ریشه های سنت هندو را می توان در کهن ترین تمدن های سرزمین هند ردیابی نمود. با گذشت زمان، اعتقادات و اعمال گروه های مختلفی که به شبه قاره هند مهاجرت کردند و در این سرزمین رحل اقامت افکندند بر هم تاثیر متقابل گذاشت به طوری که سنت مدرن تلفیقی است از تاثیراتی که در طی هزاران سال با هم تلاقی کرده و پیوستگی یافته اند.
دو تاثیر بنیادی قابل ملاحظه که ما از آن آگاهی داریم، عبارتند از فرهنگ های تمدن دره سند و هندواروپایی. هرکدام از این ها به گسترش سنت های دینی که باعث پیدایش هندوئیسم شدند کمک کردند.
تمدن دره سند
کهن ترین تمدن هند، به تمدن دره سند معروف است زیرا که باستان شناسان با عملیات خاکبرداری شهرهای بزرگی را در دره رود سند در زیر خاک کشف کرده اند. دو شهر بسیار مهم که با انجام دادن عملیات خاکبرداری کشف شدند، به موهنجودارو و هاراپا معروفند.
فرهنگ دره سند از 2500 ق.م توسعه یافت اگرچه خاستگاهش به دوران نوسنگی در 7000 ق.م می رسد و دوران شکوه و رونقش در حدود 2300 تا 2000 ق.م بود. در طی این دوران با مسووپوتامیا روابط بازرگانی برقرار کرد. فرهنگ دره سند در اوج خود فرهنگی کاملا جامع بود. آثار باستانی مربوط به دوران شکوفایی تمدن دره سند که در بیش از 1500 نقطه کشف شده است در شرق منطقه ای از دره رود گنگا-یامونای علیا و در غرب تا مرز ایران را در بر میگیرد و در جنوب تا مرز گچرات ادامه می یابد. افول این فرهنگ در حدود 1900 ق.م آغاز شد ودر حدود 1500 ق.م هم از بین رفت.
شهرهای دره سند به طرز چشمگیری خوب سازماندهی شده بودند. موهنجودارو و هاراپا هرکدام در حدود 40000 نفر جمعیت داشت. این شهرها را در مدل های شبکه بندی شده منظم طرح ریزی کرده بودند و این طور به نظر می رسد که هر یک از نواحی مسکونی به حرفه ای معین اختصاص داشته است.
فناوری پیشرفته آبرسانی برای اکثر خانه ها، برخورداری از سیستم فاضلاب و چاه را تدارک دیده بودند و از مخزن های بزرگ آب می شد به عنوان حمام های مرکزی استفاده کرد. وجود انبارهای بزرگ در شهرهای دره سند حاکی از این است که اقتصاد مانند مستوپوتامانیای دوران باستان بر کشت غلات مبتنی بوده است.
مردم دره سند الفبای خاص خود را داشتند که نمونه هایی از آن نوشته شده بر روی مهرهای کوچک سفالی کشف شده است اما طرز خواندن این الفبا هنوز رمزگشایی نشده است از این رو بیشتر داستان های مربوط به این تمدن بسیار کهن، بر اساس اتنتاج های آثار مکشوفه باستانی است.
وجود چندین شی دست ساز خبر از اعمالی دینی و عبادی می دهند که با آنچه بعداً در سنت های مربوط به آسیای جنوبی کشف شدند، مشابه اند. اولاً شمار زیادی از تندیس های سفالی از زنی با باسن پهن، پستان برجسته و گیسوان سخت آراسته کشف شده است.
