قدرت گرفتن نیروهای مسلمان سبب شد تا آنها برای اولین بار در موته نزدیک بحرالمیت امروزی با سپاه های منظم رمی تماس پیدا کنند و نبردی سنگین درگیرد. در نبرد موته برتری نفرات رمی سبب شد تا سپاه مسلمان اولین شکست را در نبرد علیه نیروهای غیرعرب متحمل شوند.
در این نبرد سه فرمانده عرب، زید بن حارث، جعفر ابن ابی طالب و عبداله بن رواهه یکی پس از دیگری به فرماندهی انتخاب و به شهادت رسیدند و در آخر تنها تدبیر خالد بی ولید، که اکنون به اسلام گرویده بود، سبب شد تا سپاه مسلمات به صورت منظم عقب نشینی کنند.
لشکرکشی تبوک
در 630 میلادی مصادف با نهم هجری نیروهای مسلمان که اکنون با فتح مکه قدرتی مضاعف یافته بودند با سپاهی عظیم، بزرگترین سپاهی که تا آن زمان شبه جزیره به خود دیده بود، مرکب از 20 هزار پیاده و 10 هزار سواره برای مصاف با لشگریان هرقل (هراکلیتوس) امپراتور رم شرقی، به طرف شمال غرب عربستان اعزام شد اما این نیرو به دلیل عدم برخورد با نیروهای رمی که ظاهراً تمایل به درگیری با مسلمانان نداشتند بدون نتیجه به مکه بازگشت.
البته این لشکرکشی از نظر سیاسی اهمیت زیادی داشت از جمله آن که قدرت مسلمانان را به رخ قدرت های آن زمان می کشاند.
جنگ یرموک
قدرت گرفتن نیروهای مسلمان درگیری بین آنها و رم را در شامات گریزناپذیر کرده بود. ابوبکر خلیفه جدید مسلمانان در 633 میلادی نیروهایی را به دره اردن و فلسطین اعزام کرد که این دو نیرو پس از در هم کوبیدن سپاه رمی در 634 میلادی برابر با چهاردهم هجری در یرموک، صحرایی در اردن نزدیک دریاچه طبریه، به هم رسیدند و متفقاً علیه سپاه هراکلیوس وارد عمل شدند اما سپاه رمی قوی تر از آنی بود که تصور می شد و کار سپاه اسلام مشکل شد.
در این زمان ابوبکر خالد بن ولید را که در عراق بود، به کمک سپاه درگیر فرستاد و خالد بن ولید را که در عراق بود، به کمک سپاه درگیر فرستاد و خالد با نیروهای خود از راه بادیه الشام خشک و بی آب و علف، لدون وسایل و تنها با عزم و اراده خود را به برموک رساند.
رسیدن این نیروی جدید سبب روحیه گرفتن مسلمانان شد و سپاه رمی از هم پاشید. این نبرد سبب شد که بخش بزرگی از شامات در اختیار مسلمانان قرار بگیرد و پس از فتح دمشق در 635 میلادی اکنون اعراب کاملاً به شامات مستولی شده بودند.
سقوط فلسطین و انطاکیه
پس از جنگ یرموک سپاه اسلام به حمص و انطاکیه حمله برده و آنجا را نیز تصرف کردند. هراکلیوس که شکست های اخیر او را مایوس کرده بود، بیت المقدس را به حال خود رها کرد و کلا نیروهای رمی را از منطقه بیرون کشید. در این زمان اتفاق مهمی رخ داده بود. هراکلیوس که 10 سال قبل با قدرتی قابل توجه شاهنشاهی ایران را در این منطقه شکست داد خود توسط نیرویی از راه رسیده شکست خورد اما زنجیره شکست های رم هنوز خاتمه نیافته بود.
سقوط مصر
در 641 میلادی مصادف با 19 هجری عمر و هاص به دستور عمر به مصر حمله کرد و در ام دنین نزدیک قاهره امروزی در برخوردی با نیروهای رم متوقف شد اما پس از آنکه 14 هزار نیروی جدید به کمک وی آمدند هراکلیوس عقب نشینی کرد. تصمیم و تقدیر این بود که اسکندریه بزرگترین شهر غیراروپایی رم، به سادگی شکست بخورد حال آنکه چهار برابر نیروهای عمر، نیرو در اختیار داشت و خود نیز دژی بزرگ محسوب میشد.
مرگ هراکلیوس و جانشینی وی توسط کودکی 11 ساله سبب شد تا فرصت از دست برود و نیروهای بدون روحیه امپراتوری تسلیم سپاه عرب شود. البته پس از 14 ماه محاصره.
سقوط مصر در 641 میلادی سبب تحکیم قدرت اعراب در شمال آفریقا شد و آنها به تدریح تا طرابلس راندند و حملات رمی ها برای برگرداندد وضعیت به اوایل قرن هفتم بی نتیجه بود.
آنها به تدریج کارتاژ و قبرس را نیز تصرف کردند امپراتوری رم را به غرب آفریقای شمالی عقب راندند و تونس آخرین نقطه ای بود که رم توانست اعراب را متوقف کند.
نتایج نبردها
1- شکست رم از اعراب مسلمان که طی 8 سال رخ داد امپراتوری رم شرقی را به سطح یک نیروی درجه دو در صجنه سیاسی نیمه های قرن هفتم میلادی تنزل داد.
2- این نبردها برای همیشه امپراتوری رم را در وضعیت تدافعی قرار داد و این دفاع آنقدر ادامه یافت تا در 1453 محمد فاتح حتی بیزانس را نیز از دست مسیحیان گرفت.
3- ضعف رم در مقابله با مسلمانان سبب سقوط جنوا به دست لمباردها و اسپانیا به دست گت های باختری شد و قدرت گرفتن خانات خزر و آوار نیز در مرکز امپرانوری را به خطر انداخت.
بیشتر بخوانیم:
هندیان آریایی چگونه می زیستند؟