در نظریه فروم، شخصیت در جهت گیری منش انعکاس می یابد، یعنی روش نسبتاً پایدار فرد در ارتباط برقرار کردن با دیگران و اوضاع و احوال. فروم شخصیت را به این صورت تعریف کرد: «کل ویژگی های روانی فطری و اکتسابی که مشخصه فرد هستند او را آدم منحصر به فردی می سازند».
مهم ترین ویژگی های اکتسابی شخصیت، منش است که به این صورت تعریف می شود: «سیستم نسبتاً پایدار کلیه تلاش های غیر غریزی که فرد از طریق آنها خودش را با انسان ها و دنیای طبیعی مرتبط میکند».
فروم معتقد بود منش، جایگزینی برای فقدان غرایز است. انسان ها به جای عمل کردن طبق غرایزشان، مطابق با منش خودشان عمل می کنند. اگر افراد مجبور بودند مکث کنند و به پیامدهای رفتارشان بیندیشند، اعمال آنها بسیار بی ثمر و بی ثبات می شدند. افراد با عمل کردن طبق صفات منش خود، می توانند به صورت ثمر بخش و با ثبات رفتار کنند.
افراد به دو صورت با دنیا رابطه برقرار می کنند: با کسب کردن اشیا و استفاده کردن از آنها (جذب) و با برقرار کردن ارتباط خود با دیگران (جامعه پذیری).به طور کلی افراد می توانند با اشیا و انسان ها به صورت بی ثمر یا ثمره بخش رابطه برقرار کنند.
جهت گیری های بی ثمر
افراد می تواند چیزهایی را از طریق یکی از چهار جهت گیری بی ثمر به دست آورند: با دریافت کردن منفعلانه چیزها، با بهره کشی کردن یا به زور گرفتن چیزها، با احتکار کردن چیزها، یا با مبادله کردن چیزها.
فروم اصطلاح بی ثمر را برای اشاره به راهبردهایی به کار برد که نمی توانند افراد را به سمت آزادی مثبت و خودپرورانی نزدیک کنند. با این حال جهت گیری های بی ثمر کاملاً منفی نیستند، هر کدام جنبه مثبت و منفی دارد. شخصیت همیشه آمیزه ای از چندین جهت گیری است، اما معمولاً یک جهت گیری غالب است.
گیرنده (receptive characters)
منش های گیرنده احساس می کنند منبع همه چیزهای خوب در بیرون از خود آنها قرار دارد و تنها راهی که می توانند با دنیا ارتباط بر قرار کنند این است که چیزها، از جمله عشق و محبتف دانش و اموال مادی را دریافت کنند.
آنها بیشتر به فکر گرفتن هستند تا دادن و از دیگران توقع دارند آنها را غرق در عشق، عقاید و هدایا کنند.
ویژگی های مثبت افراد گیرنده، وفاداری، پذیرش و اعتماد است؛ صفات منفی آنها عبارت است از انفعال، سلطه پذیری، نوکرصفتی و فقدان اعتماد به نفس.
بهره کش (exploitative characters)
منش های بهره کش مانند افراد گیرنده معتقدند منبع همه چیزهای خوب بیرون از آنهاست اما برخلاف افراد گیرنده به جای اینکه آنچه را که دوست دارند به صورت انفعالی دریافت کنند، پرخاشگرانه می گیرند.
آنها در روابط اجتماعی شان از حیله گری یا زور برای به چنگ آوردن دوست دیگران استفاده می کنند. امکان دارد مرد بهره کشی، عاشق زن شوهرداری شود، نه به این خاطر که واقعا دلباخته اوست، بلکه به این علت که دوست دارد از شوهر او بهره کشی کند.
در رابطه با اندیشه ها، افراد بهره کش ترجیح می دهند به جای آفریدن، بدزدند یا رونویسی کنند. آنها برخلاف منش های گیرنده، دوست دارند ابراز عقیده کنند اما معمولاً عقایدی را ابراز می کنند، کش رفته اند.
منش های بهره کش از جنبه منفی، خودخواه، از خودراضی، متکبر و اغواگر هستند؛ از جمله ویژگی های مثبت آنها تکانشگری، غرور و اعتماد به نفس است. آنها فعال، گیرا و دلربا هستند و می توانند ابتکار عمل را به دست گیرند.
محتکر (hoarding characters)
منش های محتکر به جای اینکه برای چیزهای بیرون از خودشان ارزش قائل باشند به دنبال ذخیره کردن چیزهایی هستند که از قبل به دست آورده اند. آنها هر چیزی را نگه می دارند و هیچ چیزی را از دست نمیدهند. آنها پول، احساسات و افکار را برای خودشان نگه می دارند.
آنها در رابطه عاشقانه سعی می کنند معشوق خود را به تصرف درآورند و به جای اینکه اجازه دهند این رابطه تغییر و رشد کند، آن را محفوظ نگه می دارند.
آنها تمایل دارند در گذشته زندگی کنند و از هر چیز تازه ای بیزارند. آنها از این نظر که بسیار منظم، یکدنده و خسیس هستند به منش های معقدی فروید شباهت دارند.
با این حال فروم معتقد بود صفات معقدی منش های محتکر نتیجه سایق های جنسی نیستند بلکه بخشی از تمایل کلی آنها به هر چیزی است که زنده نیست، از جمله مدفوع.
صفات منفی شخص محتکر، انعطاف ناپذیری، بی حاصلی، یکدندگی، وسواس و فقدان خلاقیت را شامل می شوند و صفات مثبت آنها نظم، پاکیزگی و خوش قولی هستند.
بازاری (marketing characters)
منش بازاری پیامد بازرگانی مدرن است که دیگر تجارت در آن شخصی نیست بلکه شرکت های بزرگ آن را انجام میدهند. منش های بازاری هماهنگ با درخواست های بازرگانی مدرن، خود را به صورت کالا در نظر می گیرند، به طوری که ارزش شخصی آنها به ارزش مبادله آنها یعنی به توانایی فروختن خودشان بستگی دارد.
شخصیت های بازاری یا مبادله ای باید کاری کنند که دیگران باور کنند آنها ماهر و قابل فروش هستند. امنیت شخصی آنها در موقعیت ضعیفی قرار دارد زیرا باید شخصیت خود را با آنچه در حال حاضر باب روز هست، سازگار کنند. آنها نقش های متعددی بازی می کنند و شعار، من همانم که تو از من می خواهی، ایشان را هدایت می کند.
این منش بازاری بی هدف، فرصت طلب، بی ثبات و بی فایده هستند. آنها بدون گذشته یا آینده هستند و اصول یا ارزش های دائمی ندارند. آنها در مقایسه با سایر جهت گیری ها صفات مثبت کمتری دارند، زیرا اصولاً پوچ هستند، منتظرند تا مملو از ویژگی هایی شوند که بیش از همه قابل عرضه هستند.
برخی از ویژگی های مثبت شخصیت بازاری این است که آنها تغییر پذیرند، دید بازی دارند، خالی از تعصب هستند، سازش پذیرند و سخاوتمند می باشند.
جهت گیری ثمر بخش
جهت گیری ثمربخش سه بعد دارد: کار، عشق، استدلال.
از آنجایی که افراد ثمربخش در جهت آزادی مثبت و تحقق بخشیدن به استعدادشان پیش می روند، از تمام تیپ های منش سالمتر هستند. افراد فقط از طریق فعالیت ثمربخش می توانند تنگنای اساسی انسان را حل کنند. که عبارت است از متحد شدن با دنیا و دیگران و در عین حال، حفظ کردن بی همتایی و فردیت. این راه حل می تواند فقط با کار، عشق و تفکر ثمربخش تحقق یابد.
افراد سالم برای کار فقط به عنوان یک هدف ارزش قائل نیستند، بلکه آن را وسیله ای برای خودبیانگری خلاق می دانند. آنها برای استثمار کردن دیگران، به معرض فروش گذاشتن خودشان، کناره گیری کردن از دیگران یا انباشته کردن اموال مادی غیرضروری کار نمی کنند.
آنها نه تنبل هستند نه به طور وسواسی فعال، بلکه ازکار به عنوان وسیله ای برای تولید کردن وسایل ضروری زندگی استفاده می کنند.
عشق ثمربخش با چهار ویژگی عشق یعنی اهمیت دادن، مسئولیت، احترام و شناخت؛ مشخص می شود. آدم های سال زنده گرا هستند بدین معنی که آنها عاشق زندگی و هرچیزی که زنده است، هستند. آنها دوست دارند کل زندگی را تقویت کنند، زندگی آدمها، حیوانات، گیاهان، عقاید و فرهنگ ها. آنها به رشد و ترقی خودشان و دیگران علاقه دارند.
افراد زنده گرا می خواهند از طریق عشق، استدلال و عبرت نه با زور، بر مردم تاثیر بگذارند. فروم معتقد بود عشق به دیگران و عشق به خود جدانشدنی است اما عشق به خود باید در درجه اول باشد.
همه افراد قابلیت عشق ثمربخش را دارند اما اغلب افراد به آن دست پیدا نمی کنند زیرا که نمی توانند ابتدا خودشان را دوست داشته باشند.
تفکر ثمربخش، که نمی توان آن را از کار و عشق ثمربخش جدا کرد با علاقه به شی یا فردی دیگر برانگیخته می شود. افراد سالم دیگران را همان طوری که هستند نه به صورتی که آنها دوست دارند باشند، در نظر می گیرند. آنها خودشان را به صورتی که هستند می شناسند و به خود موهوم نیازی ندارند.
درکل فروم معتقد بود افراد سالم به ترکیبی از پنج جهت گیری منش متکی هستند. بقای آنها به عنوان افراد سالم، به توانایی آنها در دریافت کردن چیزها از دیگران،گرفتن چیزها در مواقع مناسب، نگهداشتن چیزها، مبادله کردن چیزها و کارکردن، عشق ورزیدن و فکر کردن به صورت ثمربخش بستگی دارد.
بیشتر بخوانیم:
نیازهای انسان یا نیازهای وجودی از منظر فروم
سیستم خود چیست و شامل چه بخش هایی است؟