همچنانکه یخ های دوره دیرینه سنگی در اثر افزایش حرارت آب شدند، گوزن شمالی به سوی شمال کره زمین مهاجرت کرد، ماموت پشمالو و کرگردن ها از نظر ناپدید شدند و شکارگران از غارهایشان به در آمدند. پس از پایان عصر یخ، یک دوره انتقالی پیش آمد که به دوره میان سنگی معروف است و در طی آن اروپا از لحاظ آب و هوا، جغرافیایی و زیستی تقریباً همانگونه شد که امروز ما شاهدش هستیم.
در طی این دوره فرهنگی رونق گرفت که هنرش مکمل هنر غارنشینان است و احتمال می رود تا حدودی نیز از آن سرچشمه گرفته باشند. از سال 1903 تا کنون نقاشی های کوچک و فوق العاده زنده نمای جانوران و انسان ها در صحنه های شکار، جنگ، رقص های جادویی و برداشت محصول در روی دیوارهای سنگی پناهگاه های کم عمق سنگی در میان تپه های لم یزرع ساحل شرقی اسپانیا (اسپانیای خاوری) کشف شده اند.
این هنرمندان در تجسم پیکره های جانوران همان مهارت استادانه ای را از خود بروز داده بودند و احتمال دارد که در اینجا ما با نمونه هایی از یک سنت ماندگار یا عادت دیرپای دیدن و نمایاندن جانوران مواجه شده باشیم ولی آنچه به طرز خارق العاده ای تازگی دارد ظهور پیکره آدمی به طور انفرادی و در گروه های بزرگ و هم پیوسته در حالت ها، موضوع ها و محیط های بسیار متنوع است، در کارهای هنری غارنشینان تقریباً هیچگاه به چشم نمی خورد.
انسان افتاده یا از پای درآمده در منظره چاه، در غار لاسکو کاملاً استثنایی است. در نقاشی های پناهگاهی تمایل و توجه جدید به موضوعات انسانی و تاکید بر عملی که در طی آن انسان بر جانور مسلط می شود، درکانون یا نقطه مرکزی هر اثر هنری قرار دارند. واژگان جدید شکل ها ممکن است پس از پیمودن دریای مدیترانه از شکال آفریقا که نقاشی های بسیاری مشابه نقاشی های یافت شده در اسپانیای خاوری در آن پیدا شده اند به اروپا رسیده باشند.
برخی از ویژگی های برجسته نقاشی های پناهگاهی در تصویر سرزنده ای مرکب از پنج جنگاور که در دره گاسولا یافت شده است دیده می شود.
تصویر این گروه که عرضش تقریبا 24 سانتیمتر است نمونه ای از اغراق مرسوم شدید در حرکت، تکرار هماهنگ شکل اصلی و به طور کلی فدا کردن شکل ظاهر ناتورالیستی در برابر توصیف و و حدت عمل است. حتی اگر چنین باشد می توانیم جزئیاتی را مشخص کنیم که در توصیف شان صرفه جویی شده است، تیرها و کمان ها و کلاه پردار سردسته گروه. پاهای از هم گشوده و ضربدری، نشانه گامی جهش وار تلقی شده اند و این احتمال وجود دارد که مردان مزبور به میدان جنگ یا رقصی جادویی می رفته اند.
در نقاشی های دیگری از این قبیل وحدت شکل اصلی از این نیز بیشتر است و زاویه خطوط چنان تند و با روح اند که حکایت از خط، یا حکایت از خط هیروگلیف دارند و سبک های نقاشی صخره ای پس از گذشت هزاران سال، عملاً انتزاعی تر و خلاصه تر می شوند، در آنها نماد بیش از تصویر دید می شود و می توان احتمال داد که این سبک ها دست اندکار ثبت مرحله ای از تکامل عنصرنمادی از عنصر تصویری بوده اند، تکاملی که در خاور نزدیک به اختراع خط می انجامد.
بعدها سرزندگی و خودرویی نقاشی های پناهگاهی در هماهنگی های خشک و شکل های تقریباً حرف گونه ای ناپدید می شود که تکرارشان آدمی را به این نتیجه می رساند که گویی از مجموعه یا ذخیره علامتی محدودی ریشه گرفته اند.
نقاشی های پناهگاهی احتمالاً مانند نقاشی های غاری، اهمیتی جادویی-مذهبی داشته اند، هر چند برخی ناظران، آنها را چیزی بیش از ضبط تصویری رویدادهای به یاد ماندنی نمی دانند. این نقاشی ها در نقاط تاریخی خاصی متمرکز شده اند که مدت های مدیدی مورد استفاده بوده اند ولی نقاط مجاور، با آنکه برای نقاشی مناسب تر بوده اند، مورد استفاده قرار نمی گرفتند.
این نشان می دهد که نقاط مزبور نه فقط در نزد نقاشان عصر میان سنگی بلکه در نزد کسانی که راهشان را در آن دوره تاریخی می گشودند نیز نقاطی مقدس به شمار می رفته اند. از متون ایبریایی و لاتین چنین برمی آید که در اواخر دوره حاکمیت رومیان، مردم برخی از این مکان های مقدس را دارای نیروهای فوق طبیعی می پنداشته اند.
بیشتر بخوانیم:
هنر عصر نوسنگی- راز درشت سنگ ها، کروملک و منهیر
هنر بابل نوین، از باغهای معلق تا دروازه ایشتار
هم گرایی و واگرایی در بیان، هم بیانی وتک بیانی در معماری