نظریه یادگیری اجتماعی-شناختی برای کسانی جالب است که برای نظم و دقت نظریه یادگیری و این فرض گمانه ای که انسان ها موجوداتی آینده نگر و شناختی هستند، ارزش قائل اند.
راتر و میشل هر دو نظریه های یادگیری ای را برای انسان های متفکر، ارزش گذار، و هدفگرا نه حیوانات آزمایشگاهی، به وجود آورند. مانند سایر نظریه ها، ارزش نظریه یادگیری شناختی-اجتماعی بر شش ملاک لازم برای نظریه مفید استوار است.
اولین ملاک برای نظریه مفید، توانایی آن در تولید کردن پژوهش مهم است. نظریه های راتر و میشل تعداد زیادی پژوهش به بار آورده اند. برای مثال مفهوم منبع کنترل راتر یکی از موضوعاتی است که در نوشته های روان شناختی، پژوهش های بسیار زیادی درباره آن شده است.
با این حال منبع کنترل، محور نظریه شخصیت راتر نیست و این نظریه به خودی خود پژوهش جامعی به بار نیاورده است. از سوی دیگر نظریه میشل تا اندازه ای پژوهش کمتری به بار آورده است اما این پژوهش با مفاهیم اصلی آن ارتباط بیشتری داشته است.
دوم اینکه آیا نظریه یادگیری شناختی – اجتماعی ابطال پذیر است؟ ماهیت تجربی کارهای راتر و میشل، این نظریه ها را در معرض ابطال یا اثبات قرارداده است. با این حال هیچ یک از آنها را نمی توان به راحتی باطل کرد. فرمول پیش بینی اساسی و فرمول پیش بینی کلی راتر کاملاً فرضی هستند و نمی توان آنها را به دقت آزمایش کرد.
در ضمن تحقیقات خشنودی درنگیده میشل، رویکردهای روش شناختی محدودی دارند و پژوهشگران دیگری که از بزرگسالان عادی استفاده کرده اند، نتایج آن را تایید نکرده اند.
در رابطه با سازمان دادن آگاهی یا دانش، نظریه شناختی-اجتماعی اندکی بالاتر از متوسط ارزیابی می شود. فرمول پیش بینی کلی راتر و عناصر پتانسیل نیاز، آزادی حرکت و ارزش نیاز آن، حداقل در سطح نظری، چارچوب مفیدی برای شناختن بسیاری از رفتارهای انسان در اختیار می گذارد.
ما نظریه میشل را از نظر این ملاک بلاتر از متوسط ارزیابی می کنیم، زیرا او به گسترش دادن نظریه خود ادامه داده است تا آمادگی های شخصی و واحدهای پویشی شناختی-عاطفی را در بر گیرند که در این صورت می توانند رفتار را پیش بینی و توجیه کنند.
آیا نظریه یادگیری شناختی-اجتماعی می تواند راهنمایی برای عمل باشد؟ در ارتباط با این ملاک، ما این نظریه را اندکی بالا ارزیابی می کنیم. عقاید راتر درباره روان درمانی کاملاً روشن هستند و راهنمای مفیدی برای درمانگران می باشند، اما نظریه شخصیت او تا این اندازه عملی نیست.
فرمول های ریاضی چارچوب مفیدی برای سازمان دادن دانش هستند اما هیچ روش خاصی را در اختیار کارورزان قرار نیم دهند زیرا ارزش هر عامل درون این فرمول را نمی توان با اطمینان شناخت.
همین طور نظریه میشل برای درمانگر، معلم یا والد فقط اندکی مفید است. این نظریه به کارورزان توصیه می کند که از افراد انتظار داشته باشند در موقعیت های مختلف و حتی از یک زمان به زمان دیگر به صورت متفاوتی عمل کنند اما رهنمودهای روشن معدودی برای عمل کردن در اختیار آنها قرار می دهد.
آیا نظریه های راتر و میشل همسانی درونی دارند؟ راتر در تعریف کردن اصطلاحات دقت زیادی به خرج داده است تا یک اصطلاح معانی متفاوتی نداشته باشد. به علاوه عناصر مجزای نظریه او از لحاظ منطقی همسان هستند.
فرمول پیش بینی اساسی با چهار عامل اختصاصی آن، از لحاظ منطقی با سه متغیر گسترده تر فرمول پیش بینی کلی، همسانی دارد. میشل مانند بندورا نظریه خود را از پژوهش تجربی به دست آورده است و بنابراین همسانی درونی آن زیاد است.
سرانجام اینکه آیا نظریه یادگیری شناختی-اجتماعی از اصل ایجاز تبعیت می کند؟ این نظریه در مجموع نسبتاً آسان است و مدعی نیست که کل شخصیت انسان را توجیه می کند. بار دیگر تاکید بر پژوهش به جای گمانه زنی فلسفی، به ایجاز نظریه های یادگیری شناختی-اجتماعی راتر و میشل کمک کرده است.
