اگرچه مورخان پذیرفته اند که در تئاتر الیزابتی نمای صحنه پس زمینه همه نمایش ها بود اما نحوه صحنه پردازی در این دوره برای ما روشن نیست. منبع اصلی اطلاعات ما در این مورد نمایشنامه ها، گزارش های سرپرست نمایش ها و یادداشت های هنسلو، یکی از صاحبان تئاتر می باشد.
تعدادی از محققان نمایشنامه ها را از نظر نیازهای صحنه پردازی تجزیه و تحلیل کرده اند اما نتیجه تحقیقات آنها متفاوت است از آن رو که مبنای فرضیات شان متفاوت بوده است. به نظر بعضی از آنان بازیگران تنها متکی به دکورهای زبانی بوده اند یعنی هنگامی که از نظر دراماتیک دکوری مورد نظر بوده، آن را به زبان می آوردند زیرا این مناظر در صحنه وجود نداشته اند.
گروه دیگر معتقد است تماشاگر انتظار دارد آنچه را که دیالوگ بیان می کند به صورت قطعات دکوری ببیند. احتمالاً هیچ یک از این نظرها صحیح نیست،مطالعات رینولدز درباره تئاتر ردبول به این نتیجه می رسد که گروه ها و شرکت ها از یک قانون ثبات پیروی نمی کردند بلکه خود را با امکانات موجود تطبیق می دادند. اما غالب محققان برآنند که اگر هم دکوری به کار می رفته باید دنباله دستاوردهای قرون وسطی و عمارت های آنان بوده باشد و نه صحنه های پرسپکتیو ایتالیایی.
تحقیقات که توسط ت.ج.کینگ از همه نمایشنامه های سال های 1599 تا 1642 صورت گرفته نشان میدهد که چنین عواملی در صحنه به کار می رفتند: نیمکت، میز، صندلی، چهارپایه، تختخوتب، فرش و کوسن، آویزها، پرده ها و دیوارهای کاذب، کرسی های ایالتی و تخت های سلطنتی، چادرها و سایبان ها، منبر و محراب، پایه ها، داربست های چوبی، تیراهای صلابه و دار، تخت روان، تابوت، اجساد مرده، کجاوه، حصار و نرده، ارابه و اسب های جهنده، سواحل دریا و غارها، علفزار، درخت، شاخ و برگ و تنه درخت و گل.
در فهرستی که در 1598 از یادداشت های هنسلو به دست آمده نیز اقلام مشابهی وجود دارد: سه درخت، سه صخره (که دو تای آنها متعلق به سواحل باتلاقی هستند)، دو مقبره، دو برج کلیسا با زنگ، دروازه جهنم، یک جفت پله، ارابه فایتون، یک قفس، یک پارچه نقاشی شده از نمای شهر رم، یک اصطبل، یک سایبان چوبی، یک تختواب، و وسایل متفرقه دیگر.
گزارش سرپرست نمایش ها در اواخر سده شانزدهم همچنین فهرست اشیای را که در نمایش های درباری به کار مب رفت ذکر می کند. هنگامی که گروه های حرفه ای در مقابل ملکه نمایش می دادند، دفتر نمایشها انباری در اختیار آنان می گذاشت تا وسایل مورد نیاز خود را بردارند. در این گزارش اشیا زیر نقل شده است: صخره ها، کوه ها، برج و باروها، درخشان، خان ها که همه یادآور عمارت هی قرون وسطایی هستند، تعدادی آویز، پارچه و پرده. اکثر این اشیا برای تزئین تالار به کار می رفتند. اجرای نمایش در قصر مجلل تر از تئاترهای عمومی بود اما تفاوت ها برای ما روشن نیست.
بر اساس منابع موجود می توان گفت که دکورهای صحنه های تئاتر الیزابتی دنباله سنت های قرون وسطایی بوده اند. سکوی صحنه اساساً همان صحن یا پلاته بود و هویت آن با قرار دادن وسایل مختلف تغییر می یافت. این صحنه ها غالباً مکان هایی خنثی بودند که توسط دیالوگ یا وسایل کوچکی مثل درخت، علفزار، چادر، معبد، مقبره، میله های زندان، تخت ها و سریرها هویت می یافتند.
