امروز: پنج شنبه, ۲۹ شهریور ۱۴۰۳ برابر با ۱۶ ربيع الأول ۱۴۴۶ قمری و ۱۹ سپتامبر ۲۰۲۴ میلادی
چهارشنبه, ۲۹ آبان ۱۳۹۸ ۱۲:۳۷
۲
PNAZAR
نسخه چاپی

مهم ترین عوامل تیره بختی چیست؟- بخش دوم: تضاد اجتماعی ویرانگر

مهم ترین عوامل تیره بختی چیست؟- بخش دوم: تضاد اجتماعی ویرانگر
به گزارشتمیم نیوز


معنای تضاد ویرانگر
تضاد اجتماعی ویرانگر یا خشونت

همه تضادها ویرانگر نیست. درواقع باید دانست که بیشتر تضادها اجتناب ناپذیر، ضروری و سازنده است. تضاد به این معناست که انسان ها در کنش متقابل با یکدیگر بر سر چیزی مبارزه می کنند که ارزشمند می دانند اما همه نمی توانند به آن دست یابند. تضاد کنش متقابلی است که در آن کنشگران رابطه با یکدیگر از قدرت استفاده می کنند، یعنی سعی می کنند اراده شان را تحمیل کنند. رقابت یکی از شکل های تضاد است: رقابت تضادی است که در چارچوب قواعد صریحاً مشخصی رخ می دهد. هر گاه کنشگران سعی کنند یکدیگر را متقاعد سازند، هرگاه که آنها برای هدفی که به آن معتقدند با یکدیگر مبارزه کنند، تضاد پدیدار می گردد.  هنگامی که ما سعی می کنیم به هدف های مان دست یابیم و پای دیگران در میان است، همواره مبارزه ای وجود خواهد داشت و معمولاً گفتگو و سازش حاصل می شود. نتیجه تضاد معمولاً مثبت است: هر دو طرف چیزی به دست می آورند، سازمان ها تغییر می کنند، به علایق افراد توجه می شود، مسائل و مشکلات تشخیص داده می شود و به آنها رسیدگی می شود. تضاد سازنده یک واقعیت زندگی است و به جای اینکه باعث تیره بختی شود، یکی از راه های شناختن و کاهش تیره بختی است.
تضاد ویرانگر چیز دیگری است. جنگ ها در می گیرند و مردم کشته و بی خانمان می شوند، زندگی شان ویران می گردد. شورش ها باعث آزار فیزیکی، کشتن و نابودی اموال و دارایی ها، هم توسط آشوبگران و هم مقامات حکومتی، می شوند. همسر آزاری و کودک آزاری از نظر فیزیکی در کوتاه مدت به افراد آسیب می رساند و در دراز مدت باعث اثرات عاطفی ویرانگر می شود. همیشه قربانیانی در تضاد ویرانگر وجود دارند.
تضاد ویرانگر با خشم شدید و تمایل به نابود کردن یا آسیب رساندن به حریف مشخص می شود. دامنه این گونه تضاد اعلب بالا می گیرد و به گونه ای فزاینده خشن می شود و آسیب فیزیکی و عاطفی به قربانیان وارد می سازد. این تضاد به آسیب رساندن به دیگران می انجامد در حالی که موضوعات ومسائل واقعی میان افراد را نادیده می گیرد.

 

