مقایسه ها با ارزش ها در ارتباط هستند. هرگاه ما واژه هایی مانند بهتر و بدتر، خوب و بد، باید و نباید را به کار می بریم وارد جهان پیچیده ارزش ها می شویم. هنگامی که افراد به طور ضمنی یا آشکار واژه باید را به کار می برند نشان می دهند که درباره ارزش ها بحث می کنند. در آن حالت است که کسی همیشه به قضاوت ارزشی می پردازد. این حکم با آنچه باید باشد سروکار دارد نه آنچه واقعا وجود دارد.
ارزش ها تعهدات ما هستند و آنها تصویری از آنچه خوب است و آنچه خوب نیست را بازتاب می دهند. ارزش ها معیارهایی هستند که افراد درباره کنش های خود و کنش های دیگران با مقایسه با آنها قضاوت می کنند. آنها به ما می گویند که چه چیزی خوب یا بد، زشت یا زیبا و... است.
برای بعضی از ما آزادی ارزش مهمی است. همینطور قانون و نظم باید یک ارزش باشد یا مذهب، بیان هنری، آموزش و پرورش و... . اینها همه مثال هایی هستند از چیزهایی که ما ارزشمند می شماریم اگر من به آنها معتقد باشم آنها ارزش های من هستند واگر شما به آن معتقد باشید آنها ارزش های شما هستند. اما هیچ راهی وجود ندارد که یکی از ما بتواند اثبات کند که ارزش های ما بهتر از دیگری است زیرا هر گاه سعی می کنیم این کار را بکنیم ناگزیر با قضاوت های ارزشی هر چه بیشتری روبرو خواهیم شد که هیچ کدام را نمی توان اثبات کرد.
ارزش های ما ممکن است متناقض باشند. بیشتر تصمیمات ما در زندگی شامل انتخاب هایی است که میان چندین ارزش به عمل می آوریم. ممکن است هم آزادی بیان و هم حقوق زنان را ارزشمند بشماریم. در مورد مساله تصویر های غیراخلاقی ممکن است ناچار شویم بین این ارزش ها به انتخاب بپردازیم: من آزادیبیان را ارزشمند می شمرم اما افراد حق انتشار تصویرهای غیراخلاقی که باعث بدنامی زنان می شود، ندارند. همیشه آسان نیست که به یکی از ارزش هایمان پشت کنیم تا اینکه بتوانیم به سود ارزش دیگر عمل کنیم اما گاهی باید دقیقا این کار را انجام داد و البته بیشتر ما هرگاه که این تناقض را تشخیص می دهیم، دچار تضاد می شویم.
ارزش ها و قضاوت ارزشی
قضاوت درباره دیگران نشان می دهد که چگونه ارزش ها وارد زندگی اجتماعی ما می شوند. ما دیگران را بر اساس قضاوت های ارزشی ای که می کنیم دوست داریم یا از آنها متنفریم. در هر مورد ما معیار یا ارزشی به وجود می آوریم و برای قضاوت درباره دیگران از آن استفاده می کنیم. البته قضاوت تنها خلاصه به این نمی شود، قضاوت کردن، تصمیم گرفتن درباره این است که چه کسی باید مجازات شود، چه کسی ارتقا داده شودو... .
هنگامی که می پرسیم چرا دیگران نمی توانند مانند ما باشند؟، پرسشی را مطرح می کنیم که بر اساس معیاری استوار است که ما به وجود آورده ایم. این پرسش در اصل یک بیان ارزشی است و اینکه برای ساختن جهانی بهتر دیگران باید همانند ما شوند.
همه ما احتمالا گاهی اینگونه قضاوت می کنیم اما قضاوت های ارزشی بیان ترجیحات هستند نه واقعیات. هیچ معیاری برای تشخیص برتری چیزی یا شخصی به دیگری وجود ندارد.
بسیاری از رهبران سیاسی، مذهبی و اقتصادی استدلال می کنند که ارزش های ما صرفاً به صورت اجتماعی بوجود نمی آیند، آنها یا از جانب موجودی ماورای طبیعی انتقال می یابند یا فرد آزادانه به آنها می رسد. بسیاری استدلال می کنند که ارزش های ما حقیقی و بدیهی هستند و لزومی ندارد که درصدد اثبات آنها برآییم. سرانجام بسیاری استدلال می کنند که مورد قضاوت دیگران قرار گرفتن مساله ای نیست چرا که ارزش های ما درست است و دیگران در اشتباهند.
از منظر جامعه شناسی، اگر بخواهیم انسان ها را درک کنیم عقاید مربوط به ارزش ها که از جانب بسیاری از رهبران در جامعه سرچشمه می گیرد. باید به شیوه ای انتقادی تر بررسی شود. برای جامعه شناس، این اندیشه ها به مسائل جدی در درون جوامع و میان جوامع کمک کرده اند. آنها عقایدی نیستند که لزوماً نادرست باشند اما عقایدی هستند که باید دقیقتر مطالعه و بررسی شوند.
برخورد جامعه شناسان با مقوله ارزش ها به گونه زیراست:
1-ارزش ها مانند اندیشه ها و قواعد، فرهنگی هستند. ما باید همیشه به یاد داشته باشیم که ارزش های ما وابسته به زندگی اجتماعی ما هستند. این بدان معنا نیست که آنها نادر هستند. آنها ترجیحات ما هستند و مردم به علت زندگی اجتماعی خود، یاد می گیرند که ترجیحات گوناگونی داشته باشند.
2- انسان ها به این باور گرایش دارند که ارزش های خود آنها حقیقی و درست هستند، آنها مرتباً از ارزش های شان دفاع می کنند و اغلب سعی میکنند دیگران را متقاعد سازند که خوب بودن آنها را در بگیرند.
3- ارزش ها مربوط به ترجیحات هستند و اثبات اینکه ارزش های معینی ارزش های حقیقی هستند که همه باید از آنها پیروی کنند غیرممکن است.
4- همه انسان ها دارای ارزش هستند و همه انسان ها بر پایه آن ارزش ها درباره دیگران قضاوت می کنند.
همه ارزش های من مرا به قضاوت درباره دیگران وا نمی دارد، برخی ارزش ها را سعی می کنم تنها در مورد زندگی خود به کار برم و درباره دیگران قضاوت نکنم زیرا آنها را نقض می کنند.
بیشتر بخوانیم :
قوم مداری چیست؟/ چرا همه نمی توانند مانند ما باشند؟
سرمایه اجتماعی و رفاه اجتماعی چیست؟