داستان سریال the queen's gambit در مورد دختر نابغه و یتیمی به نام بت هارمن با بازی آنا تیلور جوی است که در دوران کودکی (دهه ۶۰ میلادی) راهی یتیمخانه میشود، و در آنجا به جای کارهای روتین با بازی شطرنج آشنا میشود. بازی که مسیر زندگی او را دچار یک چالش بزرگ میکند.
در دهه 1950 معمول بود که در یتیم خانهها به صورت روزانه به بچهها قرصهای آرامبخش تجویز میشد و استفاده از این قرصها برای بث به اعتیاد تبدیل میشود. بت برخلاف سایر کودکان حاضر در آن خوابگاه انجام تکالیف روزانه شرکت در کلاس سرود های مذهبی و بازی با سایر کودکان جذابیت چندانی ندارد تنها چیزهایی که در آن مکان میتواند برای هارمن جذابیت ایجاد کند، قرصهای سبز آرامبخش و صفحهی شطرنج است.
چند قسمت اول در شکل گیری شخصیت بت هارمن نقش عمدهای دارد. او در یتیمخانه وقتی تنها و افسرده به دنبال روزنه امیدی است، با چند شخص روبرو میشود. شاید مهمترین آنها دختری یتیم به نام جولین است که راه مصرف دارو آرامبخش را پیش پای او میگذارد. حتی با پیشرفت داستان، مادر خوانده او با بازی جالب ماریل هلر ( کاگردانِ پُر کارِ این روزهای سینما) که او نیز با سوء مصرف مواد و الکل روبرو است، تأثیر مهمی بر روی بت میگذارد. این مینی سریال درام، نگاهی صریح به سوء مصرف مواد و اعتیاد دارد.
بت پس از فرزندخواندگی و در خانه جدید خود، در مسابقات شطرنج ثبت نام میکند. او در بسیاری از بازیها برنده میشود و سرانجام مورد توجه دیگران قرار میگیرد. در ادامه بردهای پی در پی الیزابت هارمن (بث) او را مشهورتر میکند، اما مشکلات و موانعی که بر سر راه او قرار میگیرد، باعث میشود او کنترل زندگیاش را از دست بدهد.
در واقع این جزئیات باعث میشود که شخصیت ظریفی چون او، تنهایی و فشار روانیاش را زیر مصرف بیقاعده قرص و الکل بپوشاند. البته در این دوران تاریک، الیزابت به واسطه سرایدار جالب یتیمخانه، مهارتهای خود را در شطرنج نیز کشف میکند. مهارتی که در اندک زمانی پرورش و تکامل مییابد.
تدوین درست، تَعدُد لوکیشن و زیبایی صحنه و تصاویر، به همراه یک درام خوش محتوا باعث میشود این سریالِ به ظاهر سنگین و کسلکننده تبدیل به کاری سرگرمکننده برای شما شود. حتی دوره زمانی در این سریال تقریباً خودش یک شخصیت است.
” الیزابت هارمن ” تنها ساختهی ذهن توویس است. گرچه خود بث خیالی است ، اما توویس از استعدادهای خارق العادهی استاد بزرگان شطرنج جهان ، “بابی فیشر” ، “بوریس اسپاسکی” و “آناتولی کارپف” برای خلق این کاراکتر الهام گرفته است.
یکی از نکاتی که در نقد سریال The Queen’s Gambit باید به آن توجه داشت، تنوع لوکیشنهای چشمنواز، لباسهای فوقالعاده زیبا و رنگهای دلرباست، که این سریال را به یکی از پر هزینهترین آثار تولید شده توسط نتفلیکس تبدیل کرده است. هریک از اپیزودها کیفیت تولید یک فیلم سینمایی را دارند و علاوه بر کارگردانی هوشمندانه و طراحیهای بینظیر روایت به شکلی پیش میرود که ژانرها و موضوعات مختلفی را در سریال میبینیم.
کش مکشهای هارمن (به عنوان یک شطرنج باز آمریکایی) با بورگف (استاد بزرگ شطرنج جهان) که یک روس است، اندیشههای فلسفی سیاسی این سریال را تقویت میکند و به شکلی زیرکانه، با عدم پذیرش هیچگونه جنبهی سیاسی و مذهبی از سوی بث، از آنها فاصله میگیرد.
علاقهمندان به بازی شطرنج، حتما باید این سریال را ببیند. جالب است بدانید، در نگارش سناریوی این سریال، گری کسپاروف ، قهرمان اسبق شطرنج جهان و بروس پاندولفینی ، مربی شطرنج به عنوان مشاور حضور داشته و تک تک بازیها و حرکاتی که در این سریال به نمایش گذاشته میشود، با دقت خاصی طراحی شده است.
بهترین نقدی که میتوان به سریال ملکه شطرنج (The Queen’s Gambit) داشت، نگاه نقادانه بر اساس نظریههای فمنیستی است. بث به عنوان یک دختر یتیم که در طول سریال، نهایتا موفق میشود کنترل زندگی خود را به دست بگیرد و به استقلال فردی خود برسد، نمونهای ایدهآل از کاراکتری است که در نظریههای فمینیستی تصویر شده است.
بیشتر بخوانیم:
پیانیست (The Pianist)؛ قدرت هنر در ویرانی جنگ
Taxi Driver (راننده تاکسی)، روایت تعفن یک شهر
حواشی سریال بازی تاج و تخت game of thrones با بیشترین دانلود غیرقانونی
فیلم نیوکاسل، کپی دست چندم از مهمان مامان مهرجویی