امروز: پنج شنبه, ۲۹ شهریور ۱۴۰۳ برابر با ۱۶ ربيع الأول ۱۴۴۶ قمری و ۱۹ سپتامبر ۲۰۲۴ میلادی
یکشنبه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۸ ۱۱:۵۹
۲
۰
نسخه چاپی

زندگی نامه آلفرد آدلر

زندگی نامه آلفرد آدلر
به گزارشتمیم نیوز

آلفرد آدلر هفتم فوریه 1870 در روستایی نزدیک وین به در رودولفشیم به دنیا آمد. پدر او تاجر غله یهودی از طبقه متوسط و اهل مجارستان بود. مادرش خانه داری بود که از هفت فرزند مراقب می کرد. آدلر فرزند دوم، در پنج سال اول زندگی اش لاغر و ضعیف بود و از این نظر با برادر بزرگترش، زیگموند، تضاد کامل داشت.چند خاطره قدیمی آدلر به مقایسه تاسف انگیز سلامتی برادرش با بیماری خودش مربوط می شدند. زیگموند، رقیب دوران کودکی که که آدلر سعی داشت از او جلو بیوفتد، همواره حریف ارزشمندی بود و سال ها بعد در تجارت بسیار موفق شد.

زندگی فروید و آدلر شباهت های جالبی با هم دارند. با اینکه هر دوی آنها از والدین یهودی طبقه متوسط و پایین وین بودند، هیچ کدام واقعا مذهبی نبودند. با این حال فروید خیلی بیشتر از آدلر از یهودی بودن خود آگاه بود و اغلب باور داشت که به علت پیشینه یهودی اش مورد آزاد قرار دارد. از سوی دیگر، آدلر هرگز ادعا نکرد که مورد بدرفتاری قرار گرفته است و در سال 1904 که هنوز عضوی از محفل خصوصی فروید بود، به مذهب پروتستان گروید. او به رغم این تغییر مذهب، اعتقادات مذهبی عمیق نداشت و درواقع لاادری بود.

آدلر نیز مانند فروید برادر کوچکی داشت که در کودکی مرد. این تجربه قدیمی هر دو مرد را عمیقاً تحت تاثیر قرار داد، اما به صورت کاملاً متفاوت فروید به اظهار خودش به صورت ناهشیار آرزوی مرگ رقیبش را داشت و بعد از مرگ او غرق در سرزنش خود شد و این تا بزرگسالی ادامه داشت. آدلر از سوی دیگر برای شوکه شدن از مرگ برادرش، دلیل داشت. یک روز آدلر در 4 سالگی از خوابی بیدار شد و دید برادرش در تخت کنارش مرده است. او به جای اینکه وحشت زده شود و احساس گناه کند این تجربه و نزدیک به مرگ بودن خودش در اثر ذات الریه در سال بعد را چالشی برای غلبه کردن بر مرگ دانست. بنابراین در 5 سالگی تصمیم گرفت هدفش در زندگی، چیره شدن بر مرگ باشد و خواست پزشک شود.

با اینکه فروید خانواده بزرگی داشت بیشتر به سمت والدینش گرایش داشت در مقابل آدلر به روابط اجتماعی علاقه بیشتری داشت و خواهر و برادران و همسالانش در رشد کودکی او نقش به سزایی داشتند. تفاوت های شخصیت بین فروید و آدلر تا بزرگسالی ادامه یافت، به طوری که فروید روابط یک به یک را ترجیح می داد و آدلر در موقعیت های گروهی احساس آرامش بیشتری می کرد. این مساله در ساختار حرفه ای آنها انعکاس یافته بودند.

انجمن روانکاوی فروید شدیداً به صورت هرمی سازمان یافته بود به طوری که دوستان مورد اعتماد فروید نوعی اقلیت حاکم را در راس تشکیل داده بودند. آدلر در مقایسه، بیشتر دموکراتیک بود و اغلب در کافه تریاهای وین با همکاران و دوستان ملاقات می کرد و در آنجا پیانون می نواختند و آواز می خواندند. در واقع انجمن روان شناسی فردنگر آدلر از سازمان سست زیان دید و آدلر نسبت به مسائلی که جنبش او را تقویت نمی کردند، اصلاً نگرانی نداشت.

