امروز: یکشنبه, ۳۰ تیر ۱۴۰۴ برابر با ۲۵ محرّم ۱۴۴۷ قمری و ۲۰ ژوئیه ۲۰۲۵ میلادی
یکشنبه, ۱۷ آذر ۱۳۹۸ ۱۱:۰۸
۱
۰
نسخه چاپی

سهم خاورنزدیک در تمدن باختری- عیلامیان و سومریان

سهم خاورنزدیک در تمدن باختری- عیلامیان و سومریان
به گزارشتمیم نیوز

خاور نزدیک مرکز امور و مسائل بشری بوده است. خاور نزدیک شامل تمام جنوب باختری آسیاست که در جنوب روسیه و دریای سیاه و مغرب هندوستان و افغانستان قرار دارد. امور کشاورزی، بازرگانی، اهلی کردن حیوانات، ساخت ارابه، سکه زنی، سند نوشتن، صنعت، قانونگذاری، حکمرانی، ریاضیات، پزشکی، استعمال مسهل، زه کشی زمین، هندسه، نجم، تقویم و ساعت و منطقه الروج، الفبا، کاغذ و مرکب، کتاب و کتابخانه، مدرسه، ادبیات، موسیقی، حجاری و معماری، سفال لعابدار و تجملات، یکتا پرستی، نرد و شطرنج، مالیات بردرآمد، استفاده از دایه، شرابخواری و... برای اولین بار پیدا شد و فرهنگ غرب از راه جزیره کرت و یونان و روم از همین خاور نزدیک گرفته شد. آریایی ها و یونانیان خود واضع و مبدع تمدن نبوده بلکه آن را از بابل و مصر به عاریت گرفته اند.

عیلام/ تمدن شوش، چرخ کوزه گری، چرخ ارابه

عیلام در زبان یهود یعنی زمین بلند. در این سرزمین کم وسعت که از طرف باختر با مردابها و از طرف  خاور با کوه های کنار فلات بزرگ ایران محدود و حفاظت می شده ملتی بود که نژاد و منشأ آن را نمی دانیم اما آثار انسانی بدست آمده به 20000 سال قبل می رسد و آثاری از تمدن پیشرفته ای مربوط به 4500 سال قبل از میلاد بدست آمده است.

گویا به تازگی از زندگی بیابانگردی و شکار و ماهیگیری بیرون آمده بودند. سلاح و افزارهای مسی داشتند و کشاورزی و دامداری می کردند، بازرگانی آنان از مصر تا هند امتداد داشت. در میان اشیاء گلدان های خوش ساخت گردی را می بینیم که بر آنها نقش های هندسی با تصاویر زیبای حیوانات و گیاهان رسم شده که نشان می دهد نخستین چرخ های کوزه گری و همینطور ارابه استفاده شده است که بعدها در بابل و مصر بکار آمده است.

سومریان/ کشف سومر، موقعیت جغرافیایی، نژاد، ظواهر، طوفان سومری، شاهان، مصلح باستانی، سارگن شاه آکد، عصر طلایی اوراگر

اگر مسیر مشترک دجله فرات را از خلیج فارس تا آنجا که به یکدیگر می رسند (نزدیک شهرچه تازه قرنه) تعقیب کنیم و آنگاه در امتداد فرات به طرف باختر پیش روین، در شمال و جنوب این شهر، شهرهای زیرخاک رفته قدیمی سومری را خواهیم یافت که عبارتند از اریدو (اکنون ابوشهرین)، اور (اکنون مقیر)، اوروک (در تورات معروف به ارک و اکنون الورکاء)، لارسا (در تورات الاسار و اکنون سنکره)، لاگاش (اکون شرپورله)، نیپور(نفر) و نیزین. چون نهر فرات را در مسیر آن به طرف شمال باختری و به جانب بابل، نامدارترین شهر بین النهرین بوده است، دنبال کنیم درست در خاور بابل، شهر کیش را خواهیم یافت که جایگاه کهن ترین فرهنگ شناخته شده در این ناحیه است.

بالای کیش شهر آگاد است که در زمان های دور پایتخت آکد بود. تاریخ قدیم بین النهرین از یک لحاظ عبارت از کوششی بوده است که ملت های غیرسامی ساکن شهرهای سومر برای حفظ استقلال خود در برابر هجوم و مهارجت سامیان از کیش و آگاد و مراکز دیگر عمرانی شمال به کار می بردند. این نژادهای مختلف در ضمن این مبارزه بی آنکه خود آگاه باشند، دست به دست یکدیگر داده و طرح نخستین تمدن دامنه داری را ریخته اند که از لحاظ ایجاد و ابداع از همه تمدن های دیگر بزرگتر است.

سومریان مردم کوتاه بالا و تنومند با بینی بلند و راست و غیر سامی بوده اند. پیشانی کمی به عقب و چشمان به طرف پایین متمایل بود. بیشتر آنان ریش می گذاشتنند و پاره ای موی صورت خود را می تراشیدند ولی اکثریت آنها تنها موهای پشت لب را می سترده اند.

از پوست گوسفند و پشم تابیده نازک برای خود لباس تهیه می کردند، زنان روپوشی از روی شانه چپ بر بدن خود می انداختند و مردان پوشش خود را به کمر می بستند و نیمه بالای تنشان برهنه می مانند. ولی با پیشرفت تمدن لباس هم بلندتر شد و به جایی رسید که همه بدن خود را تا گردن با آن می پوشانیدند؛ زنان و مردان خدمتکار در داخل خانه تنها پوششی به کمر خود می بستند و بالاتنه آنها برهنه بود، معمولاً کلاهی بر سر و نعلینی به پا داشتند ولی زنان ثروتمند کفش هایی بی پاشنه از پوست نرم می پوشیدند که روی آن بندی شبیه بند کفش های امروزی داشت. دستبند و گلوبند و پابند و انگشتری و گوشواره اسباب آرایش زنان سومری بود و مانند زنان امروز با این تزئینات اندازه ثروت شوهران خود را نمایش می دادند.

زمانی که تمدن سومریان به اندازه کافی قدمت پیدا کرد، یعنی در حدود 2300 ق.م، شاعران و دانشمندان در صدد تدوین تاریخ قدیم قوم خود برآمدند. شاعران داستان هایی درباره آفرینش و بهشت نخستین و طوفان سهمناکی که در نتیجه گناهکاری یکی از پادشاهان قدیک پیدا شد و آن بهشت را در خود غر کرد، تالیف کردند.

این داستان طوفان را بابلیان و عبرانیان گرفتند و پس از آن پاره ای از معتقدات مسیحی شد. در آن هنگام که استاد وولی به سال 1929در خرابه های اور کاوش میکرد، در عمق زیادی از سطح زمین به طبقه ای از گل رسوبی به ضخامت دو مترونیم رسید که پس از یک فیضان عظیم نهر فرات حاصل شده و در ذهن نسل های متوالی خاطره آن به نام طوفان برجای مانده است.

در زیر این طبقه رسوبی؛ بازمانده های تمدن پیش از طوفان دیده میشود، این مربوط به دوره ای است که بعدها شعرا به نام دوره طلایی خواندند. در همین اثنا کاهنان تاریخ نویس درصدد آن برآمدند تا گذشته ای چنان طولانی اختراع کنند که برای بسط و تکامل تمام شگفتی های مدنیت سومری کافی باشد. از پیش خود فهرستی برای نام شاهان قدیم جعل کردند و تاریخ سلسله هایی را که پیش از طوفان در سومر حکومت می رانده اند تا 432000 ق.م عقب بردند.

برای دو تن از این شاهان، به نام تموز و گیلگمش، داستان های شگفت انگیزی ساختند، این داستان ها چنان شهرت و نفوذ یافت که گیلگمش بعدها قهرمان بزرگترین افسانه منظوم بابلی شد و تموز در جمع خدایان بابلی و بعدها به صورت آدونیس یونانیان درآمد. شاید آن کاهنان در اندازه مدت تمدن خود کمی به راه گزاف رفته باشند ولی با ملاحظه اینکه خرابه های نیپور در عمق بیست متری سطح زمین پیدا شده می توانیم تخمینی از عمر این تمدن بدست آوریم.

چون آثار سارگن آکدی تقریباً در نیمه این عمق واقع است و تاریخ سطح زمین به حدود اوایل دوره میلادی می رسد می توان گفت که زمان آبادی نیپور به تاریخ 5262 ق.م می رسد. چنان به نظر می رسد که سلسله فرمانروایان نیرومندی در کیش به تاریخ 4500 ق.م و در اور به تاریخ 3500 ق.م بر تخت سلطنت تکیه زده باشند.

نخستین صحنه نزاع میان نژاد های سامی در رقابت و همچشمی میان این دو مرکز قدیم تمدن به چشم می خورد، این همان نزاعی است که در تاریخ خاور نزدیک، داستان خونین پیوسته ای را سبب شده است که آغاز آن به زمان قدرت و عظمت کیش سامی میرسد و در زمان فتوحات دو شاه سامی، سارگناول و حموربی، ادامه پیدا می کند و به استیلای دو سردار آریایی یعنی کوروش و اسکندر در قرن های شش و چهار قبل میلاد بر بابل می رسد، مبارزه میان مسلمانان و مسیحیان بر سر دست یافتن بر بیت المقدس در پی آن می آید و پس از آن رقابت های بازرگانی است که هنوز در این ناحیه دیده می شود.

از روی لوح های گلی اسناد و گزارش های 3000 سال ق.م که به دست کاهنان نگاهداری می شده و در خرابه های اور به دست آمده داستان نسبتاً دقیق به پا خواستن شاهان و شهرها و تاجگذاری ها و پیروزی های پیوسه و مراسم تدفین باشکوه ایشان در شهرهای اور و لاگاش و اوروک و نظایر آنها به دست می آید. البته آن مورخان در وصف حوادث مبالغه فراوان کرده اند، چه تاریخ نویسی و نیز جانبداری در نوشتن تاریخ، از اموری است که به زمان های بسیار دور می رسد.

یکی از آن شاهان به نام اوروکاژینا که شاه لاگاش بود، فرمان هایی صادر کرده و بنابر آنها سوءاستفاده و بهره کشی ثروتمندان و کاهنان را از فقیران و دیگر مردم ممنوع ساخته است. عوارض دفن مردگان را به پنج یک آنچه بود تقلیل داد و کاهنان و ماموران بزرگ را از این کار ممنوع ساخت که آنچه مردم از مال و چهارپا به خدایان پیشکش می کنند میان خود تقسیم کنند. یکی از چیزهایی که شاه به آن می بالید این بود که به ملت خود آزادی بخشیده. بی گمان لوحه هایی که فرمان های این ادشاه بر آن حک شد از کهن ترین و موجزترین و عادلانه ترین مجموعه قوانین دنیاست.

این دوره آسایش زیاد طول نکشید و با حمله لوگال-زاگیری پایان پذیرفت. این شخص بر لاگاش حمله کرد و اوروکاژینا را شکست داد و شهری را که به اوج ترقی رسیده بود چپاول و ویران ساخت، معبد ها را خراب و مردم را در کوچه قتل عام کردند.

شاهان دیگر سومری عبارتند از لوگال-شگنگور، لوگال-کیگوب، نیدودو، نینژی-دوبتی، لوگال-آندانوخونگا و ...

در همین اثنا ملتی دیگر از نژاد سامی به سرپرستی سارگن اول کشور آکد را تاسیس کرد و پایتخت آن را در آگاده قرار داد. یک ستون یک پارچه سنگی در شوش به دست آمده که سارگن را با ریش انبوه به صورت مهیبی نشان می  دهد، لباسی که پوشیده نماینده بزرگی و قدرت کامل است.

این سارگن از نسل شاهان نبود، تاریخ برای او پدری نمی شناسد و مادرش از روسپیان معابد بوده است. ولی اسانه های سومری برای وی شرح حالی ساخته که از زبان او نقل شده و در آغاز آن بسیار به شرح حال موسی شباهت دارد. می گوید: «مادر حقیر و بیچاره من مرا حامله شد و پنهانی زایید و مرا در سبدی از نی بر روی آب گذاشت و در آن را با قیر بست».

این کودک که کارگری او را از مرگ نجات داد و بعدها ساقی شاه شد و به او نزدیکی یافت و نفوذ و قدرت فراوان پیدا کرد، آنگاه بر خواجه خود شورید و او را خلع کرد و بر تخت آگاده نشست و خود را شاه فرمانروای جهان خواند. وی تنها بر پاره کوچکی از بین النهرین حکومت داشت. مورخان وی را کبیر لقب دادند زیرا بر شهرهای فراوان حمله برده و غنیمت بسیار به چنگ آورده و عده بیشماری از مردم را از دم شمشیر گذرانیده است.

یکی از کسانی که به دست وی کشته شد لوگال-زاگیری است که لاگاش را غارت کرده و حرمت خدایان آن را از بین برده بود. سارگن او را شکست داد و زنجیر به گردن او را به شهر نیپور آورد. این سرباز دلیر عیلام را به تصرف درآورد و به علامت پیروزی های درخشان، شمشیر خود را در آبهای خلیج فارس شست و آنگاه به طرف باختر آسیا متوجه شد و به دریای مدیترانه رسید و نخستین امپراطوری بزرگ تاریخ را تاسیس کرد و مدت 55 سال حکم راند.

داستان های فراوانی در اطراف زندگی و کارهای او ساخته شد و زمینه فراهم امد تا در شمار خدایان قرار گیرد اما آتش انقلاب در سراسر امپراطوری او برافروخت ودور فرمانروایی او یکسره پایان یافت.

سه پسر سارگن به نوبت پس از وی به جانشینی رسیدند. سومین آنان به نام نرمسین سازنده بزرگی بود ولی از تمام آثار او جز یک لوحه یادگاری برجای نماینده که پیروزی او بر پادشاهی گمنام ذکر شده است. در این لوحه که اکنون در موزه لوور است، نرمسین به صورت مرد نیرومندی نشان داده شده که تیروکمان دارد و پاهای خود را با غرور شاهانه بر بدن دشمنان سرنگون شده گذاشته است. این لوحه نشان می دهد که در آن زمان هنر ساختن نقش برجسته و کنده کاری به بلوغ رسیده بود.

سوخته شدن شهر چیزی نیست که بتوان گفت در همه احوال بلا و بدبختی غرقابل جبران است، بلکه غالب اوقات از دو لحاظ آبادانی و بهداشت سودمند بود. این قاعده درست درباره لاگاش آن زمان صدق می کند. قبل از قرن 26 ق.م این شهر به دست شاه روشن فکری به نام گودآ دوباره آباد شد و رونق گرفت. مجسمه های کوتاه تنومند این شاه معروف ترین آثاری است که از سنگتراشی سومری در موزه لوور برجای مانده است.

مردم وی را نه فقط به عنوان شاه بلکه به عنوان فیلسوف متفکری قبول داشتند که معابد بسیار ساخت و عمرش را صرف ادب پروری و کارهای نیک صرف کرد. یکی از آثار نوشته ای که از وی به دست آمده نماینده سیاست خاص اوست که همین باعث محوبیت وی بود : «در مدت هفت سال کنیزی با بانوی خود برابر بود و بنده در کنار خواجه خود راه می رفت و در شهر من ناتوان در کنار توانا آسایش داشت».

در این اثنا کشور شهر اورکلدانیان که روزگارش از 3500 سال ق.م تا 700 ق.م ادامه داشته در یکی از مترقی ترین دوره های عمر دراز خود به سر می برد. بزرگ ترین شاه این سرزمین به نام اور-انگور همه بلاد آسیای باختری را تحت فرمان آورد و در آنها پرچم امن و آسایش برافراشت و در سراسر دولت سومری نخستین قانون نامه ای را که تاریخ می شناسد، منتشر کرد.

خود وی در این باره می گوید: «با قوانین شایسته و عادلانه شمش برای همیشه بنیان دادگری را برقرار ساختم» و چون ثروت اور در نتیجه بازرگانی و حمل و نقل از راه فرات، افزونی یافت، همان کاری را که پریکلس بعدها در یونان کرد، اور-انگور نیز انجام داد یعنی در زیبایی شهر خود کوشید و معابد فراوان ساخت و در این شهر و شهرهای دیگری که زیر فرمان داشت مانند لارسا و اوروک و نیپور، ساختمان های زیادی بنا کرد. پسرش دونگی، در 58 سال پادشاهی کارهای پدر را دنبال کرد و چندان به خردمندی حکومت راند که مردما و را همچون خدایی می دانستند که فردوس قدیمی را به آنان بازگردانیده است.

ولی این دولت و این آسایش دیری نپایید. عیلامیان جنگجو از طرف خاور و عموریان از باختر بر این شهر تاختند و شاه را اسیر و به چپاول پرداختند.

بدین گونه مدت 200 سال عیلام و عمور سرزمین سومر را در تصرف خویش داشتند. پس از آن از طرف شمال، حمورابی پادشاه بابل پیش آمد و اورک و ایسین را از عیلامیان بازگرفت و مدت 23 سال درنگ کرد و پس از آن عیلام را به محاصره گرفت و شاه آن را اسیر کرد. عمور و آشور دوردست را مسخر ساخت و کار آن را وضع قوانین عمومی سامان داد. قرن های درازی پس از این سامیان بر بین النهرین حکومت می راندند تا زمانی که دولت پارس برآمد و از آن پس دیگر نامی از سومریان شنیده نشد.

 

بیشتر بخوانیم:

 سهم خاورنزدیک در تمدن باختری- زندگی اقتصادی و سازمان حکومت

 پیدایش نوروز و برخی از رویدادهایی که در طول تاریخ به این مناسبت روی داده است

جنگ های بزرگ تاریخ - نبرد ایران و رم،؛ آنتوانت و ایران

شراب از چه زمانی مورد استفاده قرار گرفت؟

خلاصه ای از جامعه در دولت قاجار



+ 1
مخالفم - 0
نظرات : 0
منتشر نشده : 0

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید

تمام حقوق مادی و معنوی این پایگاه محفوظ و متعلق به تمیم خبر می باشد.
هرگونه کپی و نقل قول از مطالب سايت با ذكر منبع بلامانع است.