امروز: یکشنبه, ۲۱ بهمن ۱۴۰۳ برابر با ۱۰ شعبان ۱۴۴۶ قمری و ۰۹ فوریه ۲۰۲۵ میلادی
یکشنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۹ ۱۲:۰۵
۰
PNAZAR
نسخه چاپی

مکتب ملطی (طبیعت شناسان) – طالس

مکتب ملطی (طبیعت شناسان) – طالس
به گزارشتمیم نیوز

طالس نخستین دانشمند و فیلسوفی است که در شهر ملیطه یا میلتوس زاده شد ولی تعلیم و تربیت او بیشتر در مصر و کشورهای واقع  در جوار بین النهرین صورت گرفت. به رغم آنکه برخی او را از نژاد خالص مردم ملیطه می دانستند، مورخ یونانی هرودوتوس تایید کرده است که وی مانند بسیاری دیگر از مردم ایونیا تبار شرقی و اصل و نسب فینیقی داشته است.

از سرگذشت او چند نکته روشن است: نخست این که وی نظریه خاصی برای طغیان رود نیل داشته که به موجب آن بادهای سالیانه شمالی-شرقی دریای اژه که در نیمه تابستان به سوی مصر می وزد در اثر وزش در سوی مخالف جریان رود نیل مانع جریان و ریختن آن به دریا می شود و موجب طغیان آن می گردد.

از سوی دیگر بنا به گزارش پروکلوس در سده پنجم میلادی وی نخستین کسی است که دانش هندسه را از مصر به یونان آورد. بنابراین می توان سفر طالس را به مصر یک حقیقت تاریخی تلقی کرد زیرا شهر ملیطه یا میلتوس، مستعمره یا کوچ نشینی در ساحل شمالی آفریقا به نام ناوکراتیس داشته و بدین سان رفت و آمد میان مردم مصر و مردم آن شهر آسان بوده است  و جای هیچ گونه شگفتی نیست که پژوهشگر متفکری چون طالس به قصد آگاهی یافتن از معارف و فعالیت های علمی مصریان به آن دیار سفر کرده و از آن سرزمین متمدن و پیشرفته کهن چیزهایی به شهر خود به ارمغان آورده باشد.

بنا به روایات دیگراین طالس بود که یونانیان را با علوم ریاضی و نجوم آشنا کرد. به احتمال قوی وی به کمک معارف مصری و محاسبات بابلی، کسوف بیست و هشتم ماه مه سال 858 ق.م را پیش بینی کرده بود اما این که طالس معلومات نجومی خود را از مصریان فراگرفته باشد نمی تواند با شواهد تاریخی تایید شود و حدس زده می شود که سرچشمه اطلاعات طالس باید لوحه های بابلی بوده باشد زیرا تماس یونانیان به ویژه دانشمندان شان با بابلیان از طریق کشور لیدیا و پایتخت آن شهر ساردیس فراوان بوده است.

به گزارش دیوگنس لائرتیوس، طالس عبور خورشید را از یک نقطه انقلاب شمسی (تابستانی) به نقطه دیگر (زمستانی) و نسبت میان قطر خورشید و ماه را با مدار آنها کشف کرده و سال را به جای 360 روز به 365 روز تقسیم کرده بود. البته کلدانیان و مصریان نیز از هر دو مورد مزبور اطلاع داشته اند. حتی گزارش دیگر دیوگنس که طالس ستاره دب اصغر را کشف کرده بود نیز سرچشمه غیریونانی دارد و نمی تواند درست باشد زیرا سده ها پیش از طالس، دریانوردان فینیقی این ستاره را می شناختند و از آن در کشتیرانی های خود راهنمایی می گرفتند.

بنابراین می توان حدس زد که طالس نخستین یونانی بوده که دریانوردان ایونیا را به مفید بودن آن ستاره در کشتیرانی متوجه کرده بود. اندازه گیری قطر خورشید و ماه به نسبت مدار آنها نیز از لحاظ تاریخی نمی تواند درست باشد زیرا طالس نمی توانسته است بداند که اجرام آسمانی مدار دارند زیرا اشاره به این حقیقت که زمین آزادانه در فضا آویزان است، در زمان آناکسیمندر به میان آمد و بنابراین در زمان طالس اجرام آسمانی نمی توانسته  اند از زیرزمین عبور کنند و بدین سان فقط دارای نصف مدار بوده اند.

