امروز: شنبه, ۳۱ شهریور ۱۴۰۳ برابر با ۱۸ ربيع الأول ۱۴۴۶ قمری و ۲۱ سپتامبر ۲۰۲۴ میلادی
شنبه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۹ ۱۳:۰۹
۰
PNAZAR
نسخه چاپی

هنر باستانی ایران زمین از معماری تا پیکرتراشی

هنر باستانی ایران زمین از معماری تا پیکرتراشی
به گزارشتمیم نیوز

نبوکد نصر یا شاه شاهان به روایت کتاب دانیال نبی، لاف زنان میگوید: من دیواری محکم را بر آن داشتم که گرداگرد بابل کشیده شود... تا دشمنی که قصد حمله به ما را داشته باشد نواند تهدیدمان کند و شهر بابل را به یک دژ مستحکم تبدیل کردم.

لیکن پس از حکاکی این دستخط بر روی دیوار مزبور شهر به تصرف کوروش پادشاه ایران درآمد و عمر سلسله نبوکد نصر به پایان رسید. انگیزه گسترش قلمرو امپراتوری ایران، ایرانیان را به نقاطی بس دورتر از بابل کشانید. مصر در سال 525 ق.م در برابر ایرانیان تسلیم شد. در سال 480 ق.م امپراتوری ایران از رود سند تا رود دانوب گسترده بود و فقط مقاومت پیروزمندانه یونانیان در سده پنجم ق.م توانست مانع الحاق اروپای جنوبی به  این امپراتوری شود.

معماری

مهم ترین منبع اطلاعاتی ما درباره معماری ایران، کاخ تخت جمشید است که در فاصله سال های 520 و 460 ق.م به وسیله داریوش و خشایارشا (جانشینان کورش) ساخته شد. این کاخ با استحکامات سنگینی، در فلات مرتفع شرق دره بین النهرین و روی صفحه ای پهناور، رو به دشت مشرف بر غرب، ساخته شده است. کاخ تخت جمشید با آنکه به دست اسکندر کبیر و به نشانه نابود کردن قدرت امپراتوری ایران به آتش کشیده و ویران شد، ویرانه های باشکوه آن امروزه نیز بازسازی کامل آن را ممکن می گرداند.

تخت جمشید

بناهای تخت جمشید برخلاف کاخ آشوری که به طرز فشرده ای گرداگرد حیاطها ساخته می شد، به طور پراکنده ساخته شده بودند و خیابان ها و فضاهای خالی نامنظمی آنها را از یکدیگر جدا می کرد. ساختمان اصلی، تالار ستونداری پهناور به ارتفاع 18 متر و مساحت بیش از 600 متر مربع است. این تالار بار عام عظیم (آپادانا) که روی سکویی سنگین به ارتفاع تقریبی 3 متر ساخته شده یکی از زیباترین ساختمان های جهان باستان، نامیده شده است. تالار بار عام از 36 ستون کشیده و خیاره دار12 متری و سرستون هایی مرکب از سر تیرهای سقف تشکیل می شد.

کاخ اپادانا تخت جمشید

سرستونهای مرکب ابداع تزئینی مخصوص ایرانیان بودند که قرینه شناخت شده ای پیش یا پس از خود نداشتند. ریشه تکوینی تالار چهارگوش و پرستون نیز که از ویژگی های کاخ تخت جمشید است، ناشناخته مانده است. عده ای از پژوهشگران گفته اند تالار مزبور احتمالاً از معماری مادها تقلید شده است. مادها نخست متحدان شمالی و سپس خراجگزار ایرانیان شدند و گویا نقش عوامل واسطی را داشته اند که هنر ایرانی از طریق ایشان گونه های بسیاری از عناصر سبک ایرانی خود را به دست آورد.

