قدس الاقداس شوند، عده اندکی به تالار ستون هاپذیرفته می شدند. توده مردم را فقط تا حیاط راه می دادند و یک دیوار بلند معبد را از دنیای خارج جدا می کرد. مصریان تا چند صد از این نقشه بنیادی منحرف نشدند.
محور دالان که بر کل نقشه مسلط است معبد را به جای ساختمان، به جاده ای محصور در میان دو ردیف سنگ های تراشیده تبدیل می کند. این دالان همچون رود نیل احتمالاً نمایشی از مفهوم زندگی در نزد انسان مصری بوده است.
درتالار ستوندار کرنک، ستون های صاف مصری با دو نوه اصلی سرستون دیده می شود غنچه ای و کاسه ای یا زنگوله ای. ستون ها با آنکه از ارکان ساختمانی این تالارند، برخلاف ستون های ذخیره مقابر پادشاهی میانه در بنی حسن و ستون های پیکره ای در ابوسمبل، نقش شان به عنوان نگهدارنده فشار عمودی، تقریباً به علت وجود باریکه ها ی انوارهای افقی مرکب از پیکرتراشی نقش برجسته و نقاشی در سطح تنه آنها به چشم نمی آید و بیننده گمان میکند که معماران این ساختمان بیش از آن که خواسته باشند بر نقش کارکردی ستون ها تاکید کنند می خواسته ند از آنها به عنوان زمینه یا سطحی برای تزئین استفاده کنند.
این در نقطه مقابل روش یونانیان در سده های بعد آن است که با خالی گذاشتن سطح تنه ستون از هرگونه خطوط عمودی تاکید می کنند و نقش آن را آشکار می سازند.
حیاط و ستون کاری های معبد آمون مون خونسو در الاقصر، سبک ستون بندی را به روشنی نمایش میدهند. چنین به نظر می رسد که ساختمان مبتنی بر تیرهای عمودی و افقی معابد از یک اسلوب کهنه تر ساختمانی ریشه گرفته باشند که در آن از بافه های تنگ هم بسته نی و گیاهان مردابی به جا تیرهای نگهدارنده سقف در ساختمان های خشتی استفاده می شده است.
مدرک این پیوند را می توان در خود ستونها دید که چنان کنده کاری شده اند تا شبیه بافه های پاپیروس یا نی بشوند و سرستون هایی به شکل غنچه یا زنگوله نیز بالایشان کار گذارده شده است. تزئینات رنگین که آثارشان هنوز هم در روی تنه ها و سرستون ها به چشم می خورد تاکیدی بر این جزئیات طبیعی بودند. به بیان دقیق تر گیاهان دره نیل مایه های اصلی تزئین در سراسر هنرمصر بودند.
احتمال تاثیر معماری بین النهرین بر معماری مصری وجود ندارد چرا که معماران بین النهرین تا پیش از استیلای ایران بر مصر، به ندرت از روش تیر عمودی و افقی استفاده می کردند و ستون کمتر در ساختمان های شان دیده می شود.گذشته از این استحاله شکل های گیاهان به صورت نیمرخ های خشک معماری، دقیقاً همان استحاله پیکر آدمی و عملی است که مصریان با مهارت تمام در نقاشی ها و پیکرتراشی های مقابر خویش بدان دست یافتند.
بیشتر بخوانیم:
پانتئون؛ مشهورترین بنای هنر رم
لوحه آرایش نارمر تاریخ مصور نخستین دوره پادشاهی مصر
آشنایی با هنر و معماری چتل هویوک
نمایش شیوه اوگوستوسی در پیکره اوگوستوس