پیش نوجوانی
پیش نوجوانی که از 5/8 سالگی شروع و به نوجوانی ختم می شود، دوره صمیمت با یک فرد به خصوص، معمولاً فردی هم جنس است. همه مراحل پیشین خود محورانه هستند به طوری که روابط دوستی بر اساس نفع شخصی برقرار می شوند.
پیش نوجوان، برای اولین بار به فرد دیگری علاقه واقعی پیدا می کند. سالیوان این فرآیند موجود اجتماعی شدن را شاهکار پیش نوجوانی نامید که احتمالاً به تغییر شخصیتی اشاره دارد کهدر پیش نوجوانی خودش تجربه کرد.
ویژگی بارز پیش نوجوانی پیدایش قابلیت دوست داشتن است. قبلاً همه روابط میان فردی بر اساس ارضای نیاز شخصی استوار بودند اما در دوره پیش نوجوانی، صمیمیت و عشق اساس دوستی ها می شوند. صمیمیت مستلزم رابطه ای است که دو نفر مرتباً ارزش شخصی یکدیگر را تایید کنند. عشق زمانی وجود دارد که ارضا یا امنیت فردی دیگر به اندازه ارضا یا امنیت خود شخص با اهمیت باشد.
رابطه صمیمانه پیش نوجوان معمولاً فرد دیگری را در بر دارد که هم جنس است و از لحاظ سنتی یا مقام اجتماعی تقریباً برابر است. علاقه زیاد به معلمان یا ستاره های سینما روابط صمیمانه نیستند زیرا از نظر هم رایی و اتفاق نظر تایید نمی شوند.
روابط مهم این سن معمولاً رفات های پسر با پسر و دختر با دختر هستند. برای یک پیش نوجوان مهمتر است که همسالانش او را دوست داشته باشند تا معلمان یا والدین. رفقا می توانند عقاید و هیجان های خود را بدون نگرانی از تحقیر یا شرمندگی، آزادانه به یکدیگر ابراز کنند. این تبادل آزاد افکار و احساسات، شخصی، پیش نوجوان را با دنیای صمیمت آشنا می کند. هر رفیقی انسان کامل تری می شود، شخصیت گسترده تری کسب می کند و علاقه بیشتری به طبیعت بشری همه افراد پرورش می دهد.
سالیوان معتقد بود پیش نوجوانی بی دردسرترین و بی خیال ترین دوره زندگی است. والدین هنوز مهم هستند، هر چند که به صورت واقع بینانه تری ارزیابی مجدد می شوند. پیش نوجووانان می توانند عشق ایثارگرانه را تجربه کنند که هنوز با شهوت پیچیده نشده است. همکاری ای که آنها در دوران بچگی کسب کردند به تشریک مساعی یا توانایی کار کردن با فردی دیگر تحول می یابد که برای اعتبار شخصی نیست، بلکه برای رفاه طرف مقابل است.
تجربیات دوره پیش نوجوانی برای رشد آتیی شخصیت اهمیت زیادی دارند. اگر کودکات در این زمان صمیمت را یاد نگیرند، احتمالاً به طور جدی در رشد بعدی شخصیت با مانع روبرو می شوند. با این حال تاثیرات مثبت رابطه صمیمانه می توانند تاثیرات منفی پیشین را کاهش دهند.
حتی نگرش بدخواهانه می تواند وارونه شود و بسیاری از مشکلات دیگر دوران بچگی، مانند تنهایی و خودمحوری، با دستیابی به صممیت کاهش می یابند. به عبارت دیگر اشتباهاتی را که در مراحل پیشین رشد صورت گرفته اند، می توان در دوره پیش نوجوانی جبران کرد، اما به سختی می توان اشتباهات دروه پیش نوجوانی را در مراحل بعدی رشد جبران کرد. دوره نسبتاً کوتاه وساده پیش نوجوانی با شروع بلوغ به پایان می رسد.
اوایل نوجوانی
اوایل نوجوانی با بلوغ شروع می شود و به نیاز به عشق جنسی با یک نفر، خاتمه می یابد. این دوره با فوران تمایل تناسلی و پیدایی روابط شهوت انگیر مشخص می شود. اوایل نوجوانی در ایالات متحده عموماً با سال سوم دبیرستان برابر است، با این حال سالیوان در مورد این مرحله نیز مانند سایر مراحل، بر سن زمانی تاکید زیادی نکرد.
نیاز به صمیمت که در مرحله پیشین کسب شده است در وایل نوجوانی ادامه می یابد اما اکنون با نیاز برابر ولی مجزای شهوت همراه است. به علاوه امنیت یا نیاز به فارغ بودن از اضطراب، در اوایل نوجوانی فعال می ماند. بنابراین صمیمت، شهوت و امنیت اغلب با یکدیگر در تضاد هستند از این رو حداقل به سه طریق برای نوجوان استرس و تعارض به بار می آورند:
اولاً، شهوت در اقدامات امنیتی اختلال ایجاد می کند زیرا فعالیت تناسلی در فرهنگ آمریکا غالبا با اضطراب، گناه و شرمندگی آمیخته است.
ثانیاً صمیمت نیز می تواند امنیت را به خطر اندازد و این در صورتی است که نوجوانان بخواهند با نوجوانان جنس مخالف روابط دوستی صمیمانه برقرار کنند. این تلاش ها آکنده از خودناباوری، عدم اطمینان و تمسخر دیگران است که امکان دارد به از دست دادن اعتماد به نفس و افزایش اضطراب منجر شود.
ثالثاً صمیمت و شهوت در اوایل توجوانی اغلب در تعارض هستند، با اینکه روابط دوستی صمیمانه با همسالان هم مرتبه هنوز اهمیت دارند، اما تنش های تناسلی نیرومند، بدون توجه به نیاز صمیمیت، به دنبال راه خروجی هستند.