از سنگ، که به وفور در محل ساختمان کاخ یافت می شود، آزادانه برای ساختن صُفه ها، دروازه ها، پلکان ها و ستون ها استفاده می شد ولی از آجر برای ساختن دیوارها و از چوب برای ساختن ستون های کوچکتر و سقف ها استفاده می شد. ویرانه های کاخ داریوش در تخت جمشید نشان می دهد که از سنگ برای ساختن کلاف های در و پنجره نیز استفاده می شده است.

ستون های تخت جمشید

شکل های این کلاف ها از معماری مصری گرفته شده اند زیرا داریوش تحت تاثیر معماری آن سرزمین قرار گرفته بود ولی در اینجا ساختمان کلاف ها به شیوه معمول از سنگ عمودی، سنگ حمال و سنگ کف درگاهی ترکیب نمی شود بلکه به شیوه ای اختیاری تراش داده و به عنوان تزئین های معمارانه به کار برده شده اند. به بیان دقیق تر کل مجموعه بناها، مخصوصاً کاخ آپادانا چنان طراحی شده است که تاثیر بصری در بیننده برجا گذارد، این مجموعه در حکم نوعی صحنه آرایی برای برگزاری جشن های باشوه سنتی و بزرگداشت عظمت امپراتوری ایران و قدرت پادشاه آن بوده است.

پیکرتراشی

راه دستیابی به کاخ آپادانا از دروازه عظیم با تندیس هایی از گاوهای آدم-سر و عمود بر تالارهای بزرگ و رفیع می گذرد، برای صعود و رسیدن به این تالار باید از پلکانی عریض و آراسته با نقش های برجسته گذشت. دیوارهای مهتابی و پلکان تالار با نقش های برجسته ای از رژه پاسداران کاخ شاهی، نجیب زادگان و بزرگان ایرانی و ماد، بار یافتن نمایندگان ملت های خراجگزار با هدایا و خراج هایی که برای پادشاه آورده اند تزئین شده اند. می گویند این نقش های برجسته نمایش مختصری از جشن هایی هستند که به هنگام آغاز سال نو در کاخ تخت جمشید برگزار می شده است.

تکه هایی از رنگ که در بناهای مشابهی در دیگر نقاط تاریخی ایران یافت شده حکایت از آن دارد که دست کم بخش هایی از این نقش های برجسته، رنگی بوده اند. تاثیر اصلی این نقش های برجسته همچنان که ردیف های پیکره های دارای رنگ های براق و فروزان با آنچه در جشن های درباری دیده می شده است رقابت می کنند، می بایست از تاثیر امروزی شان به مراتب بیشتر بوده اشد از طرف دیگر حالت برهنه امروزی این نقش های برجسته ارزیابی سبک معماری بسیار پالوده آنها را برای ما آسان می گرداند.

تخت جمشید

برش سنگ چه در سطوح دارای برجستگی های ظریف چه در جزئیاتی که با قلمزنی آفریده شده اند از لحاظ اسلوب عالی و بی مانند است. گرچه ممکن است ایرانیان در این کار از نقش های برجسته آشوری الهام گرفته باشند، سبک نقشه های برجسته ایرانی تفاوتی چشمگیر با آنها دارد. شکل ها گردتر و برآمدگی شان از زمینه بزرگتر است، تاکید بر جزئیاتی چون کشیدگی رگ ها و پی ها و برآمدگی عضلات کمتر است و شاید مهم تر از همه این باشد که پیکره ها با وحدت ارگنیک بیشتری نمایانده می شوند زیرا در اینجا نیم تنه ها با نمای طبیعی جانبی نشان داده شده اند و به همین علت ارتباط شان با سرها و پاها متقاعد کننده تر از گذشته است. این فرض که بیشتر این پیرایش ها و اصلاحات در عناصر صوری سنتی نتیجه تاثیر پیکرتراشی یونانی (ایونی) است زمانی تقریباً قطعیت پیدا می کند که توجه کنیم چگونه جامه های این پیکره ها موافق شیوه باستانی پیکرتراشی یونانی به شیوه سنتی نمایانده شده اند. نقش های برجسته کاخ تخت جمشید علیرغم این پیرایش ها نشانهای از پیروزی شیوه رسمی متعلق به خاور نزدیک در هنر به شمار می روند. هدف و وظیفه این نقش ها یعنی ستایش پادشاه به شیوه ای تزئینی و باشکوه، به موفقیت آمیزترین وجه ممکن تامین شده است.

