بیش از 1570 گروه های فراوانی از بازیگران در انگلستان فعالیت داشتند اما اطلاع زیادی از آنها در دست نیست. مثلا بین سال های 1558 و 1574 حداقل بیست شرکت یا گروه مختلف در دربارها نمایش می دادند که در منابع موجود تنها اشاره ای به اجرای نمایش آنها وجود دارد.
در این دوران اولیه، نجیب زادگان احتمالاً برای بازیگران دستمزد و مقرری سالانه در نظر می گرفتند و به آنها اجازه می دادند که برای درآمد بیشتر نمایش عمومی نیز بدهند. تعداد اجراهای یک گروه از یک نمایشنامه بر طبق محل و فصل سال تفاوت داشت از این رو بازیگری پیشه نامطمئنی محسوب می شد.
در طول دهه1570 که فرمان های دولت مرکزی بازیگران مجاز را تثبیت کرد، بازیگری اعتبار بیشتری یافت، زیرا تایید رسمی حکومت و حمایت از اجرای دائمی نمایش، ایجاد تئاترهای دائمی در لندن و ادغام گروه های بزرگ را میسر ساخت. اولین گروه بزرگ و مجاز نمایشی گروه بازیگران ارل آو لی سستر در سال 1574 تاسیس گردید. سرپرست این گروه جیمز بوربیج بود که ضمناً سازنده اولین تئاتر دائمی لندن است.
گروه مهم دیگری در 1583 تاسیس شد به این ترتیب که سرپرست نمایشات و سرگرمی های دوازده تن از بهترین بازیگران را در گروهی به نام بازیگران ملکه گرد آورد. این گروه تا سال 1593 بهترین گروه تئاتری شناخته می شد. بلای طاعون شرکت های متعددی را از هم پاشاند یا در یکدیگر ادغام کرد. از این بحران دو شرکت سر بر آوردند که به رقابت با یکدیگر برخاستند: شرکت بازیگران لرد آدمیرال به سرپرستی ادوارد آلین و حمایت مالی فیلیپ هنسلو و شرکت بازیگران لرد چمبرلین که با سرمایه گذاری مشترک خانواده بوربیج و بازیگران عمده گروه تشکیل شد.
هنگامی که جیمز اول در 1603 به سلطنت رسید گروه اخیر به نام شرکت بازیگران شاه تغییر نام داد و تا سال 1642 این نام را حفظ کرد. بین سال های 1603 و 1611 سه گروه با اهمیت دیگر سربرآوردند و پس از آن نیز چهار گروه دیگر. این گروه ها یا شرکت ها گاه بازسازی و گاه ادعام می گردیدند اما همگی تحت حمایت اعضای خانواده سلطنتی به حیات خود ادامه می دادند.
مهم ترین این شرکت ها، گروه بازیگران ملکه، بازیگران پرنس هنری، بازیگران پالسگریو، بازیگران پرنس چارلز، بازیگران خانم الیزابت، بازیگران ملکه هنه ریه تا بودند.
پس از 1603 حمایت دربار از جنبه های دیگر نیز افزایش یافت. الیزابت سالی پنج نمایش را تماشا می کرد، که در هر بار به طور ثابت 10 پوند به شرکت می پرداخت. شاهان استوارت نیز همین مبلغ را می پرداختند اما جیمز اول سالانه هفده نمایش و چارلز اول به طور متوسط سالی بیست و پنج بار تئاتر می دیدند.
از این روی درآمدی که از طریق شاهان نصیب شرکت ها می شد در سده هفدهم افزایش یافت. هر بازیگری که در شرکت های سلطنتی سالی 5 پوند دستمزد به اضافه غذا و چراغ و نفت دریافت می کرد. گاهی نیز مبالغی جهت تهیه غذا، لباس، یا کمک مالی برای دورانی که نمایش های عمومی نبود که از طرف دربار پرداخت می شد. به جای این کمک ها بازیگران موظف بودند به رونق بالماسکه های دربار و میهمانی های ویژه درباری کمک کنند.