آدلر مدرسه ابتدایی و دبیرستان را نه با دشواری و نه با درجه عالی گذراند. او بعداً وارد دانشکده پزشکی وین شد و دوباره بدون کسب افتخارهای خاص، این دوره را به پایان رساند. شاید به این علت که علاقه او به مراقبت از بیماران با علاقه استادانش به تشخیص های دقیق، تعارض داشت. بعد از اینکه او مدرک پزشکی خود را دریافت کردبه هدف طفولیتش دست یافت.

چون پدر آدلر در مجارسان متولد شده بود آدلر تبعه مجارستان بود و از این رو باید در ارتش آن کشور خدمت میکرد. او بلافاصله پس از دریافت مدرکش به تعهد خود عمل کرد و بعد از دوره تخصصی به وین بازگشت و تبعه اتریش شد. او با عنوان چشم پزشک کار خود را آغاز کرد اما چون به فرد کامل علاقه داشت این تخصص را رها کرد و به پزشکی عمومی روی آورد. او در این سالهای مقدماتی که پزشک عمومی بود به فرد کامل علاقه وافری نشان داد و بیماری را به صورت انعکاسی از کل شخصیت در نظر داشت و به وحدت بین جنبه های جسمانی، روانی و اجتماعی بیماری پی برد. علاقه آدلر به فرد کامل، او را به سمت روان پزشکی کشاند که البته علاقه وی را به پزشکی عمومی کاهش نداد بلکه علاقه زیگموند فروید را جلب کرد.

آدلر و فروید در سال 1899 با یکدیگر آشنا شدند و آدلر از فروید خواست در مورد یک بیمار زن با او مشورت کند. بعداً فروید از آدلر و سه پزشک وینی دیگر دعوت کرد تا در جلسه ای در خانه او شرکت کنند و درباره روان شناسی و آسیب شناسی عصبی بحث کنند. این گروه به انجمن روان شناسی چهارشنبه معروف بود که بعداً به انجمن روان کاوی وین تبدیل شد. با اینکه آدلر یکی از اعضای اصلی محفل خصوصی فروید بود این دو مرد هیچ گاه رابطه شخصی صمیمانه ای نداشتند. سالهای بعد آدلر بیشتر متقاعد شد که روان کاوی باید خیلی گسترده تر ازدیدگاه فروید درباره مسایل جنسی کودکی باشد.

آدلر نظر خود را برای انجمن روان کاوی وین مطرح کرد و مخالفت خود را با گرایش های جنسی نیرومند روان کاوی ابراز داشت و تاکید کرد که سایق برتری از میل جنسی، انگیزه اساسی تری است. آدلر و فروید سرانجام به این نتسجه رسیدند که اختلافات شان آشتی ناپذیر است و آدلر از ریاست و عضویت انجمن روان کاوی کناره گیری کرد. او  همراه به 9 عضو سابق محفل فروید، انجمن بررسی آزاد روان کاوی را تشکیل داد. این ام فروید را ناراحت کرد زیرا به طور ضمنی اشاره داشت که روان کاوی فروید با ابراز آزاد عقاید مخالف است. با این حال، طولی نکشید که آدلر نام سازمان خود را به انجمن روان شناسی فردنگر تغییر داد، نامی که آشکارا نشان می داد او روان کاوی را ترک کرده است.

دوران پس از ترک محفل فروید برای آدلر بسیار ثمربخش بود. او در کنار ریاست کردن بر سازمان خود که به سرعت رشد می کرد و همین طور ایراد سخنران یو درممان بیماران، مهمترین اث رخود را با عنوان سرشت رنجور منتشر کرد. این کتاب تردید باقی نگذاشت که نوع روان شناسی او اساساً با فروید تفاوت دارد.