صنایع دستی

عشق به شکل های منظم، توانی به طراحان بخشید تا زمینه ای غنی و یکسان برای جشن های رسمی به مقیاس بزرگ فراهم آورند. ولی ایرانیان تونایی کار موفقیت آمیز به مقیاسی بس کوچکتر را نیز داشتند. ایرانیان زرگران و نقره کارانی چیره دست بودند.
یک نمونه آن دسته تنگ به شکل بز کوهی بالدار است که از نقره با مرصع طلا ساخته شده، بر روی یک نقش برگ نخلی که از سر یک ساتیر می روید بالا رفته است. جهش بدن نرم این جانور اوج میگیرد و به جهش فوقانی شاخ ها می رسد و انحناهای ملایم بالهایش بر آرامش این حرکت می افزایند. در اینجا هر آنچه می تواند نشانه وفاداری به طبیعت تلقی شود وجود دارد و کوچکترین دخالتی در بال گشایی آزادانه نیروی خیال نمی کند.

دسته تنگ بزکوهی بالدار

پی جویی مراحل تکوین این بز بالدار مانند پی جویی بیشتر عناصر هنر ایران کار دشواری نیست. گرچه بدن این جانور احتمالاً از طریق تاثیرات هنر بین النهرین، وحدت ارگانیکش را بازیافته است. منبع اصلی الهام آن را باید در میان مفرغ های لرستان جستجو کنیم. لرستان که منطقه ای کوهستانی در شرق دره بین النهرین است و در زمان های مختلف اقوامی چون  کاسیان، مادها و دیگر قبایل نیمه چادرنشین در آن سکونت داشته اند، زادگاه یک صنعت رونق یابنده مفرغ گری بود که در سده های هشتم و هفتم ق.م به عالی ترین مراحل خود رسید.

صنعتگران این سرزمین انواع اشیا قابل حمل مانند جام، کاسه، سلاح، دهانه اسب و دیگر اشیا زینتی شخصی می ساختند که بر روی هم ابزارهای چادرنشینان، نامیده می شوند. با آنکه بر ما دانسته نیست این اشیا به وسیله چه کسانی و برای چه کسانی ساخته می شدند. مجموعه آنها گروهی همگن را تشکیل می دهد که در سنتی قدیمی و پردامنه ریشه دارد و پیروانش از آفریدن شکل های جانوران لذت می برند. این به اصطلاح سبک جانوری، احتمالاً از منطقه لرستان سرچشمه گرفته است، به هر حال دامنه نفوذ سبک مزبور به مناطق گسترده ای از جهان باستان از استپ های آسیا تا اروپای مرکزی و غربی رسید.

اشیا مفرغی لرستان با درجه بالایی از انتزاع که شبیه سازی های پیکری از جانوران را به وسایلی صرفاً تزئینی تبدیل می کند مشخص می شود. در دسته دیگ آیینی دو بز کوهی صعود کننده، قوس های درهم قفل شده ای تشکیل می دهند ک شکل سه بعدی ظرفی را که به آن چسبیده اند به صورتی خطی باز می تابانند.

دیگ باستانی لرستان

این بزها با آنکه بال ندارند حالت، دید و هدف از ساختشان جایی برای تردید باقی نمی گذارد که پیشگامان آن بز کوهی ایرانی اند و تصادفاً سرچشمه الهام گیری برای افزودن بال بر این جانور ایرانی، در تزئین چکش کوبی شده کاسه دیده می شود در اینجا هنرمند لرستانی با جسارتی هرچه تمام تر از گاوهای بالدار و نشان های مقدس آشوری به سبک و اسلوب آشوری تقلید کرده است.

