تمدن های سواحل و جزایر دریای اژه تقریباً هم زمان با تمدن های حوضه رودهای بزرگ بین النهرین و مصر به ظهور رسیدند. با آنکه تمدن های مزبور در زمان های مختلف از نزدیک با یکدیگر ارتباط پیدا کرده و فعالانه بر یکدیگر تاثیر گذارده بودند، هر یک از اصالتی درخشان و خاص خود برخوردار بودند لیکن تمدن اژه ای به عنوانن پیشتاز نخستین تمدن حقیقاً اروپایی – تمدن یونان – اهمیت ویژه ای دارد.
جغرافیای منطقه محصور در دریای اژه، شدیداً با جغرافیای منطقه خاور نزدیک متفاوت است همچنان که آب و هوای این دو منطقه با هم تفاوت دارند. این منطقه در روزگار باستان عرصه رشد یک فرهنگ فعال دریانوردی و بازرگانی بود، از قدرت متمرکز در آن اثری دیده نمی شد و مردمش شیوه زندگی آمیخته با شادی و لذت جویی، تندرستی و سرزندگی را دوست می داشتند. این سخن مخصوصاً در مورد جزیره کرت یعنی مرکز باستانی تمدن اژه ای که نیروهای خلاقش از آنجا ساطع می شدند، صدق می کند.
کرت به عنوان تقاطع بازرگانی دنیای کهن، از لحاظ سوق الجیشی در شرق دریای مدیترانه واقع شده بود و محصولات کشاورزی و صنایع دستی آن به قدری متنوع بود که به بسیاری از نقاط پیرامون کرت صادر می شدند.
دریا برای کرت همچون سدی دفاعی در برابر یورش های پیاپی و ویرانگرانه ای بود که تاریخ تمدن های محصور در خشکی مانند تمدن بین النهرین را به خود اختصاص داده اند و نیروهای دریایی پادشاهان دریانشین از یک امپراتوری مرفه و پیشرفته دریایی دفاع می کردند که عامل انتقال اندیشه ها و تاثیرات و کالاها بود.
دستیابی کنترل شده نیروها و عوامل بیگانه مخصوصاً تاثیرات تمدن مصر و بین النهرین به کرت، احتمالاً علت اصلی شکل گیری تمدنی بزرگ در این جزیره بوده است.
فرهنگ کرت بر فرهنگ سراسر دریای اژه تاثیر گذاشت و دگرگونی های مختصری که این فرهنگ در سرزمین اصلی یونان و جزایر سیکلاد در شمال کرت پیدا کرد، تشخیص داده شده است. به همین علت هنر جزیره کرت را به نام مینوس پادشاه، هنرمینوسی؛ هنر اصلی سرزمین یونان را هنر هلاسی؛ و هنر جزایر بین کرت و یونان را هنر سیکلادی نامیده اند. فرهنگ مربوط به میسن در سرزمین اصلی یونان یعنی فرهنگ میسنی، جرو فرهنگ هلاسی پسین به شمار می آید.
تقسیم هنر مینوسی به سه بخش پیشین، میانی و پسین و در پی آن تقسیم هر دوره بزرگ به سه دوره کوچکتر یا زیر دوره، نمونه کلاسیک تاریخ گذاری نسبی توسط باستان شناس، در مواقعی است که هیچگونه تاریخ قطعی در دست نداشته باشد.
وقتی نقاط تماس هنر مینوسی با ترتیب زمانی هنر مصر اثبات شد، ترتیب زمانی هنر مینوسی نیز ثبات بیشتری پیدا کرد. اشیا صادراتی دارای سبکی معین از یک کشور، در چارچوب های قابل تاریخگذاری، در کشوری دیگر از زیر خاک درآورده شدند؛ مثلا بدین طریق معلوم شد که دوره مینوسی میانه تقریباً با پادشاهی میانه در مصر هم زمان بوده است.
دوره مینوسی پیشین
دوره مینوسی پیشین (دوره پیش از کاخ ها) را عمدتاً با سفال ها و تکه های پراکنده چند مجسمه میشناسیم. از جمله می توان به سفالینه های بسیار سخت موخلوس و ظروف گلی دست ساخته مزین به طرح های نقر شده هندسی اشاره کرد.
برجسته ترین و شاید جالب ترین آفریده های هنر اژه ای در عصر مفرغ پیشین، تعداد بسیار زیادی پیکره های کوچک اندام مرمرین از جزایر سیکلاد است. بیشتر این پیکره ها شبیه سازی های برهنه زن ها در حالتی هستنند که دستهای شان را در ناحیه شکمشان روی هم گذاشته اند.
