زمانی که از بحث های جامعه توده ای یک نسل گذشت و اثری از آن بر جا نمانده بود، بازنگری تازه ای از فردگرایی در دوره ای آغاز گردید که با سرخوردگی از جنگ ویتنام، پس لرزه های ضد فرهنگ جوانان دهه شصت و اقتصاد بی بندوبار دوره ریاست جمهوری ریگان شکل گرفته بود.
فردگرایی سرزنده و کامیاب به نظر می رسید. برخی از تاثیر سودمند آن داد سخن می دادند و دیگران مانند فلیپ اسلیتر در کتاب تعقیب تنهایی، از آنچه آن را خصلت بیگانه کننده زندگی معاصر می پنداشتند افسوس می خوردند. کسانی که چهره جدید فردگرایی را منفی ارزیابی می کردند نقشی تباه کننده در فرسایش حس همبستگی مشترک به آن نسبت می دادند.
کتابی که در این دوره تاثیری قابل مقایسه با جماعت تنها داشت کتاب گرایش های دل، از نویسنده بزرگ، رابرت بلا و همکاران کهترش، ریچارد مدسن، ویلیام سالیوان، آن سویدلر و استیون تیپتون بود که همه از نسل دوره بیش زایی بودند.
میراث فکری این کتاب شگفت انگیز است. نخست این که این کتاب 150 سال بعد از انتشار کتاب توکویل، دموکراسی در آمریکا نوشته شد و در واقع عنوانش را از عبارتی از آن اثر کلاسیک گرفته است. بلا و همکارانش درواقع مطالبی را که نخستین بار این گردشگر برجسته فرانسوی بیان کرده بود خودآگاهانه بازبینی می کردند.
دوم این که بلا در اثر خود در زمینه جامعه شناسی دین، نشان داده است که یکی از برجسته ترین نمایندگان جامعه شناسی دورکهایمی است. مثلا بحث های بلا درباره دین مدنی از برخوردهایش با دورکهایم پدید آمده است. سرانجام این که دیوید ریسمن یکی از اعضای شورای مشورتی بود که بلا تشکیل داد.
دیدگاه اصلی کتاب دگرگونی عظیمی را نسبت به علایق ریسمن و همکاران نشان میدهد. بدین معنی که بلا و همکاران می نویسند بیم دارند که فردگرایی رشدی سرطانی داشته باشد که ممکن است آن پوسته های اجتماعی را که به عقیده توکویل تاثیر امکانات بالقوه ویرانگرتر آن را تعدیل می کند نابود کند.
آنها بر این باورند که امکان بالقوه بروز شکل ویرانگری از فردگرایی عمیقاً در فرهنگ آمریکایی ریشه دارد، در شیوه نگرشی به آزادی که در اصل مستلزم آن است که افراد به حال خود رها شوند و نتیجه این است که آن ها فرد را در انزوایی شکوهمندی، اما دهشتناک بلاتکلیف رها می کنند.
دو گونه فردگرایی که در دوره کنونی اهمیت بسیار دارد از این قرارند: فردگرایی سودگرایانه و فردگرایی بیان گر.
فردگرایی سودگرایانه در حوزه اقتصادی اقتصاد بازار سرمایه داری بازتاب خاصی دارد. در این حالت افراد به شیوه ای رفتار می کنند که هدف شان به حداکثر رساندن منافع شخصی خودشان است. این نوع رابطه ای آشکار با برداشت ریسمن از شخصیت درون وابسته دارد.
فردگرایی بیان گر ظاهراً در پاسخ به فردگرایی سودگرایانه پدید آمده است، در رمانتیسم قرن نوزدهم ریشه دارد و در قرن بیستم با فرهنگ درمانی روان شناسی مدرن پیوند یافته است.
این نوع فردگرایی فرد را همچون موجودی بی همتا در نظر می گیرد که باید از طریق فرآیند خودیابی کشف شود. زندگی جست و جویی برای تحقق ماهیت حقیقی فرد به شمار می آید. مثلا فرهنگ مواد مخدر در ضد فرهنگ دهه شصت تجلی فردگرایی بیان گر است و افزایش چشم گیر تعدادگروه های حمایتی خودیار در سال های اخیر نیز چنین است. این هر دو مثال یکی از جنبه های جلب فردگرایی بیانگر را آشکار می سازد: این گونه فردگرایی به طور هم زمان در پی خودشکوفایی است و هم به جست و جو برای زندگی بخشی دوباره به اجتماع می پردازد.