در آمیختگی هنر ایرانی

هنر ایرانی به قدری از سرچشمه های گوناگون سوای آشور و لرستان متاثر بوده است که برخی از هنرشناسان آن را به عنوان هنری آشکارا التقاطی- یعنی مشتق از هنرهای دیگر و فاقد اصالت درونی- انتقاد کرده اند.

البته بررسی سطحی هنر ایران احتمالاً نتیجه ای جز این به بار نمی آورد. سکوهای کاخ های ایرانی از معماری بین النهرین و پیکره های نگهبان از اصل آشوری گرفته شده اند، دقت ماشین گونه ای که در حکاکی جزئیات پیکره ها به کار برده شده یادآور پیکره های نقش برجسته آشوری است.

تالارهای ستون دار احتمالاً از نمونه های معماری صریان یا مادها متاثر، و خیاره دار کردن ستون ها از شیوه یونانی (ایونی) گرفته شده است و با این همه شیوه درهم آمیزی این  عناصر گوناگون مجموعه واحدی پدید می آورد که کاملاً تازگی دارد و با هنر مل هایی که احتمالاً الهام بخش این عناصر بوده اند مفاوت است. ستون ایرانی چیزی نیست که بتوان با ستون مصری و یونانی اشتباهش گرفت و در معماری های پیشین نیز کاخی به شیوه آپادانی ایرانیان مشاهده نشده است.

هنر ایرانیان پیش از تسخیر خاور نزدیک به دست ایشان، عمدتاً اشیایی با مقیاس کوچک تولید می کرد که بر روی هم ابزارهای چادر نشینان نامیده می شدند.

هنر پرسطوت ساختمانی ایرانیان، به عبارتی ناگهانی و زمانی پای به عرصه هستی نهاد که ایشان خودشان را صاحبان و فرمانروایان خاور نزدیک و وارثان فرهنگ غنی آن یافتند. ایرانیان برای ستایش از دستاوردهای نظامی و سیاسی خویش و جاودانه کردن آنها نه فقط ویژگی ها و سجایایی از فرهنگ های بیگانه و مغلوب را که در نظرشان به این کار کمک می کرد اقتباس کردند بلکه از سرزمین های مغلوب به همراه خود صنعتگرانی را آوردند که بتوانند این طرح های بلندپروازانه را تحقق بخشند.

در یک کتیبه ساختمانی که از شوش به دست آمده است از ایونیان، سازدیان، مادها، مصریان و بابلیان در جمع کارگرانی که کاخ را ساختند و آراستند نام برده می شود اما این گروه مخلوط با زمینه فرهنگی و هنری بسیار متنوعش به هدایت استادان صاحب نظر ایرانی، یبکی نوین و همبسته آفرید که تماماً برای بیان و نمایش بلندپروازی های پادشاهان ایرانی مناسیب بود.

این سبک یک سبک درباری بود مانند سبک درباری لویی چهاردهم در دو هزار سال بعد، آفرینندگانش را به ساختن ترکیبی واداشت که در دوره پادشاهی 200 ساله سلسله هخامنشی به طرز درخشانی یگانگی شکلی خود را حفظ کرد.

 

بیشتر بخوانیم:

هنر سومر

هنر غارنشینان

هنر آشور

شیوه هندسی و پیشرفت در نقاشی انسان در دوره کهن یونان

 پیکرتراشی و نقش برجسته در صدر مسیحیت به کجا رسید؟



+ 0
مخالفم - 0

تمام حقوق مادی و معنوی این پایگاه محفوظ و متعلق به تمیم خبر می باشد.
هرگونه کپی و نقل قول از مطالب سايت با ذكر منبع بلامانع است.