یکی از ویژگی هایی که به طالس نسبت می دهند این بود که او نه تنها اهل اندیشه و مشاهده علمی بوده بلکه در زندگی اجتماعی نیز فعالیت و علاقه مستقیم داشته است. هرودوت می نویسد طالس پیش از حمله کوروش به ایونیا مردم آنجا را راهنمایی کرد که انجمنی مشورتی برای اداره کارهای سیاسی و اجتماعی خود تشکیل دهند و محل آن در شهر ثیوس باشد که در مرکز ایونیا واقع بوده است. دیوگنس لائرتیوس نیز می نویسد که چون کرویسوس پادشاه لیدیا سفیری نزد مردن ملیطه فرستاد و پیشنهاد اتحاد جنگی کرد، طالس ایشان را از این کار بازداشت و این اقدام هنگامی که کوروش در جنگ پیروز شد موجب نجات ملیطه از ویرانی گشت.

اطلاعات ریاضی نیز به طالس نسبت داده می شود و مهم ترین آنها این است که پروکلوس در تفسیر خود بر کتاب اول اقلیدس می گوید این قضیه که دو مثلث اگر یکی از اضلاع آنها و دو زاویه مجاوز آن با هم مساوی باشند مساوی یکدیگرند و به طالس تعلق دارد. دیوگنس لائرتیوس نیز می نویسد که طالس در واقع ارتفاع اهرام مصر را به وسیله سایه آنها اندازه گیری کرد و آن را از راه مشاهده زمانی بود که سایه ما مساوی بلندی قامت ماست.

پروکلوس همچنین آورده است که طالس توانسته بود فاصله کشتی ها را از دریا تا ساحل تعیین کند و به نقل از یودموس در تاریخ هندسه اش می گوید طالس کاشف همان نظریه هندسی درباره دو مثلث باید باشد که در بالا ذکر آن رفت زیرا شیوه ای که وی برای تعیین فاصله کشتی در دریا از ساحل به کار برده است باید متضمن آگاهی از آن قاعده هندسی باشد.

پروکلوس در همین گزازش کشف سه قاعده هندسی دیگر را نیز به طالس نسبت می دهد: 1-تقسیم دایره به وسیله قطر آن، 2- زوایا در قاعده یک مثلث متساوی الساقین مساوی اند، 3- دو زاویه که به طور عمودی روبروی یکدیگر قرارگرفته اند، مساوی اند.

به گفته ارسطو، طالس با حرفه های عملی نیز بیگانه نبود. ارسطو می نویسد: طالس را برای تنگدستی اش سرزنش می کردند و این را دلیلی بر بی فایدگی فلسفه می دانستند ولی طالس بر اساس آگاهی های خویش از نجوم، پیش بینی کرد که سال آینده زیتون محصول فراوانی خواهد داشت. پس قبل از سپری شدن زمستان اندکی پول فراهم کرد و در آغاز سال همه دستگاه های روغن کشی درملیطه و خیوس را از صاحبان آنها اجاره کرد و چون کسی هم با او به رقابت برنخاسته بود آنها را به قیمتی ارزان به دست آورد.

هنگامی که برداشت محصول زیتون فرا رسید ناگهان تقاضا برای اجاره دستگاه روغن کشی بالا گرفت و طالس آنها را به هر بهایی که خود می خواست اجاره داد و بدین گونه ثروت سرشاری فراهم آورد و ثابت نمود که فیلسوفان اگر بخواهند می توانند به آسانی ثروتمند شوند لیکن ایشان بدین کار علاقه ای ندارند.

ماده المواد یا اصل نخستین جهان شناسی

آنچه بیش از هر چیز طالس را به عنوان نخستین فیلسوف می شناسند، نظریه وی درباره شناخت سرچشمه هستی و ماده المواد یا اصل نخستین است. منبع آگاهی ما درباره نظریه جهان شناختی طالس، ارسطوست. ارسطو در مابعدالطبیعه می نویسد که بنابر نظر طالس اعلام کرد که ماده المواد یا اصل نخستین تمامی اشیاء آب است.