علل تضاد ویرانگر
می توان گفت که تضاد سازنده اغلب نادیده گرفته می شود و بنابراین نه با اختلافات روبرو می شویم و نه آنها را حل می کنیم. قدرتمندترها از تصدیق وجود آن امتناع می کنند. افرادی که قدرت کمتری دارند می ترسند علایقی را بیان کنند که ممکن است تضاد را آشکار سازد یا گاهی تضاد برای طرف های درگیر آشتی پذیر می نماید و بنابراین کوشش برای حل آن به گونه ای سازنده، بیهوده به نظر می رسد (حالتی که میان اسرائیل و فلسطین وجود داشت). اغلب به دلیل ترس از بالا گرفتن تضاد و اینکه تضاد به رویارویی بسیار پرخاشگرانه و حتی خشن بیانجامد، افراد از تضاد سازنده می گریزند (تضاد خانوادگی یکی از نمونه های آن است). اما اگر تضاد در طول زمان سرکوب شود؛ شدیدتر و عاطفی تر می شود. هدف هایی که هر طرف در آغاز به دنبال آنها بودند از میان می رود و دشمنی جانشین آنها می شود به جای اینکه تلاش هایی هدفمند برای گفتگو و حل اختلافات واقعی صورت گیرد.
نابرابری اجتماعی یکی از منابع مهم تضاد ویرانگر است. انقلاب های خشن از نابرابری ناشی می شوند و اغلب مردمی آنها را آغاز می کنند که در نظم اجتماعی ارتقا می یابند ولی هنوز احساس می کنند که آنها را به حساب نیاورده اند. جرایم خشن اغلب از محرومیت و خشم که نابرابری موجب آنهاست ناشی می شوند. جنگ ها اغلب نتیجه حمله یک کشور به کشور دیگر است زیرا آن کشور دارای منابع برتر است و چیزی را می خواهد که دیگری دارد. پرخاشگری اغلب از آن رو رخ می دهد که با نابرابری ها در درون جامعه رویارویی نمی شود، مسائل بیرونی می شوند و رهبران می کوشند با ایجاد دشمنی مشترک در درون ملت وحدت به وجود آورند. افرادی که در یک نظام نابرابری محروم هستند به متخلفان سرخورده، خشمگین و خشن در مقابل اعضای خانواده، در برابر بیگانگان، در برابر افراد موفق و سرانجام در مقابل خودشان تبدیل می شوند. تضاد ویرانگر همچنین به این دلیل رخ می دهد که بسیاری از ما یاد گرفته ایم برای برخورد با مسائلی که در برابر خود می یابیم از خشونت استفاده کنیم. افراد برای رسیدن به خواست های خود در برابر دیگران یاد می گیرند که از رویارویی خشن استفاده کنند. رهبران سیاسی ما از طریق آنچه می گویند و انجام می دهند به ما نشان می دهند که حل مسائل از طریق تضاد ویرانگر خشن درست است. پدران و مادران در چگونگی رفتارشان با کودکان نیز همین پیام را بیان می کنند و سینما و تلویزیون و حتی موسیقی آن را تقویت می کند. شخصیت کارتون ها، ابر قهرمانان و مردانی که باید مردانگی خود را از طریق خشونت پرخاشگرانه اثبات کنند مثال های مهمی برای ما هستند. موضوعاتی چند در تاریخ ما به ما می آموزند که تضاد ویرانگر ضروری و حتی خوب است: برنده شدن مرزنشینان، جنگ های توسعه طلبامه، بردگی، ستمگری نسبت به به اقلیت ها مثال های آن هستند. البته ارزش ها، اصول و نهادهایی نیز هستند که تضاد ویرانگر را محدود می کند مانند مشارکت در فرآیند دموکراتیک از طریق رای دادن، روح سازش و گفتگو در سیاست، اتکا به قانون و معمولاً احترام به حقوق فردی.
هر چه بیشتر که تضاد سرکوب شود و افراد ترغیب نشوند که به سود خود به مذاکره و گفتگوی صریح و سازنده بپردازند، تضاد ویرانگر بیشتر می شود. به میزانی که فرهنگ مشوق افراد و گروه ها برای استفاد از خشونت باشد، به تضاد اجتماعی ویرانگر و تیره روزی انسان کمک می کند. هرگاه حکومت، خانواده یا رهبران به کاربرد خشونت مشروعیت دهند، به دیگران نشان می دهند که خشونت یکی از راه هایی است که به وسیله آن می توان مسائل را حل کرد. خشونت به سادگی رخ نمی دهد، بلکه در الگوهای اجتماعی متعددی در جامعه تعبیه گردیده است.

 

تیره بختی، پیامد تضاد ویرانگر
تضاد اجتماعی ویرانگر به قربانی خشونت آسیب می رساند. مهم نیست که این تضاد از کجا سرچشمه می گیرد: پدر و مادر، پلیس، قانون شکنان، اتحادیه کارگری، کارفرمایان یا حکومت. هدف آن آسیب رساندن به دیگری یا نابود کردن دیگری است و اغلب چنین می کند. تضاد اجتماعی ویرانگر در کسانی که قربانی آن می شوند ایجاد خشم می کند. ممکن است خشم آرام و خاموش پدید آورد که اغلب خشمی دیرپای و عمیق می شود. ممکن است بیان شود یا شدت یابد و انباشته شود. اگر چه اغلب خشم متوجه دیگران است، می تواند متوجه خود فرد نیز بشود به صورت رفتار خود ویرانگر: تبهکاری، اعتیاد یا خودکشی.
دلایل فراوانی وجود دارد که حتی اگر فرد در تضاد ویرانگر برنده شود، تیره بختی به هیچ روی از میان نمی رود. متوقف ساختن دور تضاد ویرانگر دشوار است. برنده شدن در طرف دیگر خشم ایجاد کرده و امکان تلافی در آینده را پدید می آورد، برنده شدن باعث می شود فرد و دیگران باور کنند که تضاد ویرانگر راه دست یابی به چیزهایی است که فرد در وضعیت های مختلف خواهان آن است و بدین سان ادامه استفاده از آن را تشویق می کند. از نظر روانی، تضاد ویرانگر احساسات پرخاشگرانه بیشتر، در کسی که مرتکب تبهکاری می شود ایجاد می کند. پرخاشگری به جای اینکه فرد را وادار به احساس آرامش کند، معمولاً او را نسبت به قربانی خشمگین تر و ویرانگرتر می سازد. علت آن این است که پرخاشگران خشونت را از طریق انسانیت زدایی قربانی توجیه می کنند و دیگران و نیز خودشان را متقاعد می سازند که قربانی سزاوار آن بود. این گونه نظام عقیدتی پرخاشگری بیشتر را تشویق می کند.
خشونت و تضاد ویرانگر اغلب خارج از نظم قانونی و مشروع رخ می دهد. اینها چیزهایی نیستند که ما معمولاً از یکدیگرانتظار داریم. آنها اعمالی هستند که رسم و عرف را زیر پا می گذارند. کنش متقابل اجتماعی به رسم و عرف جامعه بستگی دارد و در این مفهوم اساسی نهفته است که افراد پیرامون ما حتی بیگانه ها، از آن رسم ها پیروی خواهند کرد. کنش متقابل بر پایه اعتماد گسترش می یابد و یکی از قربانیان واقعی تضاد ویرانگر اعتماد است. از طریق تضاد خشن جهان پیش بینی پذیر و آشنا به جهانی بی نظم و پیش بینی ناپذیر، بدون قواعدی برای مردم که به آنها اعتقاد داشته باشند، تبدیل می شود. جهان بی اعتمادی، قانون شکنی و پیش بینی ناپذیری زندگی را برای بسیاری مصیبت آمیز می سازد. آنها قربانی قوی ترین ها و خشن ترین ها می شوند، آنها از جهانی که مسلم و بدیهی فرض می کردند ترسان می شوند.
تیره روزی را در جامعه می توان به بسیاری از علل ریشه ای نسبت داد. ما تا این جا بیشتر توجه خود را بر دو علت متمرکز کرده ایم: نابرابری  اجتماعی و تضاد ویرانگر. موضوعی که با این هر دو علت پیوند دارد، موضوعی که به نظر می رسد بخشی جدایی ناپذیر از جامعه بوده و حتی برای ادامه وجود آن ضروری است، نیز برای بسیاری از مردم در جامعه تیره روزی به بار می آورد. نابرابری، که تا اندازه زیادی بخشی از جامعه ماست و حتی آن چیزی که بعضی نقطه قوت می نامند، برای بخش های بزرگی از جامعه تیره روزی به بار می آورد و آن تیره روزی به نوبه خود می تواند برای ثروتمندان و قدرتمندان تیره بخی به همراه آورد و ادامه وجود نهادهای اجتماعی را که بیشتر مردم مسلم فرض کرده اند، به خطر افکند. تضاد اجتماعی که بخش ضروری همه جوامع است، خشن و ویرانگر می شود و تضاد ویرانگر قربانیان را نابود می سازد، به مرتکبان آسیب می رساند و جامعه را تضعیف می کند.

 

بیشتر بخوانیم:

چرا تیره بختی در جهان وجود دارد؟/جامعه منشاء مهم مسائل انسانی

مهم ترین عوامل تیره بختی چیست؟- بخش اول: نابرابری اجتماعی

مهمترین عوامل تیره بختی چیست؟- بخش سوم: اجتماعی شدن

 مهمترین عوامل تیره بختی چیست؟- بخش چهارم: بیگانگی



+ 2
مخالفم - 0

تمام حقوق مادی و معنوی این پایگاه محفوظ و متعلق به تمیم خبر می باشد.
هرگونه کپی و نقل قول از مطالب سايت با ذكر منبع بلامانع است.