غالب نمایش های حرفه ای برای دربار شب ها اجرا می شد تا مانع اجراهای عمومی در بعدازظهر نگردد. لذا باید گفت گروه ها از وابستگی به دربار منافع زیادی می بردند. از آنجا که نمایش درباری همان نمایش های بود که برای مردم اجرا می شد، اختلاف چندانی بین تئاترهای درباری وعمومی، چنانکه در ایتالیا رایج بود، وجود نداشت. برخی منتقدان اظهار می کنند افزایش نمایش هایی باب طبع دربار موجب افول قدرت درام پس از 1610 گردیده است.
به رغم حمایت مالی دربار گروه ها به حمایت مردم تکیه بیشتری داشتند اما تهیه یک نمایش به منابع مالی زیادی داشت. غالب شرکت های نمایشی بین سال های 1558 تا 1642 به صورت شرکت سهامی سازمان یافتند، تا مخاطرات مالی را بین اعضا تقسیم کنند. تعداد سهام متفاوت بود زیرا همه اعضا سهامدار نبودند. اساساً شیوه سهامداری برای بالا بردن سرمایه انتخاب می شد اما بعدها برای اعضای شرکت اعتباری نیز به حساب می آمد و بقایای آنان را با حضور در شورای مدیریت شرکت تضمین می کرد.
روش های دیگری نیز در بعضی شرکت ها اتخاذ می شد از جمله این که شرکت ها برای ساختن تئاتر نیز اعضا را شریک می کردند. اعضای سهامدار پس از یک دوره معین بازنشسته شده و حقوق آبرومندانه ای دریافت می کردند.
سهامداران برای گزینش و اجرای نمایش، شورایی خود گردان و دموکراتیک داشتند. احتمالاً هر عضو صاحب سهم مسئولیت معینی را نیز در شرکت بر عهده می گرفت از جمله نظارت بر تهیه و حفظ اموال، وسایل، لباس ها، مدیریت مالی، بازیگری یا نوشتن نمایشنامه.
تخمین درآمد یک بازیگر سهامدار مشکل است زیرا امور مالی پیچیده است. پس از هر اجرا مخارج را از درآمد کل کسر کرده، کنار می گذاشتند. در 1635 یک نفر شاهد در یک نمایشگر درباری گزارش داده است که سهامداران گروه بازیگران شاه سالانه حدود 180 پوند درامد داشته اند. البته خود بازیگران درآمدشان را سالی 50 پوند تخمین شده اند که حتی مبلغ اخیر نیز دو برابر مزد یک کارگر یا پیشه ور ماهر در آن دوران بوده است.
بی شک گروه بازیگران شاه شرکت ثروتمندی بوده است اما تا هنگامی که اجرای نمایش ها دچار وقفه های اجباری نمی گردید بازیگران اصلی همه شرکت ها احتمالاً مردمی مرفه بودند.
بیش از نیمی از اعضای گروه مزد دریافت می کردند و غالباً به مدت دو سال طبق قراردادی استخدام می شدند و دستمزدی مساوی با دستمزد یک کارگر ماهر دریافت می کردند. علاوه بر بازیگران افراد دیگری به عنوان مسئول صحنه، مسئول لباس، سوفلورها و نوازندگان نیز استخدام می شدند. تعداد افراد یک شرکت بین ده تا بیست و پنج نفر بود که گاه بازیگران در نقش های دوگانه نیز ظاهر می شدند.
شرکت همچنین پسران جوانی را می پذیرفت تا زیر دست بازیگران بالغ و جا افتاده کارآموزی کنند. در مورد این کارآموزان بسیار کم می دانیم. عموماً گفته اند که پسران نقش زنان را ایفا می کردند اما هیچ سند قاطعی در این مورد وجود ندارد. احتمال دارد که زنان پیر به ویژه در نقش های کمدی، توسط مردان اجرا شده باشد.