ارسطو همین نظریه را در کتاب درباره آسمان تکرار می کند و می گوید طالس بر این باور بوده است که زمین مانند تنه درخت بریده شده یا چیز دیگری مانند آن بر آب شناور است. پس طالس دو نظریه مهم داشته است: 1- اصل نخستین یا ماده المواد همه چیزها آب است، 2- زمین بر آب شناور است.

می توان گفته طالس را چنین تفسیر کرد که همه چیز درآغاز آب بود و در جهان چیزی جز آب وجود نداشت و سپس زمین از آب برخاست، همانگونه که در حماسه آفرینش بابلیان آمده است. می توان حدس زد که وی در محلی زاده شد و رشد کرد که از هر سو دریا و آب بوده است و نیز مشاهده دگرگونی ها و تغییر شکل های آب به صورت جامد، مایع و بخار و اب رو باران وی را به این نتیجه رساند که همه چیزها باید به شکل های گوناگون آب باشند.

روح اشیاء 

نظریه دیگری که ارسطو در کتاب دیگر خود درباره روان و به پیروی از او دیگران نیز به طالس نسبت می دهند این است که طالس بنابر آنچه از وی نقل شده است به نظر می رسد که روح یا نفس را چیزی محرک یا جنباننده دانسته است، اگر گفته باشد که سنگ مغناطیس یا آهنربا دارای روح است که آهن را حرکت می دهد؛ و خود ارسطو در همان کتاب می نویسد: و بعضی گویند که روح با جهان در هم آمیخته است و شاید بدین علت بود که طالس می گفت همه چیز پر از خدایان است.

از ظاهر گفته ارسطو چنین بر می آید که طالس معتقد به وجود نیروهای نادیدنی در تمام اشیاء بوده است که آن سوی سکون و سکوت آنها سرچشمه جنبش، تپش و زندگی آنهاست. برای طالس این نیروهای نهفته در چیزها نیز محرک درونی آنهاست و اشیا چنان به نظر می رسند که گویی روح دارند.

باری چیزی که در این میان به لحاظ فلسفی طالس و سایر فیلسوفان ملطی را در تاریخ اندیشه ممتاز می کند، کوشش وی برای شناختن جهان از راه مشهده و تفکر و واقع بینی و دور انداختن افسانه ها و تفسیرهای اساطیری دریافتن یک سرچشمه مادی برای وجود اشیا بوده است و این چیزی است که نظریه وی رااز نظرات اسطوره ای همانند آن در اندیشه های بابلی و مصری متمایز می کند. به قول ارسطو در مابعدالطبیعه: طالس کسی است که سرآغاز فلسفه  است.

در فرهنگ فلسفه چاپ پروگرس درباره طالس آمده است: وی نخستین فیلسوف مشهور یونان باستان است. در سنت باستانی او را یکی از هفت خردمند می دانند. به موجب روایات طالس ملطی بر دانش ریاضی و نجوم مصر و بابل را احاطه داشته است. او به پیش بینی خسوف خورشید شهرت و اعتبار دارد. طالس پایه گذار مکتب ماتریالیسم خود روی ملیطه است. او در میان تنوع بی کران اشیاء در جستجوی یک اصل نخستین (ماده المواد) بود و آن را چونان جوهر مادی ای در نظر میگرفت که از طریق حواس ادراک پذیر است. او آب را اصل نخستینی می دانست که همه اشیا ناشی از آن است.

 

بیشتر بخوانیم:

 مکتب ملطی (طبیعت شناسان) – آناکسیمندروس

 مکتب ملطی (طبیعت شناسان) – آناکسیمنس

موضوع منطق

تحلیل وجود به زبان ساده

مساله شناخت

   مکتب فرانکفورت و نظریه انتقادی

 اندیشه ها و مفاهیم بنیادی هستی شناسی لوکاچ



+ 0
مخالفم - 0

تمام حقوق مادی و معنوی این پایگاه محفوظ و متعلق به تمیم خبر می باشد.
هرگونه کپی و نقل قول از مطالب سايت با ذكر منبع بلامانع است.