فیلیپ مقدونی، کشور-ظهرهای آزاد یونان را به انقیاد خویش درآورد. پسرش اسکندر کبیر که با فرهنگ یونانی و به دست ارسطو تربیت شده بود، دیدار ایرانیان از یونان را پس از گذشت یکصد و پنجاه سال با بازدید از ایران پاسخ داد، امپراتوری ایران را سرنگون کرد و سراسر خاور نزدیک از جمله مصر را تسخیر کرد.
تسخیر این منطقه پهناور توسط یونان، موجب پیدایش فرهنگ و دوره ای به نام هلنی در تاریخ شد که ملغمه شگفت انگیزی از باورها، اندیشه ها، دین ها و هنرهای غربی و شرقی است و دوره ای طولانی همراه با سلطه فرهنگی و تا اندازه ای سیاسی یونان را در پی داشت که این کشور را وارث تام الاختیار سومر، بال، مصر، آشور و ایران ساخت.
سرداران اسکندر که تشنه تصرف سرزمین هایی بودند که فرمانده جوان شان تسخیر کرده بود از وی در بستر مرگش پرسیدند، امپراتوری خودت را به کدام یک از ما می سپاری؟ می گویند او نیز به شیوه بدبینانه زمانه اما با لحنی که حکایت از طنزی قوی داشت گفته بود به نیرومندترین تان.
این گونه مبادله قدرت با آنکه درستی اش محل تردید است، سرآغاز تقسیم اجتناب ناپذیر و قریب و الوقوع امپراتوری پهناور اسکندر در میان سرداران یونانی او و جذب تدریجی ایشان در میان شرقیانی بود که به انقیاد ایشان درآمده بودند.
مراکز فرهنگ در دوره هلنی، پایتخت ها یا شهرهای درباری این شاهان یعنی انطاکیه در سوریه، اسکندریه در مصر، پرگاموم در آسیای صغیر و برخی شهرهای دیگر بودند.
فرهنگی بین المللی عامل پیوند دهنده دنیای هلنی و زبانش زبان یونانی بود.
امیران یونانی ثروت های کلانی از راه غارت کشورهای شرق می اندوختند و به کتابخانه ها، مجموعه های هنری، تلاش های علمی و مهارت خویش در مقام منتقد و خبره هنر و به دانشمندانی که می توانستند در دربارهای خویش گرد آورند، مباهات می کردند.
دنیای کوچک، ریاضت کشانه و قهرمانانه کشور-شهر یونانی، همراه با قدرت و حیثیت پایتختش آتن ناپدید شد و تمدنی جهانی، بیشتر همانند تمدن امروزی، جای آن را گرفت، به نام تمدن هلنی.
بیشتر بخوانیم:
هندیان آریایی چگونه می زیستند؟
جنگ های بزرگ تاریخ - فتح ایران توسط اعراب
خلاصه ای از زندگی ایران در دوره صفوی