مکان اجرای تئاتر در یونان باستان معمولاً وابسته به حریم مقدس خدایان بود. پیش از برپایی مسایقات دراماتیک، مکان هایی از این نوع فراوان بودند. در کشفیات باستانشناسی در قصرهای مینوسی در کرت یک محل تئاتر کشف شده است که در دو طرف آن نیمکت هایی سنگی قرار دارد و به شکل مستطیلی به عرض 12 و طول 14 متر ساخته شده بود. احتمالاً این مکان ها برای رقص، جشن ها و گاوسواری ساخته شده بود. محققان معتقدند فضاهای تئاتر اولیه نیز در سرزمین یونان چهارگوش یا مستطیل بوده اند.
حفاری ها در ایستمیا (نزدیک کورنت) و نیز وجود تئاتر در توریکوس (شاید شکل قدیمی تر تئاتر در آتیکا) که قسمتی از آن مستطیل شکل است صحت این نظریه را تایید می کند. منشأ شکل ساختمان تئاتر هر چه باشد تئاتر یونان در سده پنجم اصولاً دایره شکل بوده است. از طرفی با آنکه تئاترهای دیگری نیز در یونان وجود داشتند، مورخان تنها به تئاتر دیونوسوس توجه نشان داده اند چرا که کلیه نمایشنامه های موجود یونانی در آنجا اجرا شده اند.
قدیمی ترین مشخصه تئاتر در دیونوسوس (در محل دیونوسوس الوتریسوس در شیب تپه های زیر آکروپولیس) وجود ارکسترا (یا محل رقص) بود. در اصل ساختمان تئاتر را احتمالاً در دامنه تپه می ساختند، زیرا تماشاگران می توانستند روی تپه ها، نمایش های همسرایی را که قدیمتر از تراژدی ها بودند تماشا کنند.
در سده ششم گاه یک تراس در پای تپه می ساختند و در آن یک ارکسترای گرد به قطر 22 متر در جانب محل تماشاگران قرار می دادند و یک قربانگاه به نام تیمل در مرکز این دایره قرار می گرفت. با استثناهای ناچیزی ارکسترا تا دوران مسیحیت بدون تغییر ماند.
منشأ ساختن صحنه، یا اسکین احتمالا به بعد از رواج ارکسترا می رسد. از آنجا که اسکین به معنای کلبه یا چادر است ساختمان صحنه احتمالاً از ساختمان رختکن های موقتی ناشی شده است و بعدها توسط نویسنده خلاقی جزء صحنه گردیده است.
محققان برای تاریخ گذاری اسکین به عنوان ساختمان صحنه، همواره به نمایشنامه های موجود رجوع می کنند. مثلا اورستیا اثر آشیل اولین نمایشنامه ای است که به وضوح به ساختمانی به عنوان پس زمینه نیاز دارد. از آنجا که همه اجزای صحنه های اولیه تئاتری مدت هاست ویران شده اند، شکل ظاهری آنها را نمی توان به دقت تعیین کرد.
تغییر اساسی در تئاتر دیونوسوس هنگامی رخ داد که پریکلس بنای ادئون یا تالار موسیقی را در سال 440 در جوار آن ساخت. در این زمان به جای دیوار منحنی تراس در ارکسترا دیوار راستی قرار داده شد. در طرف داخل دیوار رو به تماشاگران ده شیار بر روی دیوار تعبیه شد.
اکثر مورخان معتقدند تعبیه این شیارها برای آن بود تا بتوان تیرهایی را که اتاق صحنه بر آن سوار می شدند در آنها جاسازی کرد. علاوه بر آن، یک برآمدگی سنگی یا تراس از دیوار به طرف ارکسترا کار گذاشتند که کاربرد آن برای ما روشن نیست اما می توان حدس زد که این برآمدگی پایه ای بوده تا دستگاه های متعلق به صحنه تئاتر را بر آن استوار کنند. این بناهای ناقص تنها مدارکی هستند که از ساختمان تئاتر در سده پنجم به دست آمده است.
مورخان معمولاً چنین می پندارند که برای هر جشنواره صحنه ای موقتی برپا می شد که چهارچوب اصلی آنها را الوار سنگینی تشکیل می داد و بعضی از این الوارها در دیوارهای موجود به جا مانده اند و صحنه از دیوار ثابت ارکسترا به طرف تماشاگران ادامه می یافت.
وسایل مورد نیاز در نمایشنامه های موجود بسیار ساده است: یک یا چند در که به طرف محل بازی گشوده می شد و یک سطح ایوان مانند بر روی سقف یا سکویی در طبقه دوم که برای ظهور خدایان یا نمایش نقاط مرتفع کوه به کار می رفت. با آنکه بعضی از محققان عقیده دارند صحنه های سنگی در اواخر سده پنجم ساخته شده اند ولی اکثر آنها اسکین های دائمی را به سده چهارم یعنی پایان عصر بزرگ درام منسوب می کنند.
سوالی که درباره اسکین وجوددارد در مورد جزئیات دیگر صحنه نیز صادق است. آیا پس زمینه همه صحنه های نمایش همان نمای خارجی سنتی ساختمان صحنه بود یا دکورهای دیگری نیز برای صحنه های مشخص تر ساخته می شد؟
آنچه اهمیت دارد این است که بین دکورسازی قبل و بعد از زمانی که ساختمان صحنه به وجود آمد تمایز قائل شویم زیرا احتمالاً هنگامی که اسکین پس زمینه صحنه نمایش شد، وضع دکورسازی عوض شد.
