امروز: شنبه, ۳۱ شهریور ۱۴۰۳ برابر با ۱۸ ربيع الأول ۱۴۴۶ قمری و ۲۱ سپتامبر ۲۰۲۴ میلادی
چهارشنبه, ۱۴ آبان ۱۳۹۹ ۱۰:۰۴
۱
PNAZAR
نسخه چاپی

هم گرایی و واگرایی در بیان، هم بیانی وتک بیانی در معماری

هم گرایی و واگرایی در بیان، هم بیانی وتک بیانی در معماری
به گزارشتمیم نیوز

   

 یکی از تفاوت های عمده میان معماری قدیم و معماری نو در چگونگی حضور و کیفیت پرداختن معماری در رابطه با نیازهای مادی (فیزیکی)، روان شناختی و روحانی است. ابن تفاوت نه تنها به میزان پرداختن به هر یک از موارد مذکور بستگی دارد بلکه به نحوه ارتباط میان این سه نیز وابسته است.

این طور به نظر می رسد که در بررسی انواع معماری لازم است به جای نگرشی انحصاری به هر یک از موارد مذکور و نمودهای آنان، به اندیشه ای که معماری را برپا کرده و به عوامل موثری که حتی پیش از آن پایه های بنیادین اندیشه فعال بر آن قرار گرفته شده است، رجوع شود.

در گذشته نزدیکی میان باورها، همسویی میان ارزش ها و رجحان ها و در نهایت هماهنگی در توافقات جمعی، آثارمعماری را دارای مبانی مشترکی می نمود که نه معمار و نه بهره بردار با آن بیگانه بودند. همچنان که در مقام بیان حقیقت منبع دریافت یکسان بود و اگر چه میزان دریافت حقیقت بسته به توانایی دست یازیدن فرد به بطن های مختلف آن متفاوت بود اما یکسانی منبع و چه بسا همسویی منابع مختلف، هماهنگی را در بیان و در ادراک سبب می شد.

در مقام نیازهای صرفاً مادی و روان شناختی معمار نه تنها آشنایی کامل با مبانی داشت بلکه نیازها، خواست ها، بایدها و نبایدها، ارزش ها و رجحان های بهره ور نیز مورد توجه قرار می گرفت. به عبارتی معمار و نظرات فردی او  همان بود که مقبول مردمان می افتاد و عامل تمایز میان معمار و مردمان تنها به توانایی او در فن معماری و قابلیت تبدیل مبانی به اصول و سپس کالبد معماری بستگی داشت.

از آنجایی که منابع حصول حقایق و مبانی میان او و مردمان مشترک بود بنابراین ظرف در تناسب کامل با مظروف شکل می گرفت، همان عاملی که مطلوبیت معماری را به ویژه در رابطه با معیار خوشایندی تضمین می کند و اساساً معماری برمبنای آن تعریف می شود.

می توان گفت گرایش کامل به برقراری نسبت میان ظرف و مظروف در معماری یکی از عوامل اساسی در یکی شدن یا همراه بودن جنبه های مادی، روان شناختی و روحانی در معماری قدیم بوده است به حدی که تنها در تحلیل معماری قادر به جدایی این سه از یکدیگر هستیم و در واقعیت اثر هر سه جنبه از ارزش های معماری به طور هم زمان در عناصر و اجزای آن تبیین شده اند.

چنین امری به باور نگارنده می تواند به همگرایی در بیان تعبیر شود که عمل معماری را نیز واجد هم بیانی می کند.

به همان میزان که منبع حصول حقایق و مبانی بیگانه تر و از سوی اندیشه برپادارنده که لزوما معمار نیست یا از سوی بهره ور ناآشناتر باشد نه تنها میزان مطلوبیت معماری کاهش می یابد بلکه تناسب میان ظرف و مظروف دچار نقصان می شود.

هر آنقدر که حقیقت مبانی شکل دهنده زندگی مربوط به اثر و اصول مبتنی بر مبانی شکل دهنده زندگی مربوط به آن در اندیشه معمار با یکدیگر متفاوت باشند، واگرایی در بیان بیشتر و ناهماهنگی میان آنچه که با ابزار معماری بیان شده و آنچه که باید درک شود افزایش می یابد.

این واگرایی در برپایی معماری را به تک بیانی می توان تعبیر نمود. واگرایی در انواع حضور خود در سیر تاریخ معماری به ویژه در دوران پس از مدرن بروز کرده است و علت آن را بر پایه نقد گیدیون از معماری مدرن به دلیل شکاف میان اندیشه و احساس باید دانست.

آنچه در این زمینه و در اهمیت بازخوانی معماری قدیم بیش از پیش قابل تامل است واگرایی در راستای خود، بیانگری بیانگر یا معمار و نه حقیقت بیان شده است که جایگزین ساخت دنیایی مشترک و با معنا در دنیای قدیم گردیده است.

در حالی که هر بیانی صرفتً زمانی اهمیت واقعی خود را می یابد که خود یا ذات را متعالی سازد. همگرایی و واگرایی در بیان در گسترده ای وسیع تر و در ارتباط میان ابنیه با یکدیگر نیز موثر می باشد و به نظر می رسد موضوع هم بیانی و تک بیانی را می توان به عرصه شهر و ساختار آن نیز تعمیم داد.

 

بیشتر بخوانیم:

اهمیت خواندن و بازخوانی متن معماری در بیان معماری

بیان و قابلیت بیانی معماری

استفاده از پیکر تراشی در معماری یونان باستان

 هنر بیزانس در معماری ایاصوفیه



+ 1
مخالفم - 0

تمام حقوق مادی و معنوی این پایگاه محفوظ و متعلق به تمیم خبر می باشد.
هرگونه کپی و نقل قول از مطالب سايت با ذكر منبع بلامانع است.