سن شروع کارآموزی بین شش تا چهارده و پایان آن بین هجده تا بیست و یک سال ذکر شده است. کارآموزان با استاد خود زندگی می کردند و غذا و لباس شان را نیز استاد می پرداخت و مخارج شاگرد را از شرکت دریافت می کرد. برخی از کارآموزان کسب مهارت کرده و بازیگری کامل می شدند و تعدادی نیز پس از مدتی شرکت را ترک گفته و پیشه دیگریی برمیگزیدند.
غالب گروه ها مایل بودند در محلی دائمی زندگی کنند و پس از 1603 موفق شدند برای خود اقامتگاهی دائمی تهیه کنند. پیش از این زمان در دوران تعطیل شدن تئاترها، گروه ها مجبور به سفر بودند و غالب شرکت ها در طول این تعطیلی ها ورشکست می شدند یا از طریق فروش نمایشنامه ها و حراج انبار لباس های خود زندگی می کردند.
سفر کردن بسیار مشکل بود زیرا غیر از لندن در هیچ جای دیگری تئاتر دائمی وجود نداشت. از طرفی با آنکه گروه ها مجوز اجرای نمایش داشتند، همواره برای جلوگیری از نمایش آنها بهانه هایی وجود داشت، مثلا به آنها گفته می شد مجوز مربوط به این شهر نیست یا در اینجا خطر شیوع طاعون وجود دارد و غیره.
هنگامی که گروه به شهری می رسید موظف بود اعتبار نامه خود را به شهرداری ارائه دهد و شهردار معمولاً اصرار داشت نمایش را یکبار در مقابل او و اشخاص ذیصلاح دیگر اجرا کنند. اگر رضایت مقامات محلی جلب می شد شورای شهر مبلغی را به عنوان انعام به گروه می پرداخت و مجوز اجرای عمومی نمایش را صادر می کرد.
معمولاً برای اجرای این نمایش ها از تالارهای شهر استفاده می شد اما اگر گروه اجازه این کار را نمی یافت مجبور بود در خوابگاه ها یا مکان های عمومی دیگر نمایش بدهد. در برخی از شهرها از بازیگران استقبال می شد اما به عکس بعضی از شهرها به گروه پول می دادند تا در آن شهر نمایش ندهند. نعدادی از گروه ها در دوران ممنوعیت تئاتر به شهرهای دیگر اروپایی سفر کردند و تئاتر حرفه ای آلمان از طریق همین گروه ها به وجود آمد.
چون شرکت های داخل و خارج لندن همه روزه برنامه های خود را تغییر می دادند، لازم بود مجموعه نمایشی (رپرتوار) متنوعی داشته باشند. نمایشنامه ها تا هنگامی که تماشاگر داشتند در مجموعه می ماندند و زمانی که از چشم تماشاگران می افتادند در آنها تجدیدنظرهایی به عمل می آمد. نیاز به ارائه نمایش های تازه، شرکت ها را وادار می ساخت تا با مولفان در تماس باشند و بسیاری از درام نویسان با شرکت ها قرارداد داشتند.
تا سال 1603 یک نمایشنامه به قیمت متوسط 6 پوند خریداری می شد اما در 1613 قیمت متوسط یک نمایشنامه به 10 تا 12 پوند افزایش یافت. پس از 1610 علاوه بر این مقدار، مبلغی نیز بابت اجراهای دوم به مولف پرداخت می شد و در 1630 معدودی از نویسندگان علاوه بر حقوق هفتگی درآمد اجرای یک روز را نیز به خود اختصاص می دادند.
هنگامی که قیمت نمایشنامه ای به نویسنده پرداخت می شد آن اثر متعلق به شرکت می گردید و چون قانون حق مولف یا کپی رایت وجود نداشت، شرکت ها هیچ راهی برای جلوگیری از اجرای نمایشنامه توسط دیگران نداشتند جز آنکه متن نمایشنامه را از دسترس دیگران دور بدارند. نمایشنامه های پرطرفدار غالباً توسط ناشران ربوده و چاپ می شدند و هنگامی که شرکت های صاحب نماینشامه دچار مضیقه مالی می شدند حق چاپ نمایشنامه را به ناشران می فروختند.