راتر و میشل انسان ها را موجوداتی شناختی در نظر می گیرند که برداشت های آنها از رویدادها از خود رویداد مهمتر هستنند. انسان ها می توانند رویدادها را به صورت مختلف تعبیر کنند و این برداشت های شناختی به طور کلی در تعیین ارزش تقویت کننده بانفوذتر از محیط هستند.
شناخت، افراد مختلف را قادر می سازد موقعیت یکسانی را به صورت متفاوت در نظر بگیرند و برای تقویتی که بعد از رفتار آنها واقع می شود، ارزش های متفاوتی قائل باشند.
راتر و میشل انسان ها را موجودات هدفمندی می دانند که صرفاً به محیط شان واکنش نشان نمی دهند، بلکه با محیطی که از لحاظ روان شناختی معنادار است، تعامل می کنند. بنابراین نظریه یادگیری شناختی-اجتماعی بیشتر غایت شناختی یا آینده گراست.
افراد برای رویدادهایی که به نظرشان آنها را به سمت اهداف شان نزدیک تر می کنند، ارزش مثبت و برای رویدادهایی که به آنها اجازه نمی دهند به اهداف شان برسند، ارزش منفی قائل می شوند. بنابراین هدف ها ملاکی برای ارزیابی رویدادها هستند. تجربیات گذشته در مورد تقویت، کمتر از انتظارات فرد در مورد رویدادهای آینده آنها را با انگیزه می کنند.
طبق نظریه یادگیری شناختی-اجتماعی، افراد در جهت هدف هایی که برا ی خودشان تعیین کرده اند، پیش می روند. با این حال زمانی که انتظارات افراد در مورد تقویت و ترجیح آنها برای یک تقویت به جای تقویت دیگر تغیی رمی کند، این اهداف تغییر می کنند. چون افراد مرتباً در حال تعیین هدف هستند، در هدایت کردن زندگی شان حق انتخاب دارند. با این حال انتخاب آزاد نامحدود نیست زیرا تجربیات گذشته و محدودیت های توانمندی های شخصی تا اندازه ای رفتار را تعیین می کنند.
از آنجایی که راتر و میشل واقع گرا و عمل گرا هستند، ارزیابی آنها از بعد خوشبینی در برابر بدبینی دشوار است. آنها معتقدند به افراد می توان راهبردهای سازنده ای برای حل کردن مشکلات آموخت و آنها از توانایی یادگیری رفتارهای جدید در هر مقطع زندگی برخوردارند. با این حال این نظریه پردازان معتقد نیستنند که افراد نیرویی فطری درون خودشان دارند که آنها را به صورت الزام آوری در جهت رشد روانی سوق دهد.
نظریه یادگیری شناختی-اجتماعی در رابطه با موضوع انگیزه های هشیار در برابر ناهشیار به طور کلی به سمت نیروهای هشیار گرایش دارد. افراد می توانند به صورت هشیار هدف هایی را برای خودشان تعیین کنند و هشیارانه برای حل کردن مسائل قدیمی و جدید تلاش کنند. با این حال آنها همیشه از انگیزه های یربنای اغلب رفتارهای جاری شان آگاه نیستند.
در رابطه با اینکه آیا شخصیت توسط نیروهای اجتماعی شکل می گیرد یا نیروهای زیستی، نظریه یادگیری شناختی-اجتماعی بر عوامل اجتماعی تاکید می ورزد. راتر به خصوص بر اهمیت یادگیری در محیط اجتماعی تاکید دارد. میشبل نیز بر تاثیرات اجتماعی تاکید می کند اما اهمیت عوامل زیستی را نادیده نمی گیرد.
در رابطه با تاکید بر بی همتایی در برابر شباهت ها، راتر موضعی میانه دارد. افراد تاریخچه های فردی و تجربیات منحصر به فردی دارند که به آنها امکان می دهند هدف های شخصی تعیین کنند، اما به قدرکافی شباهت هایی هم بین آنها وجود دارد که امکانساختن فرمول های ریاضی را میسر می سازد که بتوان به کمک آنها رفتار را به دقت پیش بینی کرد.
از سوی دیگر میشل بر بی همتایی بیشتر از شباهت ها تاکید دارد. تفاوت های موجود بین انسان ها به علت امضای رفتاری هر فرد و الگوهای تنوع منحصر به فرد در رفتار هر شخص است.
بیشتر بخوانیم:
افراد خودشکوفا چه ویژگی های مشترکی دارند؟
شخصیت بخشی چیست؟ / انواع شخصیت بخشی ها
پژوهش های انجام شده در راستای نظرات هورنای
نظر کلین درباره زندگی روانی کودک