صحنه های نقش برجسته رنگینی که زینت بخش دیواره های مقبره های یکی از ماموران منعلق به پادشاهی کهن به نام تی هستند، نمونه ای از موضوعات مورد علاقه حامیان هنر به شمار می روند، بیشتر این صحنه ها به کشاورزی و شکار، یعنی فعالیت هایی مربوط می شوند که معرف علاقه بنیادی انسان به طبیعت هستند و با تدارک دیدن برای کا در آن دنیا ارتباط دارند.
تی خدمتکاران و زورق هایش به آرامی از دل مرداب ها می گذرند و در میان انبوهی از شاخه های تناور پاپیروس، اسب آبی شکار می کنند.
ساقه های باریک و نی مانند پاپیروس ها با شکاف های ظریف مکرری نشان داده شده اند که در بالای تصویر به طرز زیبایی به اجتماع آشفته ای از پرندگان هراسان و درندگان کمین گرفته تبدیل می شوند. در زیر زورق ها آب که با انگاره ای از خطوط مواج نمایانده شده، پر از اسب آبی و آبزیان دیگر است.
اینطور به نظر می رسد که شکارچیان تی دیوانه وار با نیزه های خود به اسب های آبی حمله می برند، ولی خود تی که هیکلی دوتای هر یک از آنها دارد آرام و برکنار از دیگران به حالتی چنان رسمی ایستاده است که نظیرش در لوحه تمثال هزی رع، وجود دارد.
درشتی هیکل و تناسب های مطلوب میان اندام های بدنش حکایت از مقام تی دارد، مانند حالت قراردادی او که با فعالیت واقع نمایانه خدمتکاران دون مرتبه اش مخصوصاً با پیکره های دقیقاً مشاهده شده پرندگان و درندگان در میان شاخ و برگ های پاپیروس ناسازگار است.
نمونه ظرف و نایابی از نقاشی متعلق به دوره پادشاهی کهن، حاشیه ای تزئینی به نام غازهای مدوم است. در نقاشی دوران پیش از تاریخ غارنشینان، نقاشی های پناهگاهی و در بین النهرین، حساسیت هنرمندان جهان باستان در نمایش پیکره جانوران، ستایش ما را برمی انگیخت.
چنین به نظر می رسد که گونه ای همدلی میان این هنرمندان و جانوران برقرار بوده است، کیتس به آن عنوان توانایی منفی را داده یعنی قدرت سهیم شدن در وجود جانور و احساس کردن به گونه ای که او احساس می کند.
اسلوب نقاشی روی دیوار خشک که در آن هنرمند پس از خشک شدن گچ دیوار به نقاشی در روی آن می پردازد برای کار آرام و وسواسی مناسب است و هنرمند حرفه ای کارکشته را به تحمل رنج بسیار در تکمیل تصویر و بیان اطلاعات دقیقش درباره موضوع آن تشویق می کند.
منقارهای ظریف و گیرنده غازها، نرمی بدن و گام و خرام شان با چنان دقت و ظرافتی مجسم گردیده اند که تحسین هر پرنده شناسی را برمی انگیزد. آفرینش پرتوان واستوار این پیکره ها کار هنرمندی کارکشته بوده است.
این احتمال وجود دارد که در اینجا انگیزه های مذهبیی با انگیزه های هنری و زیبایی شناختی درآمیخته باشند زیرا پس از مسدود شدن راه ورودی مقبره نمی شد انتظار داشت که چشمان فانی کسی بتواند نقاشی های مزبور را دوباره ببیند.
شاید مصریان آن روزگار گمان می کردند که جادوی تصویرها در تاریکی و خاموشی اثر می کند و نیرویی پدید می آورد که تا ابد در خدمت کا قرار می گیرد، در اینجا گوشه هایی از تاثیر جادویی نقاشی های غارنشینان به حیات خود ادامه می دهد.
هنر دوره پادشاهی کهن، هنر کلاسیک مصر است. میثاق های قطعاً تثبیت شده این هنر بی هیچ دگرگونی بزرگی، تا سه هزار سال برجا ماندند و کیفیت هنر دوره پادشاهی کهن در حد اعلی، گرچه گهگاه قرینی پیدا می کرد، درتاریخ باستانی مصر از کیفیت هنرهای همه سرزمین ها برتر بود.
بیشتر بخوانیم:
وحدت عنصر صوری و طبیعی هنر و سازه های باستان