هر نمایشنامه قبل از اجرا باید برای دریافت مجوز به سرپرست نمایش ها و سرگرمی ها سپرده می شد و دتفر نمایش ها جملات و بخش هایی را که منافی مسائل اخلاقی، مذهبی یا سیاسی بود حذف می کرد. ظاهراً شرکت ها تنها یک نسخه کامل از اصل نمایشنامه را در اختیار داشتند و همین نسخه بود که در حاشیه آن توضیحات لازم در مورد اجرا درج می گردید و به دست سوفلور سپرده می شد.
علائمی برای صدا، موسیقی، افکت های مخصوص، ورود و خروج بازیگران و یادداشت هایی درباره وسایل صحنه از جمله این توضیحات بودند. بازیگران تنها دیالوگ ها و راهنمایی های مربوط به نقش خود را در اختیار داشتند.
معمولاً یکی از اعضای سهامدار نمایشنامه را با مؤلف، که حضورش لازم بود تمرین می کرد، هر چند مسئولیت این شخص و تاثر او بر کل نمایش برای ما روشن نیست. به عنوان یک قاعده، نویسنده نمایشنامه باید از پیش می دانست که برای کدام شرکت می نویسد، تا بتواند نمایشنامه اش را با امکانات آن شرکت و مهارت بازیگران آن تطبیق دهد.
سوفلور که کتابدار نیز نامیده می شد، مسئول نمایش در حال اجرا و نیز مسئول رونویس کردن دیالوگ های بازیگران مختلف و تهیه صورت وسایل صحنه، لباس و موسیقی بود. در جریان اجرای نمایش بر یک صفحه کاغذ موضوع با خلاصه ساختمان کلی نمایش شامل ورود و خروج ها، وسایل صحنه، موسیقی، نام شخصیت ها و اطلاعاتی نظیر آن بر دیوار انتهای صحنه نصب می شد تا بازیگران در صورت لزوم بدان مراجعه کنند. هفت خلاصه داستان از این نوع به دست ما رسید.
قوانین پیچیده ای برای اداره و جریمه اعضای خاطی تدوین شده بود. در 1614 گروه بازیگران خانم الیزابت با این جریمه ها موافقت کرده بودند. برای هر تاخیر در تمرینات یک شیلینگ، برای تاخیر در هنگام اجرا 3 شیلینگ، مست بودن در طول اجرا 10 شیلینگ، غیبت از یک اجرا 20 شیلینگ و دزدی اموال شرکت 40 پوند.
نام تعدادی از بازیگران بین سال های 1558 و 1642 برای ما شناخته است که معدودی از آنها شهرتی دیرپا داشته اند.
ریچارد تارلتون عضو شرکت بازیگران ملکه و بازیگر آزموده نقش های کمدی و موزیکال؛ وی اولین بازیگر انگلیسی است که طرفداران فراوانی به دست آورده بود.
اولین بازیگر بزرگ انگلیسی ادوارد آلین بود که نقش های فاوستوس، تامبرلینن و باراباس در نمایشنامه های مارلو و نقش هیرونیمو در نمایشنامه کید را خلق کرد. وی در سال 1604 از بازیگری کناره گرفت اما مدیریت تئاتر را به همراه پدر زنش همچنان برعهده داشت.
اعضای دیگر شرکت آلین عبارت بودند از جان سینگر، ریجارد جونز، تامس تاون، مارتین اسلیتر، ادوارد جوبی، تامس داونتن و ساموئل راولی.
اعضای شرکت بازیگران چمبرلین شهرت پایدارتری کسب کردند زیرا شکسپیر نیز جژء آنان بوده است. بازیگران اصلی این گروه ریچارد بوربیج بود که نقش هایی همچون ریچارد سوم، هملت، لیر و اتللو را خلق کرد و به عنوان بزرگترین بازیگران عصر خود شناخته شد.
