سرچشمه فرهنگ میسنی، احتمالا به یونان اولیه، که تقریباً همزمان با ساخته شدن کاخ های کهن در کرت به سرزمین اصلی یونان کوچیده باشند، که این با آغاز هزاره دوم پیش از میلاد مقارن است. بدون تردید حتی در آن زمان یونانیان از فرهنگ کرت متاثر بوده اند و عده ای معتقدند که سرزمین اصلی یونان تا مدتی مستعمره مینوسی ها بوده است، هر چند ساکنان سرزمین اصلی یونان سجایای فرهنگی بسیاری خاص خود پدید آوردند و برپا نگه داشتند.
در هر صورت قدرت مسینی مقارن با ساختمان کاخ های جدید در کرت، در سرزمین یونان روی کار آمد و در 1500 ق.م فرهنگ باشکوه جدید در یونان رونق داشت که 700 سال بعد، هومر مجبور شد آن را با صفت سرشار از زر توصیف کند. این امکان وجود دارد که میسنی ها در این عصر جدید نه فقط با کرت بلکه با مصر نیز ارتباط داشته و در نخستین روزهای پادشاهی جدید با آن علیه حتی ها متحد شده باشند و علاقه میسنی ها به طلا، با گنجینه هایی که داشتند احتمالاً حاصل خدمت مزدورانه شان در مصر بوده است زیرا این کشور در روزگار باستان به ولخرجی و حاتم بخشی طلا شهرت داشت. بدین ترتیب بیداری دنیای میسنی، احتمالاً نتیجه پیدایش ارتباطی سه جانبه میان سرزمین یونان با کرت و مصر بوده است.
نابود شدن کاخ های کرت، فرهنگ میسنی (سرزمین اصلی یونان) را در قله برتری فرار داد، ولی امواج تازه ای از مهاجران یونانی متقدم یعنی دوری ها، سرانجام تمدن میسنی را در کام خود بلعیدند. رخنه پیوسته این مهاجران به یونان، پیدایش معماری دژسازانه (برخلاف جزیره کرت) را به یک ضرورت مبدل کرد و تقریبا در 1200 ق.م ارگ های مستحکم سرزمین اصلی یونان به دست مهاجمان نابود شدند. قهرمانان و نبردهای این آخرین سده های تمدن اژه ای، الهام بخش سنتی شدند که صدها سال بعد، هومر در نخستین منظومه ها حماسی بزرک اروپا یعنی ایلیاد و اودیسه آنها را جاودانه ساخت.
با آنکه به نظر می رسد میسن مرکز فرهنگی سرزمین یونان بوده باشد، بقایای کاخ های بزرگ دیگری در وافیوف پولوس، اورخومنوس، آرن و ایولکوس کشف شده است. سالم مانده ترین و گیراترین بقایای فرهنگ میسنی، آثاری هستند که از کاخ های مستحکم تیرونز و میسن به دست آمدند. این دو کاخ در آغاز دوره میسنی پسین در حدود 1400 ق.م ساخته شدند ودر فاصله 1250 و 1200 ق.م همراه با دیگر کاخ ها نابود شدند.
معماری
ارگ تیرونز در فاصله 15 کیلومتری میسن که هر دو احتمالاً بارها تحت حاکمیت فرمانروای واحدی بوده اند، در نزد هومر به تیرونز صد دیوار و در نزد مردمان روزگار باستان به زادگاه هرکول قهرمان پر قدرت افسانه ای شهرت داشت. پاو سانیاس سیاح و سفرنامه نویس جهان باستان، دیوارهای تیرونز را به اندازه اهرام مصر جالب و تماشایی می دانست.
این دیوارهای تنومند در نقطه مقابل کاخ های بی حصار کرتی قرار دارند و آشکارا نشان میدهند که جنبه ای دفاعی داشته اند. ساختمان های درون محدوده دیوارهایی به ضخامت 6 متر در یک امتداد واقع شده اند و به نظر می رسد که از روی نقشه ای از پیش تعیین شده ساخته شده اند.
برخلاف بی نقشگی و گاه آشفتگی موجود در کاخ های کرتی، نقشه میسنی نمونه ای از ترتیب صریح و ساده قرار گرفتن واحد ها در کنار هم به شمار می رود. تالار بارگاه با نقشه ای سه اتاقه در قلب ساختمان و مرکز زندگی ارگ، تجسمی از نخستین نمونه معابد کلاسیک یونان است. این شیوه بنیادی ساختمان سازی، در کاخ های کرت ظاهر نمی شود ولی با شگفتی تمام در اوایل سال 2000 ق.م به ظهور می رسد. این تالار که تالاری رسمی بود به شکل مستطیل با یک آتشدان در وسط و چهار ستون برای نگهداری سقف ساخته شده بود.