بلا و همکارانش عقیده ندارند که هر یک از این شکل های فردگرایی یا هر دو به طور ذاتی دلبستگی به اجتماع بزرگتر را از میان می برد. آنها بخش زیادی را در این کتاب صرف جست و جوی آن نیروهایی می کنند که به منزله پادزهر نیرومند شکل های افراطی فردگرایی عمل کرده اند و توجه خاصی به نیروی یگانگی بخش در مفهوم انجیلی میثاق آمریکایی و آرمان های جمهوری خواهانه برای نقش شهروند شایسته نشان می دهند.
اما آنها در مورد دورکهایم عقیده دارند که تعادل ظریفی که باید میان فرد و اجتماع حفظ شود بر هم خورده و در نتیجه فردگرایی به زیان اجتماع بسیار قدرتمند شده است. منظور این نیست که مردم کاملاً از اجتماعات شان جدا شده اند، به هیچ وجه، آنها یادآور می شوند که آمریکاییان بیشتر از همتایان شان در دیگر کشورهای صنعتی در سازمان های مدنی داوطلبانه مشارکت می کنند.
مساله این است که این مشارکت همان گونه که می توان دید روبه کاهش است، به نظر آنها له این علت که آمریکاییان به تدریح زبانی مشترک برای توصیف تعهدات شان نسبت به احتماع را از دست می دهند.
نویسندگان در مطالعات موردی درباره افرادی که در فعالیت های گوناگون مدنی مشارکت داشتند، مشاهده کردند که در گفت و گو با این افراد، آنها سخت مصر بودند که دلیلی منطقی برای مشارکت اجتماعی غیر از فردگرایی بیانگر بیاورند و به حس ارضای شخصی یا معنایی که چنین مشارکتی به وجود می آورد متوسل می شدند.
به دیگر سخن، فعالیت مدنی برحسب هدف های خصوصی توصیف می گردیدند نه اهداف عمومی. همین گونه در قلمرو مذهب نویسندگان خصوصی شدن فزاینده باورهای مذهبی را توصیف می کنند.
این امر گویاتر از همه در مورد فردی که آنها او را شیلا لارسن می نامند مشاهده می شود که می گوید مذهب برایش مهم است اگرچه در هیچ نهاد مذهبی مشارکت ندارد. آشکارتر از این هنگامی که از او خواسته شد ماهیت دین خود را توصیف کند او آن را شیلاییسم نامید و این گونه تعریف کرد: یعنی این که سعی کن خودت را دوست بداری و با خودت مهربان باشی. گمان می کنم یعنی از یکدیگر مواظبت کنید. به اعتقاد من خداوند می خواهد که ما از یکدیگر مواظبت کنیم.
تا هنگامی که مردم زبان مشترک تعهد و هدف نداشته باشند اجتماع در خطر است. خصوصی شدن گفتمان نشانه آن است که فردگرایی اکنون در حال فرسودن شالوده های عمومی تعهد و به هم پیوستگی مدنی است. اما بلا و همکاران بی جهت به آینده بدبین نیستند. آنها در نقش طبیبان جامعه آمریکا اعتقاد ندارند که فردگرایی سرطانی لزوماً وضعیت نهایی است. در واقع آن ها کتاب جامعه خوب را در دنباله کاب گرایش های دل نوشتند. آنها در این کتاب کوشیدند بحث درباره تفاهم های آمریکاییان درباره خیر مشترک را گسترش دهند.
بلا همچنین یکی از روشنفکران برجسته آمریکایی است از جمله جامعه شناس دیگر آمیتای اتزیونی، السدر مکینتایر فیلسوف، ژان الشتاین فیلسوف سیاسی و مدافع حقوق زنان و عالم الهیات استالی هوئرواس که وابسته به جنبشی فکری و سیاسی معروف به اجتماع گرایی به حساب می آیند.
هدف این جنبش آغاز کردن فرایند تعادلی جدید میان فرد و اجتماع است که مثلا در برابر علاقه فردگرایانه لیبرالی به حقوق حس جدید مسئولیت را قرار می دهد. اگر چه منتقدان استدلال کرده اند که اجتماع گرایان از گونه ای محافظه کاری تعدیل شده طرفداری می کنند به نظر من مناسب تر است آن ها را لیبرال هایی بدانیم که به دران گرایش های مساله ساز ناشی از فردگرایی لیبرالی توجه دارند.
بیشتر بخوانیم:
ریسمن و جماعت تنها در جامعه توده ای