پژوهشگران گمان می کنند که این تندیس ممکن است یک بانو-خدای مرتبط با باروری انسان و کشاورزی باشد. ثانیاً تصاویری از حیوانات برخی با شکل طبیعی و برخی با شکل اسطوره ای ترسیم شده بر روی مهرهای کوچک سفالی پیدا شده است. یکی از این مهرها تصویر انسانی در حالت ایستاده را در زیر یک درخت انجیر با صفی در پایین نشان می دهد که به نظر می رسد صف پرستش کنندگان باشد. افزون براین چند مهر نیز به دست آمده که در آنها تصویری در حالت نشسته دیده می شود که ممکن است مربوط به طرز نشستن یک مرتاض در حالت یوگا باشد. ثالثاً امکان دارد مخازن بزرگ آب برای برگزاری مناسک اولیه غسل و پاکی ایحاد شده باشند.
عصر ودایی اولیه
تقریبا بین 2000 و 1500 ق.م مردمانی از آسیای مرکزی مهاجرتی بزرگ را شروع کردند. برخی از آنها در منطقه هایی واقع در غرب و شمال قاره اروپا سکنی گزیدند و برخی دیگر به طرف جنوب و شرق به ایران و سپس به هند رفتند. دومین گروه مهاجر خود را آریایی نامیدند؛ اصطلاحی که بعدا در هند برای مشخص کردن طبقات اجتماعی خاص به کار رفت.
به علت ارتباط های دیرین میان این مهاجران سکنی گزیده در اقصی نقاط جهان، مردم هند، ایران و اروپا همگی به دسته زبان هندواروپایی تعلق دارند. زبان های سانسکریت، لاتین و اخلاف جدیدشان نیز کلا با هم خویشاوندند.
مهاجران هندواروپایی وارد شده به هند در شمال غربی و آنگاه به داخل منطقه اطراف رود گنگ که در عین حال بازماندگان تمدن دره سند در آن سکونت داشتند، رفتند. آریایی ها به صورت نیرویی در قسمت شمالی هند درآمدند و نفوذشان به تدریج در جنوب نیز گسترش پیدا کرد. با گذشت زمان نظام های اجتماعی کشاورزی بومی با فرهنگ مهاجران برای ساختن ملغمه ای که موجد تمدن کلاسیک هند شد، درهم آمیختند.
مهاجران هندواروپایی مردمانی چادرنشین بودند، کارشان شبانی بود و سنت های دینی سهل و ساده ای داشتند. آنها در بدو ورود به هند با خود زبان مقدس سانسکریت، اعتقاد به مجموعه ای از خدایان، برگزاری نیایش های دینی در گرد آنشی برای قربانی کردن افروخته می شد و یک ساختار اجتماعی توأم با سلسله مراتب را به این سرزمین آوردند.
وداها
کهن ترین نوشته های دینی در هند عبارتند از متن های سانسکریت هندواروپایی، که به نام وداها معروفند.
واژه ودا به معنی دانش است و این متون دربردارنده اطلاعاتی درباره مناسک مرتبط با آتش مقدس است. تعیین تاریخ دقیق این متنها مشکل است اما پژوهشگران معتقدند که آنها بین 1500 تا 600 ق.م نوشته شده اند. این وداها به طور شفاهی حفظ گردیدند. خانواده های روحانی متن های مزبور را نسل به نسل به دست آیندگان می رسانیدند و آنها را با استفاده از شیوه های دقیق فن یادسپاری بخوبی نگاهداری می کردند.
با خلاصه ترین توضیح، وداها چهار مجموعه یا سامهیتا از مطالبی هستند که با مناسک و آداب دینی مرتبط اند. ریگ ودا سامهیتا حاوی ده کتاب سرود درباره خدایان مختلف است. هریک از این کتاب ها توسط حکیمان وابسته به خانواده های روحانی، خانواده هایی که مسئولیت نگهداری اصل سرودهای دینی را برعهده داشتند به رشته تحریر درآمده بود.
روحانیون این سرودها را در هنگام برگزاری مناسک مبروط به آتش مقدس از حفظ می خواندند. ساماودا سامهیتا کتابی است از ترانه ها برمبنای ریگ ودا همراه با دستورالعمل هایی برای طرز یادگیری از بر خواندن آنها.