یونانیان دوره بعد، دیوارهای مستحکم و تناور تیرونز و دیگر نقاط تاریخ میسن را که از سنگ های نتراشیده یا نیم تراشیده ساخته شده بودند کار سیکلوپ ها (غولان اساطیری یک چشم) دانستند. گاه از میان دیوارهای مزبور دامن های سنگ چین عبور داده می شد که احتمالاً به عنوان بخشی از شبکه دفاعی یا بخشی از یک راه نمایشی و تشریفاتی که از طریق یک هشتی و یک دهلیز به تالار بارگاه یا اتاق اصلی کاخ منتهی می شد، مورد استفاده بوده است.
در دالان سنگ چینی همطور که از نامش پیداست، از سنگ های نتراشیده به حالت طبیعی استفاده شده است. ظاهر زمخت و درشت این ساختمان های سیکلوپی، از لحاظ عظمت خامی که دارد بیش از هر ساخته دست بشر توجه را به خود جلب می کند و تحرکی خاکی در آن موج می زند که در هیچ یک ازدیگر سبک ها پیچیده معماری روزگار باستان به چشم نمی خورد.
نقاشی های دیواری، حکاکی ها و دست کم پیکره های عظیم ساختمانی در میسن مانند دروازه شیران، از عبوسی این کاخ های دژ مانند می کاست. این دورازه بیرونی دژ که از سمت چپ به وسیله یک دیوار و از سمت راست به وسیله یک باروی دو پهلوی برجسته حفاظت می شد، از دو تک سنگ عظیم عمودی با یک حمال افقی بر روی آنها ساخته شده است و ردیف های فوقانی سنگ به صورت یک تاق برحسته در می آیند و روزنه مثلثی شکل پدید می آوردند که باعث کاسته شدن سنگینی و فشار قطعات بالایی بر حمال افقی می شود.
فضای تاق نما با قطعه سنگی پر شده که رویش نقش برجسته دو شیر در دو سوی یک ستون احتمالاً مقدس مینوسی حکاکی شده که رو در روی هم ایستاده اند و پایشان را بر قاعده آن نهاده اند. این ستون دروازه شیران نمونه سنگی ستون های چوبی منهدم شده مینوسی است.
سوراخ های روی چهره جاوران نشان میدهد که سر این شیرها، که دیگر وجود ندارد، از تکه نسگ یا فلز جداگانه ای ساخته شده بود. شیران با اندامی ستبر و پر قدرت حکاکی شده اند و کل طرح مزبور به طرز ستایش انگیزی فضای سه بعدی بالای تیر حمال را پر می کند و از لحاظ ابهت، قدرت و مقیاس نوعی هماهنگی با سنگ های کوه پیکر دیوارها و دروازه پدید می آورند. گروه های مشابهی از شیران را با نقش ریز بر روی مهرها کرتی می بینیم و آدمی به محض دیدن این مهرها احساس می کند که این شیرها فاصله چندانی با ترکیب بندی اشارتی هنر بین النهرین ندارند.
در درون دروازه و سمت راست آن، دایره مقبره ها واقع شده که محوطه ای است مسدود و شامل تعدادی مقبره ساده چاهکی و گودی های سنگ چین شده به عنوان مقابر پادشاهان و خانواده های ایشان، که رویشان پوشیده و با یک لوح سنگی علامت گذاری شده است.
به مرور مقابر چاهکی جای خود را به مقابر لانه زنبوری می دادند که بهترین نمونه باقیمانده آن بنای باشکوه گنج خانه آترئوس است که این نام اشتباهاً توسط شلیمان بر آن نهاده شد، زیرا او گمان می کرد بنای پرشکوه مزبور در میان گروهی از بناهای مشابه، مخزن گنج های اترئوس پدر آگاممنون و منلائوس است.
بنای مزبور در دل یک تپه ساخته شده و راه ورودی اش از یک گذرگاه طولانی یا دوموس می گذرد، شکل لانه زنبوری اتاقک مدور یا گنبد تدفینی با روی هم چیدن رج های پیش آمده سنگ بر قاعده ای مدور به دست آمد، به طرز باشکوهی در انحنای دیوار جا گرفت و باعث پدید آمدن گنبدی مرتفع شد که ارتفاعش در نمونه کنونی به دوازده متر میرسد، این بزرگترین ساختمان تاق بندی شده بدون استفاده از تیرهای داخلی در کل جهان باستان تا پیش از ساخته شدن معبد پانتئو ن روم در 1500 سال بعد بود.
سفالگری، نقش برجسته و صنایع دستی
بیشتر مقابر لانه زنبوری، مدت ها پیش از کشف دوباره شان در روزگار ما، یکسره غارت شده بودند. از طرف دیگر در مقابر چاهکی میسن آثار گرانبهای بسیاری به دست آمد.