بنابراین نوجوانان ممکن است روابط دوستی صمیمانه خود را از دوره پیش نوجوانی حفظ کنند و در عین حال نسبت به افرادی که نه دوست شان دارند و نه حتی آنها را می شناسند، احساس شهوت داشته باشند.
چون پویش شهوت زیستی است، صرف نظر از آمادگی میان فردی شخص برای آن، به هنگام بلوغ پدیدار می شود. پسری که در مورد صمیمت تجربه قبلی ندارد، می تواند دون ژوانی شود که دختران را به تصرف جنسی خود درآورد بدون اینکه علاقه واقعی به آنها داشته باشد، دختر نیز ممکن است برای پسرها دلبری جنسی کند اما توانایی لازم برای برقراری رابطه صمیمانه با آنها نداشته باشد.
سالیوان معتقد بود اوایل نوجوانی نقطه عطفی در رشد شخصیت است. فرد یا از این مرحله با تسلط بر پویش های صمیمت و شهوت خارج می شود یا اینکه در مراحل بعدی با مشکلات میان فردی جدی روبرو خواهد شد. با اینکه سازگاری جنسی برای رشد شخصیت اهمیت دارد اما سالیوان معتقد بود موضوع اساسی، در کنار آمدن با دیگران نهفته است.
اواخر نوجوانی
اواخر نوجوانی زمانی آغاز می شود که جوانان می توانند نسبت به یک نفر احساس شهوت و صمیمیت داشته باشند و به بزرگسالی که رابطه عشقی بادوامی برقرار می کنند، ختم می شود. اواخر نوجوانی دوره خودیابی را دربردارد یعنی زمانی که نوجوانان اولویت های رفتار تناسلی خود را معمولاً در 15 تا 18 سالگی تعیین کرده اند. با این حال مانند سایر مراحل رشد دستیابی به این مرحله فردی است، افراد بسیاری چند سال بعد به آن می رسند، در حالی که دیگران هرگز به آن نمی رسند.
ویژگی بارز اواخر نوجوانی، ترکیب صمیمیت و شهوت است. تلاش های پردردسر خودکاوی در اوایل نوجوانی، به الگوی با ثبات فعالیت جنسی تکامل می یابد که به موجب آن، فرد عزیز هدف تمایل شهوت انگیز نیز هست. افراد جنس مخالف، دیگر فقط به عنوان هدف های جنسی مورد علاقه نیستند، بلکه به عنوان افرادی انگاشته می شوند که می توانند به صورت از خود گذشته دوست داشتنی باشند. برخلاف مرحله قبلی که با تغییرات زیستی آغاز می شود، اواخر نوجوانی کاملا با روابط میان فردی مشخص می شود.
اواخر نوجوانی موفقیت آمیز با رشد شیوه منطقی اندیشی مشخص می شود. افرادی که در مرحله اواخر نوجوانی هستند در کالج یا محیط کار، عقاید خود را با دیگران در میان می گذارند و افکار و عقاید خود را تایید یا رها می کنند.
آنها از دیگران یاد می گیرند چگونه در دنیای بزرگسالی زندگی کنند اما گذراندن موفقیت آمیز مراحل قبلی، این سازگاری را تسهیل می کند. اگر مراحل قبلی رشد موفقیت آمیز نبوده باشند، نوجوانان بدون روابط میان فردی صمیمانه، الگوهای بی ثبات فعالیت جنسی و نیاز شدید به حفظ کردن اقدامات ایمنی، به اواخر نوجوانی می رسند.
آنها برای اجتناب کردن از اضطراب و تلاش برای حفظ کردن عزت نفس از طریق بی توجهی گزینشی، تجزیه و نشانه های روان رنجوری، قویاً به شیوه علت و معلول اندیشی صوری اتکا می کنند. آنها در پر کردن شکاف بین انتظارات جامعه و ناتوانی خودشان در برقرار کردن روابط صمیمانه با افراد جنس مخالف، با مشکلات جدی روبرو می شوند. آنها با این اعتقاد که عشق حالت همگانی جوانان است، اغلب به سمت عاشق شدن کشیده می شوند. با این حال فقط افراد پخته توانایی عشق ورزیدن را دارند، سایرین صرفاً برای حفظ کردن امنیت، وانمود می کنند که عاشق هستند.
بزرگسالی
پشت سر گذاشتن موفقیت آمیز اواخر نوجوانی به بزرگسالی می انجامد. دوره ای که افراد می توانند با حداقل یک نفر رابطه عاشقانه برقرار کنند. سالیوان درباره این رابطه عاشقانه نوشت: این رابطه صمیمانه بسیار رشد یافته با دیگری، وظیفه اصلی زندگی نیست، بلکه شاید منبع اصلی رضایت در زندگی باشد.
سالیوان درباره این مرحله آخر مطلب چندانی برای گفتن نداشت، زیرا معتقد بود بزرگسالی پخته از گستره روان پزشکی میان فردی فراتر است، افرادی که به قابلیت عشق ورزیدن دست یافته اند نیازی به مشاوره روانی ندارند. بنابراین برداشت او از آدم پخته بر اساس تجربه بالینی استوار نیست بلکه نتیجه گیری از مراحل پیشین است.
بزرگسالان پخته اضطراب و امنیت دیگران را درک می کنند، نسبت به نیازهای آنان حساس اند و مشکلات آنها را صادقانه درک می کنند. آنها اضطراب کمی دارند، عمدتاً در سطح منطقی اندیشی عمل می کنند و زندگی برای آنها جالب و هیجان انگیز است.
بیشتر بخوانیم: