حمله آلمان به شوروی
با وجود آنکه آلمان و شوروی پیمان عدم تجاوز با یکدیگر امضا نموده بودند لیکن توسعه طلبی های هر دو کشور در اروپای شرقی موجب شروع جنگ میان آنان شد.
تا این زمان آلمان توانسته بود بخش عمده ای از اروپای شرقی را دست نشانده و متحد خود سازد. لیکن هیتلر تمام اروپای شرقی را می خواست. پیمان ضد کمینترن علاوه بر دشمنی با کمونیسم تقسیم جهان را نیز مورد تاکید قرار داده بود، از طرف دیگر اتحاد نظامی آلمان و ژاپن برای اتحاد شوروی تهدید جدی به شمار می آمد.
برای احتراز از جنگ در دو جبهه دولت اتحاد شوروی در آوریل 1941 پیمان عدم تجاوز با ژاپن منعقد ساخت. به این ترتیب حمله آلمان در ژوئن 941 به شوروی و اعلان جنگ متحدان اروپائیش به آن کشور چندان با تعجب روبرو نشد. در سال 1941 بریتانیا با یک استراتژی دفاعی به جنگ ادامه داد و هیتلر تصمیم گرفت نیروی زمینی و هوایی خود را در نیمه ماه مه سال 1941 علیه اتحاد شوروی سابق وارد عمل کند و رژیم استالین را طی شش ماه و پیش از فرارسیدن زمستان نابود سازد، پس در 22 ژوئن 1941 با انبوه نیروهای مسلح خود به شوروی حمله کرد.
روز 22 ژوئن 1941 عملیاتی با نام رمز بارباروسا آغاز گشت. سه میلیون سرباز ارتش هیتلری ورماخت به شوروی حمله ای برق آسا کردند. روز 3 مارس همان سال هیتلر دستوری با این مضمون صادر کرده بود که تمام شوراها باید نابود شوند، هر سرباز آلمانی که در این راه قوانین بین المللی جنگ را زیر پا بگذارد عفو و بخشوده می شود.
روزنامه نیویورک پست در شماره 22 ژوئن 1941 نوشت که باید معجزه ای به بزرگی نازل شدن انجیل روی دهد تا ارتش سرخ بتواند در مدت کوتاهی از یک شکست کامل رهایی یابد.
در سرتاسر تابستان، تا کتیک های جنگ برق آسا، پیروزی های چشمگیری برای آلمانی ها و متحدانش به بار آورد. نیروی هوایی شوروی نابود شد، ارتش آن کشور در جبهه های مختلف به محاصره درآمد و 4 میلیون سرباز تسلیم شدند.
نیروهای آلمانی به سرعت در خاک روسیه پیشروی کردند. این نیروها تا دسامبر 1941 به نزدیکی های مسکو رسیدند. آلمانی ها خود را در آستانه تسلط بر قفقاز و چاه های نفت آن میدیدند لیکن وسعت خاک روسیه و مقاومت روس ها آلمان ها را از پیروزی سریع محروم کرد. این در حالی بود که سرمای زمستان روسیه نیز شروع شده بود.
تهاجم آلمان رو به افول نهاد و علت آن، نارسایی در حمل و نقل هوای نامساعد، بعد مسافت و نیروهای ناکافی برای انجام ماموریت های متعدد بود. در این دوره استالین خود را تقویت کرد و مقاوم سرسختانه ای را در جبهه های مسکو- لنینگراد سازمان داد و در نتیجه هیتلر مجبور شد نبرد را متوقف کند.
در این مدت سه چهارم ارتش یک میلیون نفری نازی نابود شد. سربازان هیتلری تدارکات و لباس گرم کافی در اختیار نداشتند و تجهیزات آنها بر اثر فرسایش و سرمای شدید رو به نابودی نهاد. روس ها که توانسته بودند با مقاومت سرسختانه از شکست رهایی یابند، در طول زمستان دست به ضد حمله زدند و آلمانی ها را از مسکو عقب راندند. در همین حال لنینگراد در محاصره قرار داشت و گرسنگی آغاز شده بود و حدود یک میلیون روس تا ژانویه 1944 (زمان پایان محاصره) در این شهر جان خود را از دست دادند.
ارتش آلمان در مقابله با ارتش سرخ 200 هزار کشته داد و این تعداد 4 برابرکل کشته شدگان این ارتش در حملاتش در غرب بین سالهای 1939 و 1940 بود. در سال 1942 نبرد استالینگراد 330 هزار سرباز آلمانی را کنار زد، در سال 1943 ارتش هیتلری 500 هزار نفر را در نبرد کورسک معروف به نبرد تانک ها از دست داد. نخبگان وافن اس اس در این زمان به کلی نابود شدند. ارتش سرخ موفق گردید که 607 لشکر از 783 لشکر هیتلری را در تمام جبهه های جنگ نابود نماید.
حمله ژاپن به آمریکا
پیشروی های ژاپن در اقیانوس آرام و شرق آسیا و ورود ایالات متحده در جنگ در طول سال 1940 ژاپنی ها به سرعت تصرفات خود را در شرق آسیا توسعه دادند. ایالات متحده که برای تسلط بر منابع مواد اولیه طبیعی و معدنی و بازارهای شرقی آسیا با آن کشور رقابت داشت مکرراً نارضایتی خود را از توسعه طلبی ژاپن در شرق آسیا اعلام می نمود.
هنگامی که دو دولت درباره شرق آسیا از طریق سیاسی به نتیجه نرسیدند و ژاپن هند و چین را تصرف کرد، آمریکا کلیه دارایی های ژاپن را توقیف نمود که همین امر باعث تیرگی هرچه بیشتر روابط دو کشور گردید.
در دسامبر 1941 نیروهای ژاپنی بدون اعلان جنگ بندر پرل هاربر را بمباران نمود و خساراتی به نیروهای دریایی و هوایی ایالات متحده وارد ساختند. لافاصله پس از این حمله ژاپن به ایالات متحده و انگلستان اعلان جنگ داد و به دنبال آن در 11 دسامبر آلمان و ایتالیا به ایالات متحده اعلان جنگ دادند.
پیروزی متفقین
پیروزی های سریع دول محور کلیه اختلافات ادعایی میان کاپیتالیسم و کمونیسم را به دست فراموشی سپرد. در این زمان کشورهای جهان به سه دسته تقسیم شده بودند. دول محور، دول متحد و دول بی طرف.
دول محور بر اساس پیمان ضد کمینترن با یکدیگر همراه بودند، لیکن هیچگاه نتوانستند به صورت یک نیروی نظامی هماهنگ در سطح جهان عمل کنند اما دول متفق بر اساس منشور آتلانتیک اقدامات سیاسی و نظامی هماهنگی را در سراسر جهان در پیش گرفتند و به هر نحو ممکن سعی کردند دول بی طرف را با خود همراه سازند، به خصوص اینکه آلمان نیر کلیه کشورهای متصرفی خویش در اروپا را با خود همراه کرده بود اما با وجود همکاری های گسترده و کنفرانس های متعدد، اتحاد میان متفقین هیچگاه استحکام اساسی نیافت. با وجود این اقدامات آلمان ها نیز در اواخر جنگ برای رسیدن به توافقی با دول غرب که موجب شکسته شدن اتحاد متفقین گردد به نتیجه نرسید.
هیتلر برای جلب دول غرب اعلام کرد حاضر است با آنها صلح کند و در عوض جنگ را تا نابودی کمونیسم ادامه دهد، لیکن خشم و نفرت و ترس و هراسی که آلمان ها در طی دو جنگ جهانی در دل ها ایجاد کرده بودند، متفقین غربی را از قبول تقاضای ایشان بازداشت و آنان را مصمم به نابودی نازیسم نمود اما با ظاهر شدن دورنمای پیروزمندانه جنگ به نفع متفقین، سستی اتحاد آنان رقابت بر سر کسب غنائم و سعی در جلو افتادن از یکدیگر آشکار گردید.
اقدامات متفقین برای رسیدن به پیروزی
پیشرفت سریع نیروهای آلمانی در روسیه و بالکان و نزدیک شدن نیروهای مشترک آلمانی و ایتالیایی به کانال سوئز، مقارن با پیشروی نیروهای ژاپنی در اقیانوس هند بود لذا از یک طرف خطر سقوط هند و از طرف دیگر تصرف خاورمیانه که احساسات ضد انگلیسی در آن قوی بود دول غرب را بر آن داشت که با شوروی علیه آلمان متحد شوند.
چرچیل در ژوئن 1941 اعلام کرد با تمام امکانات به شوروی کمک خواهد نمود و در این راه آمریکا را نیز با خود همراه نمود، بدین منظور نیروهای متفقین ایران را در 25 اوت 1941 اشغال کردند تا با استفاده از خط آهن سراسری کمک های لازم را به شوروی برای مقاومت در برابر آلمان برسانند. در مقابل این گونه کمک ها دولت شوروی نیز مدعی حمایت از مذهب و منکر صدور انقلاب کمونیستی شد. از طرف دیگر متفقین تبلیغات وسیعی را در سراسر جهان علیه نازیسم و افشای کشتار اسیران توسط آلمانی ها در اردوگاه های آلمانی به راه انداختند. همچنین سعی نمودند تا دول بیشتری را علیه دول محور با خود همراه سازند چنانکه در ژانویه 1942 با بیست و شش کشور در واشنگتن برای شکست کامل دول محور پیمان اتحاد بستند.
عقب راندن نیروهای آلمانی از شوروی
اواخر سال 1942 نیروی محور به آخرین مرحله پیشرفت خود رسیدند لیکن در اواخر این سال جریان جنگ به نفع متفقین تغییر کرد. شروع این تغییر با پیروزی نیروهای آمریکایی در بعضی از جبهه های اقیانوس آرام و نیروهای شوروی در زمینگیر ساختن نیروهای آلمانی و ناکام گرداندن آنان در تصرف مسکو بود.
از اواخر سال 1943 روس ها آلمان ها را عقب راندند و تا سال 1945 توانستند خود را به مرزهای آلمان برسانند. در نتیجه کشورهای فنلاند، رومانی، بلغارستان، مجارستان و چکسلواکی از تصرف آلمان درآمده و به دست روس ها افتاد.
جنگ در آفریقا
ژنرال اروین رومل که در فوریه 1941 با ادوات زرهی ناکافی به شمال آفریقا فرستاده شده بود، در ابتدای پیاده شدن در آفریقا به پیروزی های حیرت انگیزی در مقابل بریانیایی ها دست یافته بود. در اواخر سال 1941 و اوایل سال 1942 که سوخت کافی به نیروهای وی رسیده بود، رومل با یک حمله برق آسا در ظرف یک هفته، سیصد مایل پیشروی کرد و از مرز مصر گذشت، ولی در ایستگاهی کوچک به نام العلمین، متوقف شد. این به آن دلیل بود که متفقین کلیدهای رمز آلمان و ایتالیا را کشف کرده بودند.
به هر کاروان تدارکاتی به سرعت حمله می شد. توقف آلمانی ها در العلمین فرصتی به بریتانیا داد تا نیروهای خود را تجدید کند، ژنرال برنارد لاو مونتگومری به فرماندهی سپاه هشتم بریتانیا منصوب شد. نیروهای بریتانیا آماده ضد حمله به آلمانی ها شدند.
نخستین جنگ رومل و مونتگومری به جنگ علم حلفا، مشهور شد. نیروهای رومل نمی توانستند از سد آتش توپخانه انگلیسی ها بگذرند، در ضمن بیشتر سوخت ارسالی به آفریقا به قعر دریا رفته بود. رومل تقاضای کمک سریع کرد ولی این کمک هرگز به وی نرسید.
مونتگومری در 23 اکتبر ضد حمله خود را با آتش شدید توپخانه آغاز کرد. این نبرد دومین العلمین بود که کار رومل را یکسره کرد. غرق شدن چهار کشتی حامل بنزین در بندر طبرق سبب شد تا نیروی زرهی رومل از کار بیوفتد. فاجعه دیگر زمانی رخ داد که نیروهای آمریکایی در مراکش و الجزایر در مسیر عقب نشینی رومل پیاده شدند.
نیروهای آلمان و ایتالیا در شمال آفریقا که 91 هزار نفر بودند تا ماه مه همان سال تسلیم شدند. در نوشته های رومل که پس از مرگش چاپ شده است، این جمله به چشم می خورد: از دلاورترین مردان، بدون اسلحه کاری ساخته نیست، اسلحه بدون مهارت به هیچ دردی نمی خورد و در جنگ متحرک از اسلحه و مهمات کاری بر نمی آید، مگر وسیله نقلیه و سوخت کافی برای جابجایی آنها وجود داشته باشد.
جنگ در ایران
دولت آمریکا در دسامبر 1941 به ژاپن اعلان جنگ داد و کشور ایالات متحده در این مرحله رسماً و عملاً با آلمان و ژاپن و ایتالیا وارد جنگ و جنگ از محدوده اروپا خارج شد و جنبه جهانی پیدا کرد. از آن پس عملاً دولت آمریکا نیز به متفقین پیوست و در 25 اوت 1941 برای انتقال کمک های بریتانیا و آمریکا به شوروی، خاک ایران از شمال توسط نیروهای شوروی و از جنوب توسط نیروهای بریتانیایی اشغال شد و سیل کمک های تسلیحاتی ازمسیر بندرعباس – تهران- بندرانزلی به سوی اتحاد شوروی سرازیر شد. ارتش رضا شاه پهلوی که نتوانسته بود در مقابل یورش خارجی مقاومت کند منحل شد و خود شاه توسط بریتانیایی ها بازداشت و به آفریقای جنوبی و سپس جزیره موریس تبعید شد.
برگرفته از دانشنامه جنگ جهانی دوم
بیشتر بخوانیم:
جزئیاتی در خصوص جنگ جهانی دوم – شروع جنگ
جزئیاتی در خصوص جنگ جهانی دوم- دلایل آغاز جنگ
جزئیاتی در خصوص جنگ جهانی دوم- پیش زمینه جنگ
سقوط امپراتوری رم غربی و برهم خوردن ثبات نظامی اروپا