گوناگونی، پیچیدگی و پیشرفتگی چشمگیر فرهنگ هلنی، به یک شیوه معماری با مقیاسی بزرگ و تنوعی پردامنه، به مراتب فراتر از آنچه کشور-شهر کلاسیک می توانست بطلبد، نیازمند بود. فعالیت های ساختمانی از مراکز قدیمی واقع در سرزمین اصلی بونان به شهر های پررونق پادشاهان هلنی در آسیای صغیر که مرکزیت بیشتری برای دنیای هلنی داشتند انتقال یافت.
مقیاس بزگ و گسترش استادانه فضای درونی بناها، که این یکی از مختصات معماری هلنی بود، در معبد آپولون در دیدوما (دیدومادون) نزدیک میلتوس، شهر یونیک کهن بر ساحل غربی آسیای صغیر نشان داده شده است.
این معبد یونیگ دور ستونی بر روی پایه ای هفت پله ای در ارتفاع تقریباً چهار متری سطح مقصوره آن که عمداً بی سقف و رو به آسمان بازمانده بود ساخته شده است.

عرض این معبد پنجاه و یک متر، طولش 108 متر و ارتفاع ستون های دورتادورش 5/19 متر است. تالار گود و پر از ستون آن مقدم بر یک اتاق کفش کن ساخته شده است که از آنجا پلکان بزرگی به عرض پانزده متر به سوی حیاط روباز معبد سرازیر می شود و راه دسترسی بسیار شکوهمندی برای زیارتگاه کوچک دارای ستون بندی خلفی که محل نگهداری از پیکره پرستشی بود و پی هایش را می توان در این تصویر دید، فراهم می آورد.
این طراحی پیچیده فضای درونی تالارهای بزرگ، مستقیماً به شیوه رومی پس از خود میانجامد و گسست چشمگیر و شدیدی از معماری کلاسیک یونان به شمار می رود که بر نمای بیرونی ساختمان تقریباً به عنوان یک تندیس تاکید می کرد و درون آن راتقریباً ساده رها می کرد.
نمونه دیگری از طراحی ماهرانه فضای روباز، تأتر سرگشاده اپیداروس است که پاوسانیاس آن را بهترین تاتر سرگشاده یونان نامیده بود.
این ساختمان با آنکه یه شیوه کلاسیک ساخته شده است نه هلنی و به دوره ای تعلق دارد که در آن تئاترها در مراحل نسبتاً اولیه خود به سر می بردند، تمام واحدهای کارکردی و ترتیب ظاهری تئاترهای بعدی را داراست.
ردیف های متحدالمرکز نشستگاه های نسبتاً بیشتر از نیم دایره تماشاگران، در سراشیب یک تپه ساخته شده بود و قطر دایره بیرونی اش تقریباً 120 متر است.
راه پله یا راهروی میان پله به صورت چندین شعاع از مرکز دایره که محل ارکستر یا اجرای عملیات نمایشی بود تا محیط دایره کشیده شده اند، و نشستگاه های سنگی را که با یک راهروی پهن به دو بخش بالایی و پایینی تقسیم شده اند از هم جدا می سازند.
ارکستر، پیش صحنه و صحنه طوری طراحی شده اند که بیشترین درجه سهولت ممکن برای دیدن اجرای نمایش ها و آماده شدن بازیگران فراهم آید. پارودها یا گذرگاه بین صحنه و تماشاگران، در هر دو طرف از پهنای کافی برای خروج سریع تماشاگران برخوردار است.
این ژرف اندیشی در تهیه نقشه تئاتر و پیش بینی راه های راحتی تماشاگران، حکایت از توجه روز افزون به نظرات و پاسخ های فردی دارد، هم چنان که نمایشنامه های کمدی نو در روزگار ما با چنین هدفی اجرا می شوند.
انطباق اندیشمندانه فضا بر نیازهای انسان، نه همچون روزگار باستان برای ستایش از خدایان و ارضای هوس های شاهان، بخشی از سنت انسان دوستی یونان و کمک آن به تاریخ جهان است. یونانیان هلنی، بر دامنه تصور خویش از طراحی معمارانه افزودند تا شهرهای بزرگ را نیز مطابق آنها بسازند.