یاجور ودا دربردانده عبارت های کوتاه منثور و منظور یا مانتراها است که در هنگام برگزاری مناسک دینی از آنها استفاده می شود.
آثاروا ودا مجموعه ای است از سرودهای دینی و عبارت های سحرآمیز که بسیاری از آنها به آداب و مناسک مربوط به قربانی کردن وابسته نیستند، اما با مسائل زندگی روزمره در ارتباط هستند.
متن مزبور آخرین ضمیمه بوده و مانند سه متن نخست حائز شأن و اعتبار نبوده است، موردی که پژوهشگران را به این نتیجه رساند که این متن بایستی منعکس کننده سنت های مرسوم غیرآرایی باشد تا سنت های مبوط به روحانیت، بسیاری از عبارت ها در آثارواودا به امور عادی مثل درمان بیماری ها، از خود واگرداندن ارواح خبیثه و پیشگیری از مارگزیدگی مربوط می شوند.
هر یک از مجموعه های ودایی سه نوع مطلب افزوده دارد و کاربرد متوسع تر واژه ودا همه اینها را دربرمیگیرد. نخستین افزوده ها که به تفسیر مناسک مربوط است برهمناها نام دارند. برهمناها قوانین مربوط به مناسک را تعریف می کنند و مثال هایی درباره مقاصد و معانی شان می آورند.
دومین افزوده ها تصانیف جنگل یا آرانیاکاها نام دارند زیرا بنابر روایت آنها را حکیمان گوشه نشین در جنگل تصنیف کرده بودند. آرانیاکاها عمدتاً ضمیمه برهمناها هستند و برمناسکی که در متون کهن تر به تفصیل به آنها پرداخته نشده است معطوفند. در آنها همچنین به اهمیت شناخت معنای مناسک با توصیف فواید زیادی که به اجرا کننده مناسک از راه انجام دادن اعمال مخصوص تعلق میگیرد، پرداخته می شود.
در پایان اوپانیشادها، سومین نوع مطلب افزوده، اندیشه های آرانیاکاها را از راه تبیین فطرت واقعی و معنای مناسک در یک دوران، هنگامی که کانون توجه از اجرای مناسک ودر جهت دانش در حال جابجا شدن بود، بیشتر بسط می دهند. اوپانیشادها آخرین افزده ها محسوب می شوند و احتمال بین 600 تا 300 ق.م تصنیف شده اند.
اگرچه هندوها برای وداها به عنوان متون مقدس، حرمت قائلند، عده بسیار اندکی از آنها از محتوای شان آگاهی دارند. چند سرود دینی در معابد و در مراسم نماز خانوادگی از حفظ خوانده می شوند اما این متون اساساً جزو کتب دستی مناسک به شمار می آیند و به قسمت عمده محتویات آنها روحانیان و محقان توجه می کنند.
به رغم این متون مزبور در سنت هندو نفوذی فوق العاده دارند. وداها را حکیمان عهد باستان مانند شروتی به صورت وحی دریافت داشتند. این متون دربردارنده معرفتی است که فراانسانی و سرمدی تلقی شده است. این معرفت به حکیمان در هنگامی که آنها در حالات تفکرآمیز مشغول سیر بودند الهام شده بود.
در برخی از مکاتب مبتنی بر خداشناسی، ادعا شده است که مصنف وداها خداوند بوده است اما برخی دیگر را عقیده بر این است که مصنف متون مزبور مشخص نیست. این متون که صرفاً به عنوان معرفت سرمدی و رشی های (بینندگان) ودایی به حیات خود ادامه می دهند، قادر بودند آن معرفت را ببینند و به دیگران انتقال دهند.
بیشتر بخوانیم:
انواع پرستشگاه هندوها و پیشینه آیین قربانی کردن
جنگ های بزرگ تاریخ - نبرد اورلئان (شالون) و ورود آتیلا به اروپا
سهم خاورنزدیک در تمدن باختری- زندگی اقتصادی و سازمان حکومت