آدلر نیز مانند فروید تحت تاثیر جنگ جهانی اول قرار گرفت. در حالی که فروید بعد از مشاهده فجایع جنگ، پرخاشگری را به سطح میل جنسی ارتقا داد، آدلر اعلام داشت که علاقه اجتماعی و ترجم، می توانند شالوده انگیزش انسان باشند. طرفداری او از علاقه اجتماعی و ترحم، مستقیماً از تجربیات وی در مقام پزشک ارتش ناشی شد که در این مقام مجبور بود تعیین کند کدام سرباز زخمی یابد به جبهه برگردند و کدام یک بستری بمانند.

سال های جنگ، آدلر را بسیار ناامید کرد و این زمانی بود که با درخواست وی برای شغل تدریس بدون حقوق در دانشگاه وین، مخالفت شد. آدلر این شغل را برای کسب تریبون آزادی جهت نشر عقاید می خواست. ولی در عین حال، مأیوسانه دوست داشت همان جایگاه معتبری را به دست آورد که فروید به مدت بیش از12 سال در اختیار داشت. آدلر هرگز به این جایگاه نرسید اما بعد از جنگ توانست از طریق ایراد سخنرانی، تاسیس کلینیک های راهنمایی کودک، آموزش دادن به معلمان، نظریه های خود را پیش ببرد.

آدلر مقام استاد مهمان را در روان شناسی پزشکی کالج پزشکی لانگ آیلند کسب کرد. آدلر برخلاف فروید که آمریکایی ها و آگاهی سطحی آنها از روان کاوی را دوست نداشت، تحت تاثیر آنها قرار گرفت و خوشبینی و بی تعصبی شان را تحسین کرد.
آدلر با یک زن روسی به نام ریسا ایستین ازدواج کرد. ریسا فمینیست و خیلی بیشتر از شوهرش سیاسی بود.

در سالهای بعد، در حالی که آدلر در نیویورک زندگی می کرد او در وین ماند و به تبلیغ دیدگاه های مارکسیست-لنینیستی پرداخت که با دیدگاه آدلر در مورد آزادی و مسئولیت کاملاً مغایر بود. ریسا بعد از چند سال اصرار شوهرش برای مهاجرت به نیویورک بالاخره چند ماه قبل از مرگ آدلر به نیویورک رفت و تا 25 سال بعد از مرگ آدلر آنجا ماند. آنها چهار فرزند داشتند که الکساندرا و کورت که روان پزشک شدند، والنتین به عنوان زندانی سیاسی در شوروی مرد و کورنلیا هنرپیشه مشهوری شد.

سرگرمی مورد علاقه آدلر موسیقی بود، اما به هنر و ادبیات هم  علاقه زیادی داشت. او در آثارش اغلب مثالهایی را از آثار ادبی اقتباس می کرد. آدلر خود را آدمی معمولی می دانست و طرز رفتار و ظاهر او با این هویت هماهنگ بودند. بیماران او را درصد بالایی از افراد طبقه پایین و متوسط تشکیل می دادند. از جمله ویژگی های شخصی او: نگر خوشبینانه نسبت به وضعیت انسان، رقابت طلبی شدید همراه با همدلی صمیمانه و اعتقاد راسخ به برابری زن و کرد که با اشتیاق به طرفداری قاطع از حقوق زنان همراه بود.

آدلر هنگام سخنرانی در هلند، دردهایی را در قفسه سینه خود احساس کرد. اوبا نادیده گرفتن توصیه دکتر برای استراحت، به سخنرانی خود ادامه داد و سرانجام در اثر حمله قلبی در گذشت.

 

بیشتر بخوانیم :

روان شناسی آدلر

زندگی نامه اریک اریکسون

خلاصه ای از زندگی شیخ بهایی

 زندگی نامه جرج کلی؛ از مزارع گندم در کانزاس تا دانشگاه های مهم دنیا



+ 2
مخالفم - 0
نظرات : 0
منتشر نشده : 0

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید

تمام حقوق مادی و معنوی این پایگاه محفوظ و متعلق به تمیم خبر می باشد.
هرگونه کپی و نقل قول از مطالب سايت با ذكر منبع بلامانع است.