برخی وسایل صحنه آنقدر بزرگ و سنگین بودند که حتی هنگام تغییر دکور نیز در آنجا می ماندند اما تا زمانی که به کار برده نمی شدند، نادیده گرفته می شدند. وسایل دیگری بودند که با برداشتن پرده ای ظاهر می گشتند یا از فضای مخفی به داخل صحنه لغزانده می شدند.
وسایل سبک در مواقع لزوم توسط مستخدمان به داخل و خارج صحنه برده می شد. رینولدز اظهار می دارد که تعداد قطعات دکور هر نمایشی به امکانات شرکت و تعداد وقایع نمایش بستگی داشت زیرا گروه های نمایشی کار خود را بیشتر با امکانات وفق می دادند تا اصول. ظاهرا نه تماشاگران و نه بازیگران شکوه ای از ناسازگاری دکور با نمایش نداشته اند.
گروه ها اشیایی را تهیه و انبار می کردند که بتوانند در نمایش های گوناگون به کار برند و کوششی برا یافزایش وسایل صحنه مشاهده نمی شود، ظاهراً وسایل مورد نیاز به تدریج و تصادفی به انبار افزوده می شدند، از این رو گزارش هنسلو ذکری از پرداخت دستمزد به نقاش و نجار نکرده است. وسایل تئاتر را یک انباردار صحنه محافظت می کرد. وی همچنین مسئول صحنه، وسایل و صدای صحنه بوده است.
صحنه های پرتجمل بعد ا ز1603 که نفود دربار افزایش یافت متداول شدند. در آن هنگام بازیگران به شدن تحت تاثیر سنت های بالماسکه در دربارهای ایتالیایی قرار گرفتند زیرا بازیگران حرفه ای بین سال های 1603 و 1642 سالانه حدود 17 تا 25 بار در قصر نمایش می دادند. گاه از بازیگری دعوت می شد تا قطعه ای را در دربار برای حضار بخواند یا درباریان را در راه اندازی بالماسکه یاری دهد.
شرکت های پسران حدود سال 1605 عناصری صورتک مانند به کار گرفتند و هنگامی که بعدها شرکت های حرفه ای تئاترهای خصوصی را تصاحب کردند این شیوه را ادامه دادند، در نتیجه وسایل صحنه مفصل تر و مجلل تر گردیدند و افکت های مخصوص، موسیقی، رقص و لباس های پر زرق و برق رواج بیشتری یافتند.
به هر حال تلاشی برای تقلید از صحنه های دارای پرسپکتیو در بالماسکه ها مشاهده نشده است. تاثیر دیگری که نمایشهای درباری بر تئاتر داشتند استفاده از پرواز شخصیت ها در صحنه و نیز استفاده از شخصیت های نمایشنامه های کلاسیک بود. مسیر این تغییر را با مقایسه یکی از نمایشنامه های اولیه شکسپیر مثل رویای نیمه شب تابستان، و یکی از آثار بعدی او مثل طوفان می توان به دست آورد.
موسیقی از آغاز نقش مهمی در تئاتر انگلستان داشته است و بین سال های 1558 و 1642 به ویژه فراوان مورد استفاده بوده است. در بسیاری از نمایشنامه ها آواز، شیرین کاری و نمایش های دیگر نیز گنجانیده می شد. قبل از ورود اشخاص یا هنگام خواندن یک اعلامیه شیپور به صدا در می آمد، و در صحنه های جنگ طبل می نواختند و در بسیاری از قسمت های نمایش موسیقی متن به گوش می رسید.
گروه های پسران غالباً قبل از نمایش کنسرت اجرا می کردند و این کنسرت گاه یک ساعت به طول می انجامید و تئاترهای حرفه ای هنگامی که تئاترهای خصوصی را تصاحب کردند این رسم را نیز تقلید کردند.
رقص نیز همین وضع را داشت. در سال های اولیه شکوفایی تئاتر، تنها در نمایش های مردم پسند رقص اجرا می شد اما پس از افزایش تماشاگران اشرافی رقص های باشکوه نیز در تئاترها گنجانیده شد.
بیشتر بخوانیم:
آرمان نئوکلاسیک در تئاتر ایتالیا
کارگردان و کارگردانی در قرون وسطی
رقابت هنر نمایش با گلادیاتورها در روم باستان/ ساخت کولوسئوم
جشنواره های دراماتیک در سده پنجم پیش از میلاد