اعضای دیگر این شرکت عبارت بودند از ویلیام کمپ که به خاطر ایفای نقش در کمدی های سبک و شیرین کاری هایش شهرت دارد؛ اوگوستین فیلیپس؛ هنری کاندل؛ جان همینگز که مدیر امور مالی نیز بود؛ ویلیام اسلای؛ تامس پوپ؛ رابرت آرمین که دلقکی برجسته بود؛ جان لوین که اجرای نقش فالستاف و هنری هشتم از او مشهور است؛ جوزف تیلور که پس از مرگ بوربیج جای او را گرفت و نیتان فیلد که از نظر قدرت بازیگری پس از بوربیج قرار داشت.
علاوه بر این شرکت های بزرگ، گروه های کوچک معدودی نیز فعالیت تئاتری داشتند. در سده شانزدهم این گروه ها تقریبا همه از پسران همسرا در کلیساهای سلطنتی و کلیساهای جامع تشکیل شده بودند. این پسران از تحصیلات خوبی برخوردار بودند و به عنوان تحصیل سخنوری و سلوک همراه استادان خود در نمایشنامه ها شرکت می کردند برای این کار حتی شهریه نیز می پرداختند.
پس از جنجال و اعتراض هایی که در اوایل سده هفدهم درباره استثمار پسران کلیسا به وجود آمد این شیوه از رواج افتاد و این بار دانش آموزان مدارس هنری خود گروه هایی را تشکیل دادند. گروه پسران محبوبیت زیادی کسب کردند. مهمترین گروه تئاتری پسران بدون تردید گروه پسران کلیسا که پس از 1604 به نام بازیگران ملکه خوانده شد، بود.
معمولا درام نویسان درجه اول به استثنای شکسپیر، برای این گروه نمایشنامه می نوشتند.. این نمایشنامه ها برای اجرا در مقابل تماشاگران تحصیل گرده و اشرافی تهیه می شدند، از این رو از نمایشنامه های گروه های حرفه ای رمایه تر بودند. شاید بتوان گفت افول شرکت های پسران هنگامی آغاز شد که گروه های حرفه ای و شرکت های بزرگ مالکیت نمایشنامه ها و تئاترهای آنان را به دست آوردند.
شناخت شیوه بازیگری در عصر الیزابت تنها از طریق حدس و گمان میسر است. برخی از محققات شیوه بازیگری در عصر الیزابت را قراردادی و برخی را واقعگرا شناختند. شواهد وجود شیوه قراردادی عبارتند از: اجرای نقش زن توسط مردان، سبک غیر واقعگرایانه نمایشنامه های موجود، وجود پس زمینه های قراردادی و وجود مجموعه نمایشی (رپرتوار) گسترده ای که امکان تامین بازیگر برای همه نقش ها را مشکل می ساخته است.
از طرف دیگر شواهد واقعگرا بودن نسبی شیوه بازیگری در آن دوران عبارتند از منابعی همچون اندرزهای شکسپیر به بازیگران در نمایشنامه هملت؛ شارات معاصرات د رمورد شخصیت پردازی متقاعد کننده بازیگرانی همچون بوربیج، تاکید کمدی ها در مورد اقتباس از شیوه زندگی آن دوران قضاوت کنیم، باید بگوییم که بسیاری از بازیگران تماشاگران را با قدرت و صداقت بازی خود جذب می کردند.
البته این امر اطلاع کمی از جزئیات شیوه بازیگری به ما می دهد زیرا مفهوم صداقت در بازیگری از دورانی به دوران دیگر تفاوت فاحشی دارد در نتیجه شاید نتوان بیش از این گفت که بازیگر خوب کسی بود که صدافت هنری را به مفهوم معاصر خود رعایت می کرد.
بیشتر بخوانیم:
مراسم درباری و نمایش های خیابانی وسطایی
درام و محبوبیت کمدی در تئاتر روم
لباس و صحنه در عصر طلایی اسپانیا
تراژدی در سده پنجم پیش از میلاد/ آشنایی با آشیل، سوفوکل و اوریپید