چندین خنجر مفرغی با مرصع کاری طلا و نقره که در این مقابر به دست آمده، حکایت از نفوذ سبک پیکره سازی مینوسی دارد. روی بلندترین تیغه از سه تیغه نشان داده شده، سه شکارچی نیز در حال حمله با نیزه، کمان و سپر به شیری که شکارچی چهارم را نقش زمین کرده و دو شیر دیگر پا به فرار گذاشته اند دیده می شوند. موضوع از کارهای مشابه هنرمندان بین النهرین الهام گرفته ولی لباس ها کرتی اند و حرکات قوی و روح دارد شکارچیان، قدرت توأم با نرمش و جهش شیرها حکایت از سلیقه ای مینوسی دارند.
در مقبره های چاهکی چندین نقاب چکش کاری شده یا کوبیده که به چهره های امیران مومیایی شده میسنی چسبیده بودند کشف شده است. این نقاب ها که ویژگی های چهره شخص متوفی را به طرز رئالیستی نیرومندی ثبت کرده اند دلیلی بر جریان طلا از مصر به این سرزمین نیز هستند. این واقعیت و تکمیل مراسم تدفین، تایید محکمی بر این فرض است که انگیزه با نیروی محرک آغاز این مرحله تمدن میسنی، تا حدودی از مصر و تا حدودی نیز از کرت سرچشمه گرفته است.
فرهنگ طلایی میسن، شاهکارهای پر ارزشی چون جام های مشهور وافیو از خود به یادگار نهاد. این جام های زیبا که در یک مقبره لانه زنبوری کشف شدند هنوز مایه مباحثه ای گرم میان کارشناسانی هستند که معتقدند جامهای مزبور از کرت ریشه گرفته اند و کارشناسانی که مصرانه می گویند این جامها علیرغم تشابه قطعی شان به سبک پیکره سازی مینوسی، همچنان میسنی اند.
جامها یک جفت اند، هر کدام از دو ورق طلا ساخته شده اند، یک ورق مخصوص چکش کاری برای برجسته نمایی بیرونی و دیگری برای ایجاد سطح هموار داخلی. ورق های طلا به یکدیگر متصل و دسته ها به بدنه جامها پرچ شده بودند و سپس برخی از جزئیات بر آن حکاکی شده بود.
موضوع برجسته کاری جام ها به نظر می رسد که مینوسی باشد (مردها به شیوه مینوسی لباس پوشیده اند) و به مراسم گاوبازی مربوط می شود، گاوها به تله افتاده و گرفتار شده اند و در یک مورد از یک گاو ماده برای به دام انداختن آنها استفاده شده است. در روی یک جام، گاوی را می بینیم که در یک تور گرفتار شده است. گاو دوم که دیوانه وار یورش آورده، مردی را که دستیارش به کناری افتاده، با شاخ هایش سوراخ سوراخ کرده است.
گاو سوم دیوانه وار از معرکه می گریزد. درجام دوم صحنهای آرام تر دیده می شود. در سمت راست گاو نر به سوی گاو ماده پیش می آید، در وسط به گاو ماده می رسد و کنارش می ایستد، در سمت چپ گاو نر که دستگیر شده و پابند به پایش خورده، ماغ می کشد. این سه صحنه با چند درخت و یک مرد به صورتی یک پارچه در می آیند و ترکیب طرح کلی آن به طرز ستایش انگیزی در فضای جام می گنجد.
در هر دو جام فضاهایی که با یپکره های جانور وانسان پر نشده، با موضوعات منظره گونه ای از درخت، کوه و ابر مشابه آنچه در نقاشی ها دیده میشود، پر شده اند. کم عمقی نقش برجسته و نمایش سنتی درخت ها منظره سرشاری از نور و سایه همراه با زمینه های گوناگون پدید می آورد.
در گلدان جنگاوران صفی از سربازان میسنی دیده میشود که از لحاظ لباس، ریخت ظاهر و ریش شان تفاوت چشمگیری با گونه های کرتی که در هنر مینوسی دیده ایم دارند. این موجب قوی تر شدن استدلال کسانی می شود که می گویند نزاد میسنی ها از پایه با نژاد مینوسی ها فرق دارد و ایشان سازندگان اصلی تمدن خویشند. این احتمال وجود دارد که ما در این جا آخرین جنگاوران میسنی را می بینیم که برای مقابله با مهاجمان دوری حرکت کرده اند، پس از حملات همین مهاجمان بود که تمدن میسنی در حدود 1200 ق.م سقوط کرد.
دوریها با خودشان سلاح های آهنی آورده بودند که بر سلاح های مفرغی و نرم تر میسنی ها برتری داشتند و پیروزی ایشان تجسمی از این اعتقاد عامیانه است که می گویند تکنولوژی برتر می تواند بر تمدنی که از جهات دیگر بسیار پیشرفته تر است چیره شود.
عصر ظلمت چند صد ساله ای که در پی انهدام فرهنک اژه ای آغاز شد را نمی توان صرفا یک دوره خلا تاریخی پنداشت. نیروهای تازه ای بر هم انباشته میشدند که می توانستند یکی از بزرگترین تمدن های شناخته شده بشری را پی افکنند، تمدنی نو، بی مهابا، متکی به خود و مدرن.
بیشتر بخوانیم: