برای تهیه نمایش هایی که از نظر سرمایه گذاری و تهیه و اداره بازیگران پیچیده بودند، سازمان دقیقی در نظر گرفته می شد. گاه در یک نمایش 300 بازیگر شرکت داشتند یا افکت های مخصوص و پیچیده ای مورد نیاز بود.
هزینه تهیه چنین نمایشی نمی توانست بدون حساب و کتاب باشد. در نتیجه وجود یک کارگردان یا مدیر صحنه یا مدیر واگن، اهمیت شایانی می یافت.
وظیفه کارگردان در محل های مختلف تفاوت های فاحشی داشت، در نمایش های اصناف شمال انگلستان، بازرس های شرکت ها در مقابل شورای شهر مسئول بودند که برگزاری آبرومندانه نمایش را تضمین کنند. در نتیجه اداره مسائل مالی و مخارج و نظارت بر پرداخت ها بر عهده آنان می بود. این بازرس ها به ندرت در کار عملی اجرای نمایش دخالت می کردند و برای این کار شخصی را انتخاب می کردند.
وظایف عملی معمولاً به اعضای اصناف واگذار می شد، و گاه نیز مدیر واگن نمایش طی قراردادی با مزد سالانه، به مدت چند سال وظیفه اداره نمایش را برعهده می گرفت. در کاونتری، با شخصی به نام اسمیت، در سال 1454، قراردادی به مدت 12 سال بسته شده بود، طرف دیگر قرارداد توماس کول کلاو بود که وظیفه داشت به جز واگن و لباس، هرچه مورد نیاز اسمیت باشد تامین کند.
وظیقه مدیر واگن یافتن بازیگران، ترتیب تمرینات و پاسخگویی به همه مسائل تهیه نمایش بود. علاوه بر آن مدیر واگن کسانی را برای جابجا کردن واگن از محلی به محل دیگر استخدام می کرد و نظارت بر تماشاگران را در طول اجرای نمایش بر عهده می گرفت.
کارگردانی نمایش هایی که در صحنه ثابت اجرا می شدند نیاز به مهارت و کاردانی بیشتری داشت زیرا همه مجموعه زیر نظر یک کارگردان اجرا می شد. یک کمیته ناظر که اکثرا بالغ بر 12 نفر می شدند، مسئول برگزاری نمایش ها می شد و همین کمیته شخص یا گروهی را برای نظارت برمیگید.
در لوسرن در سال 1583 این کمیته همه وظایف را به منشی شهر به نام رنوارد سی سات واگذار کرد. در 1505 در شهر وین تقریباً همین اتفاق افتاد و ویلهلم رولینگن وظایف محوله را بر عهده داشت. در مون در 1501 چهار مدیر-بازیگر که هر کدام دستیاری داشتند برای اجرای نمایش استخدام شدند. برخی از کارگردانان آنقدر مشهور می شدند که از شهرهای مختلف به دنبالشان می آمدند.
ژان پوشه در 1508 پس از آنکه یک مجموعه را در پواتیه کارگردانی کرد، هنوز در سال 1532 محبوبیت داشت و مورد درخواست بود. در اسپانیا لوپه دو روئه دا مدیر بازیگران یا کارگردان حرفه ای شناخته می شد. وی در 1552 از شهر والا دولید به عنوان مدیر واگن نمایش در جشنواره های کورپوس کریستی انتخاب شد. در تیرول که ناحیه ای در اتریس و سوییس بود، در اوایل سده شانزدهم شخصی به نام ویژیل رامبر در بسیاری از شهرها نمایش هایی را به صحنه آورد.
ژان پوشه وظیفه کارگردان را چنین خلاصه می کند، کارگردان باید ناظر بر ساختن صحنه، استقرار دکور و وسایل مکانیکی پشت صحنه باشد، او باید برای ساختن و نقاشی صحنه و بنای جایگاه تماشاگران کسانی را انتخاب کند و باید اطمینان حاصل کند که همه وسایل مورد نیاز به موقع و با کیفیت مناسب خواهند رسید، اوست که بازیگران را انتخاب و با آنان تمرین می کند، وی باید از بازیگران انضباط بخواهد و برای بازیگرانی که از نقش خود تخطی می کنند جریمه تعیین کند، وی گاه ممکن است نقشی را خود ایفا کند، همچنین باید برای دریافت ورودی از تماشاگران مامورینی را تعیین نماید، کارگردان باید در آغاز نمایش و پس از هر تنفس (آنتراکت) درباره دنباله داستان با تماشاگران صحبت کند و به آنها وعده بدهد که حوادث و معجزات بی شماری در قسمت های بعدی به وقوع خواهد پیوست.
اگر چه همه کارگردانان مجبور به تعهد کلیه این مسئولیت ها نبودند اما بسیاری از آنان چنین کی می کردند. در نتیجه کسی که چنین مقامی را احراز می کرد می بایست بر همه رموز و جنبه های تئاتری در یک نمایش مسلط و شاعر می بود.
برخی از مورخان معتقدند که کاردگردانان در طول اجرا در صحنه می ماندند و بازیگران را در طول ایفای نقش تعقیب می کردند. نکات لازم و دیالوگ مربوطه را به نجوا برای بازیگران می خواندند و آنها را مدام راهنمایی می کردند.
این امر منطقی به نظر نمی رسد و مبتنی بر یک روایت غیر موثق و یک نقاشی درباره شهادت سن آپولینا است. در این نقاشی تصویر شخصی را می بینیم که یک کتاب و یک تعلیمی در دست دارد وسط صحنه نمایش ایستاده است.
برخی از مورخان این شخص را مدیر صحنه می شناسند اما دلیل قانع کننده ای وجود ندارد که شخص مزبور را بازیگر نشناسیم. این حدس ها از آنجا ناشی می شود که اگر دیالوگ یک نمایشنامه چنانکه تصویب شده اجرا نمی شد، تهیه کنندگان جریمه می شدند. اما به نظر نمی رسد که بازیگران برای ارائه دیالوگ خود، تنها متکی به مدیر صحنه بوده باشند. از طرف دیگر کارگردان یا دستیار او احتمالاً می توانسته به بازیگران با افراد یگر گروه از دور علامت بدهد یا در مواقع اضطراری سوفله کند.
از کارگردانان قرون وسطی مدارک معدودی به دست ما رسیده است. از نمایشنامه ای که در فرانکفورت در 1350 اجرا شده، طوماری از یک کاردگان به دست آمده به دارازی 5 متر و حاوی علائمی است که کارگردان به بازیگرا وی داد. این طومار همچنین شرح حرکت صحنه ای است که کارگردان تهیه کرده بود.
علاوه بر این چند کتاب سوفلوری دقیق نیز به دست ما رسیده است. از جمله کتابی متعلق به مون و لوسرن. در این کتاب ها هیچ حرکت و حرفی به تصادف واگذار نشده و کوچکترین جزئیات قبلاً پیش بینی و آماده شده است. این کتاب ها دست مایه اشخاصی بوده است که به معنای امروزی کلمه کارگردان محسوب می شدند.
بیشتر بخوانیم:
تاثیر سنه کا بر تراژدی شکسپیر و عصر رنسانس