نقشه های منظم خیابان های شبکه مانند، که به دوره کهن در تاریخ یونان مربوط می شوند، در سده پنجم پیش از میلاد توسط هیپوداموس معمار میلتوسی، به صورت طبقه بندی شده و انتظام یافته ای درآمدند.
نام هیپوداموس، همچنانکه از نقشه پرینه برمی آید، از شبکه درهم فشرده خیابان هایی تشکیل می شود که یکدیگر را با زوایای قائمه قطع می کنند، بی آنکه بر محوری خاص به نشانه الگوی مسلط ترافیک در آنها تاکیدی شده باشد. در اینجا نقشه ساختمانی بر یک منطقه نامنظم و سراشیب، بدون توجه به نوع زمین، منطبق شده است.

فقط دیوارهای دفاعی پیرامون شهر دقیقاً با خط الراس های جغرافیایی انطباق دارند و نتیجتاً ارتباط و تناسبی میان دیوارها و نقشه خیابان به چشم نمی خورد. از طرف دیگر شبکه مزبور، بسیار ظریف ومنظم است و اثری از تفاوت های اجتماعی یا اقتصادی در آن دیده نمی شود، زیرا شبکه ای ماهیتاً دموکراتیک است.
اصل سازمان دهنده اصلی نقشه هیپوداموس، میدان بود که در مرکز قرار م یگرفت و به راحتی برای همه شهروندان قابل دسترسی بود. دورتادور میدان، رواق های دراز و سرپوشیده پیش بینی شده بود که بازارها و ادارات در آنها واقع شده بودند و بیان معمارانه زندگی عمومی در این شهر به شمار می رفتند.
اینجا مرکز داد و ستد و سیاست بود، شهر از همین جا اداره می شد، شایعه ها از همین جا ساخته و پراکنده می شدند، و آموزش انضباط اخلاقی و منطقی به شهروندان در رواقی متمرکز بود که فلسفه رواقیون نیز نام خود را از آن گرفته است.
در همین نقطه از تاریخ معماری است که می توانیم از خانه سازی سخن بگوییم و ظاهر یک سکونت گاه عادی انسان را که شایسته نهادن نام خانه است، کشف کنیم، حتی در پرینه.
از لحاظ نوع، قطعه زمینی که خانه هلنی بر آن بنا می شد با یک دیوار محصور می شد تا گل و کثافت خیابان باریک مقابلش در آن ریخته نشوند. یک در به اتاق خدمتکاران باز می شد و از آنجا راهروی سرپوشیده ای تا حیاط کشیده شده بود و در های تمام اتاق های مسقف به این حیاط باز می شدند.
سکونت گاه های ثروتمندان، علاوه بر جلوخان، مشابه دخلیز سرگشاده رومی، یک باغ ستون بندی شده یا ایوان ستوندار نیز داشند.
خانه پرینه ای، در مقاسی کوچکتر، بازتابی از علاقه عام هلنی به طراحی فضاهای راحت در درون بناها و توجه روز افزون شان به سودمندی و راحتی در زندگی روزانه فرد عادی است.
پرینه یک شهر کوچک بود و خانه هایش نسبتاً متوسط بودند. غنی ترین و پرشکوه ترین جلوه های زندگی در پایتخت های متعلق به پادشاهی های هلنی – اسکندریه در مصر، پرگاموم در آسیای صغیر و پلا در مقدونیه، شکوفا می شد. در این شهرها پادشاهان و ملازمان شان خود را در چنان تجملی غرق کرده بودند که در وصف وضع شان ضرب المثل های فراوان ساخته شد و شیوه زندگی ایشان تا سطحی رسیده بود که فقط امپراتوران روم در دوره های بعدی روزگار باستان توانستند به پایشان برسند.
از جمله ماندگارترین تجملات هلنی می توان به موزاییک هایی اشاره کرد که در تزئین کف اقامتگاه های ثروتمندان این شهرهای درباری به کار می رفت.
بیشتر بخوانیم:
نقطه آغاز هنر اژه ای؛ هنر مینوسی و هنر سیکلادی