این بت های تخت الوار مانند، که در اندازه های متفاوت ساخته شده اند، اعقاب بسیار ساختگی و طرح یافته الهه مادر معلق به عصر نوسنگی هستند.سبک های این پیکره ها مانند اندازه هایشان متفاوت هستند و از پیکره هایی با تناسب های طبیعی تا شکل هایی که بیش از آنکه به پیکر آدمی شباهت داشته باشند به ویلن شباهت دارند، نوسان پیدا می کنند.
تصویر فوق نمونه ای از بت سیکلادی است. شکل های ارگانی به شکل های تقریباً هندسی تبدیل شده اند ولی اشاره به پیکره زن همچنان واضح است و شیوه درهم آمیزی بخش های سبک دار گوناگون، گیرایی هنری قابل توجهی دارد.
نشانه ای از رنگ که بر روی برخی از پیکره ها یافت شده، نشان میدهد که دست کم بخش هایی از آنها رنگ آمیزی می شده اند. چشمها را غالبا رنگ می کردند و پرداخت های اضافی رنگی را به صورت گردن آویز و دستبند مجسم می کردند.
در مجموعه پیکره های سیکلادی گاهگاه پیکره مردان نیز دیده می شوند. این پیکره ها غالبا به صورت نوازنده ظاهر می شوند، ماننده پیکره چنگ نواز که بین شکل های تقلیدی صندلی و چنگ قرار گرفته است و مطیعانه سرگرم انجام دادن وظیفه ای است که ظاهراً بخشی از مراسم تدفین بوده است.
سر بشقاب گونه و گردن دراز و لوله مانند این پیکره به همان سبک پیکره های تخت ساخته شده اند ولی بدنش دارای حجم شده است و در ترکیب بندی اش گونه ای کیفیت سه بعدی دیده می شود که در بت های تخته الواری وجود نداشت.
دوره مینوسی میانه
دوره مینوسی میانه با تاسیس کا های کهن در حدود سال 2000 ق.م مشخص می شود. ساختمان سازی در کرت نه بر مقابر و معابد تاکید می کرد نه بر دژها، بلکه به کاخ های مخصوص پادشاه و ملتزمینش توجه داشت و شهرهای پادشاهی نیزگرداگرد همین کاخ ها ساخته می شدند.
عدم وجود استحکامات در جزیره کرت در منطقه اژه نیز مشهود است زیرا نقاط استحکامات بندی شده در تمام عرصه های جغرافیایی هنر هلاسی و سیکلادی به چشم می خورند. این یا دلیلی بر قدرت نیروهای دریایی کرت و صلح پایدار در جزیره (گونه ای صلح مینوسی) یا هر دوی اینهاست.
ولی این کاخ های کهن فقط پس از سه سده احتمالا در اثر یکی از زلزله های مکرری که این بخش از منطقه مدیترانه را می لرزانند، نابود شدند.
یکی از پیشرفت های مهم در اوایل دوره کاخ های کهن، ابداع چرخ کوزه گری بود که ساختن ظروفی با جداره های نازک تر و شکل های ظریف تر را ممکن ساخت و موجب یدایش صنعتی پررونق گردید.
هنر سفالگری مینوسی با ساختن سفالینه های معروف به پوست تخم مرغی به چنان درجه ای از ظرافت رسید که حتی اگر فقط به ظرافت اسلوب سفال سازی توجه داشته باشیم، شایسته حد اعلای ستایش است ولی هنرمند کرتی در همان حال سبکی تزئینی پی افکند که مکمل ساخت ظریف و شکل های پیچیده سفالینه هایش بود.
او که کارش را با الگوهای نسبتاً ساده و خطوط منحنی با رنگ تیره بر زمینه روشن آغاز کرده بود، به سوی سبک تزئینی چند رنگی پیش رفت که سفالینه های پرشکوه کشف شده در غار کارماس در دامنه کوه ایدا نقطه اوج آن به شمار می رود.
در سطحی برآمده و برخوردار از احساس قدرت و نشاط روحی خاص هنر مینوسی، زمینه سیاه براقی را می بینیم که طرحی شبه هندسی به رنگ زرد مایل به سفید با خطوط زردو قرمز پراکنده در رویش نقش بسته است و تزئینی رنگین و هماهنگ تشکیل می دهد.
در اینجا نیز همچون مصر، مضامین هنری از زندگی طبیعی الهام گرف می شود با این تفوت که ن بار بصورت نقش هیا حلزونی نمایانده می شوند که به طرز زیبایی بر شکل ظرف منطبق و با آن یکی شده اند.
دوره مینوسی پسین
دوره کاخ های جدید در فاصله بین سال های 1600 و 1500 ق.م که کاخ هیا نابود شده بازسازی شدند و عصر طلایی تمدن کرت نخستین تمدن بزرگ مغرب زمین را پدید آورد، آغاز شد. بخش اعظم مواد و مصالح باقی مانده باستان شناختی مربوط به پیشرفت های زودرس هنری، متعلق به این دوره است و سال 1400 ق.م پایان آن است.
بیشتر بخوانیم: