بسیاری از نمایش هایی که قصد واقعگرایی داشتند از افکت های مخصوص استفاده می کردند و در سده پانزدهم و شانزدهم این نوع استفاده ها رو به افزایش نهاد.
ساخت افکت مخصوص در قرون وسطی عموماً منحصر به پرولز شخصیت ها بود. اکثر صحنه های ثابت را در کنار دیواری می ساختند و بر بالای بام آن دیوار چرخ چاه و قرقره های بالاکش نصب می کردند و این دستگاه ها را توسط پارچه هایی با نقش ابر و آسمان پنهان می ساختند.
در پشت عمارت بهشت نیز دستگاه هایی نصب می شد، با استفاده از این ابزارها فرشتگان بین زمین و آسمان پرواز می کردند.
لوسیفر مسیح را تا بام معبد بالا می کشید (ارتفاعی حدود 12 متر)؛ ارواحی گخ از اعراف آزاد می شدند به صورت شناور تا دروازه بهشت بر بالای صحنه پرواز می کردند، شیاطین و هیولاهایی که از دهانشان شعله بیرون می زد، از بالای صحنه به زمین فرو می افتادند. گاه شخصیت ها در لباس ابر در فضای صحنه بالا و پایین می رفتند.
دستگاه های افکت دیگری نیز وجود داشت که از زیر زمین صحنه هدایت می شدند. وجود درهای مخفی در صحنه به بازیگران امکان میداد تا ناگهان ظاهر یا غایب گردند و تعویض بازیگران زنده با آدمک ها، برای صحنه های خشونت بار با مهارت انجام می گرفت.
در صحنه ای معجزه همچون باریدن نان و غذا دادن به جمعیت های عظیم، بسته های غذا از زیر زمین صحنه بیرون می زد و صحنه را پر می کرد. وسایل مکانیکی مخفی در صحنه موجب پژمرده شدن درخت انجیری میشد که مسیح نفرینش کرده بود و چشمه های آب با یک حرکت معجز نمون از زمین می جوشید.
آب در بسیاری از نمایش ها اهمیت به سزایی داشت، یکی از نمونه های قابل توجه، نمایش طوفان نوح بر صحنه بود. برای این صحنه در سال 1501 در مون، حدود 5 دقیقه باران مداوم بر صحنه بارید که این کار توسط بشکه های شرابی که پر از آب شده و در سقف صحنه مجاور جاسازی شده بودند انجام گرفت.
صحنه های دیگر از جمله راه رفتن مسیح بر سطح آب دریا و پر شدن تورماهیگیری حواریون از ماهی، از جمله افکت های مخصوص قرون وسطایی بودند.
در صحنه های نادر شکنجه و اعدام از آدمک ها به جای انسان استفاده می شد. در نمایش بارتابی صحنه سوزاندن او توسط آدمکی انجام شد که پر از امعا و احشای حیوانات شده بود تا بوی واقعی سوختن گوشت به مشام برسد.
در نمایش دیگری که سن پل را در صحنه سر می بریدند، یک سر بریده سه بار بر زمین می افتاد بار اول از آن شیر جاری می شد، بار دوم خون و بار سوم از سر بریده آب بر زمین صحنه می ریخت.
در نمایش های قرون وسطایی از حیوانات استفاده های زیادی می شد. گاه خود حیوانات در صحنه به صورت واقعی ظاهر می گردیدند و گاه بازیگرانی در لباس حیوان بر صحنه می آدند یا از حیوانات ساختگی استفاده می شد.
شیرها در مقابل سن دنی یا ببرها در مقابل سن اندرو تعطیم می کردند. در یک نمایش ببرهایی از زیر زمین بیرون جسته و حواریون را تعقیب کردند اما ناگهان تبدیل به گوسفند شدند.
در صحنه باغ عدن ماری ظاهر شد تا حوا را وسوسه کند. در نمایش های دیگر اژدهاها، گرگ ها و جانوران وحشی عجیب و غریب ظاهر می شدند. صحنه های تبدیل و مسخ رواج فراوانی داشت، همراهان موسی تبدیل به مار، همسر لوط تبدیل به ستون نمک و آب بدل به شراب می گردید.
از نور نیز به عنوان افکت مخصوص استفاده می شد، نور به صورت هاله ای خدا، مسیح، قدیسان را در بر می گرفت. این عمل به وسیله انعکاس نور مشعل از طریق سطحی براق و صیقل یافته و گاه زرین، انجام می گرفت.
تغییر روز به شب به وسیله عوض کردن پارچه ای نقاشی شده که نقش خورشید را داشت با پارچه ای که نقش ستارگان و ماه را داشت انجام می گرفت. برای چنین افکت هایی بناهای حصیری یا چوبی را با پارچه های مشتعلی که بر آنها می انداختند آتش می زدند.
بسیاری از افکت های مخصوص نیاز به مهارت و نبوغ داشت لذا عجیب نیست که اگر در سده شانزدهم به افراد فنی و هنرمندان نیاز وافری بوده است. در 1501 در مون دو کارگردان مخفی (اصطلاحی برای سازنده افکت مخصوص) از شهر چائی دعوت کردند و در سده شانزدهم برای مصیبت نامه ای در وینا، هشت هنرمند فنی استخدام شدند.
این افراد دستیاران متعددی داشتند که در انجام کارها به آنها کمک می کردند، در مون تنها برای صحنه جهنم، هفده کارگر فنی استخدام شده بودند.
در طول سده شانزدهم کارگردان فنی یا مخفی نسبت به کارگردان اصلی در درجه دوم اهمیت قرار داشت. کارگردان فنی علائم خاصی را برای لحظه های ویژه تعیین و برنامه ریزی می کرد، همان گونه که کارگردان اصلی برای خود برنامه کار ویژه ای تدوین می کرد. عملاً موقعیت نهایی یک نمایش بستگی به مهارت کارگردان فنی داشت.
بیشتر بخوانیم:
صحنه پردازی در قرون وسطی چگونه بود؟
گذر تئاتر انگلیس از قرون وسطی و تاثیر ایتالیا بر هنر نمایش