قبل از به وجود آمدن اسکین کوشش های زیادی برای تغییرات صحنه به عمل می آمد که آشیل در نمایشنامه پرومته در بند آن را تصویب می کند. در صحنه نهایی زمین لرزه ای موجب می شود که یک صخره کوه مانند همه صحنه را در خود بگیرد، برخی منابع اشاره میکنند که برای این نمایش یک قطعه دکوری به صورت تخته سنگی در لبه تراس ارکسترا برپا کرده بودند و هنگام وقوع زلزله آن را روی خاکریز می غلطاندند و عده ای به عکس معتقدند که اجرای این صحنه به کلی قراردادی بوده است و هیجان زلزله و مفهوم آن از طریق گفتار القا می شده است. باز عده ای دیگر اصرار دارند که در یونان باستان ساختمان و وسایل صحنه بسیار پیشرفته بودند و برای چنین نمایشی ساخن و تهیه صخره ای عظیم دشوارنبود.
هیچ یک از این نظریه ها را نمی توان اثبات کرد اما این نظریه ها به هر حال بعضی از امکانات صحنه در دوران باستان را تا حدی وصف می کنند.
معمولاً چنین فرض می شود که پس از 458 پ.م همه نمایش ها اسکین را به عنوان پس زمینه صحنه مورد استفاده قرار دادند، در حالی که اگر نظریه صحنه های موقتی حقیقت داشته باشد این فرض نادرست خواهد بود. اسکین به سادگی می تواند نیازهای همه نمایشنامه های موجود را براورد زیرا اکثر نمایشنامه ها در مقابل یک معبد، یک قصر، یا انواع دیگر بناها اتفاق می افتند. اما سوال خواهد شد نمایشنامه هایی که در مقابل غارها مثل فیلوکتتس و چندین نمایش ساتیر، یا در بیشه زارها مانند اودیپ در کولون، یا در اردوگاه های نظامی مانند آژاکس، اتفاق می افتند چگونه صحنه ای داشته اند؟
مورخان اصرار دارند که چند دکور پیش ساخته و ثابت وجود داشته که امکانات اجرای همه نمایشنامه ها را در آنها فراهم کرده بودند. دیگران معتقدند چندین وسیله نمادین از جمه سپر برای اردوگاه نظامی، صدف و صخره برای صحنه های کنار دریا و یک درخت به جای بیشه زار به صحنه های ساده و قراردادی افزوده می شدند.
باز عده ای بر این باورند که اصولاً گفتارهای متن نکات لازم و فضای مناسب صحنه را تشریح می کرد و محوطه جلوی اسکین به عنوان پس زمینه ای قراردادی در همه نمایشنامه ها به کار می رفت.
این جدلها با نظر دیگری پیوند می خورند که به وجود صحنه های نقاشی شده اعتقاد دارد. ارسطو امتیاز بدعت رنگ آمیزی صحنه را از آن سوفوکل می داند اما ویترویوس می گود صحنه آرایی در زمان آشیل ابداع شد.
برای آشتی دادن این دو نظر مخالف محققان آغاز رنگ آمیزی صحنه را بین سال های 468 و 456 پ.م جای می دهند یعنی زمانی که آشیل و سوفوکل هر دو در اوج شکوفایی بوده اند.
نظر ویتروویوس درباره اولین صحنه نقاشی شده حاکی از آن است که یک طرح معماری بر سطحی صاف به عنوان دکور به کار می رفت از این گفته تفسیرهای گوناگونی شده است به این صورت که یا سعی می شد صحنه به یک بنای واقعی شباهت پیدا کند یا به عکس سطح صافی که در گذشته وجود داشت اما ساده و بی نقش بود، در این زمان با طرح هایی کلی اما نه واقع گرایانه نقاشی می شد.
موضوع صحنه آرایی به صورت تقلید واقعیت، در مقابل صحنه های قراردادی، مبحث مهمی است زیرا اگر تقلید از واقعیت یا توهم سازی مورد نظر آنان بوده باشد، وجود تنها یک پس زمینه کافی نبوده است تا نیازهای مختلف همه نمایش های را بدون تغییرات اساسی برآورد. در نتیجه کسانی که طرفدار این عقیده اند ناچار خواهند شد بپذیرند که اسکین ها از انعطاف کافی برخوردار بوده اند.
در این مورد دو شیوه پیشنهاد شده است، پیناکس یا دیوارهای رنگ شده و پریاکتوا یا منشورهای مثلثی که روی هر یک ازوجوه آن منظره متفاوتی نقاشی شده است.
پیناکس را می توان در صحنه کار گذاشت و بر حسب نیاز نقش آن را تغییر داد. درباره استفاده از پیناکس در سده پنج مدارک کافی وجود دارد، اما چون درباره چگونگی تغییر آن برای نمایش های مختلف هیچ سندی در دست نیست، لذا امکان دارد که دیواره های رنگ شده برای خلق فضای خارجی دراسکین به طور موقت به کار رفته باشند.
در دوره های بعد پریاکتوا را بر محوری گردان نصب کرده و بنا به مقتضیات صحنه وجوه مختلف آن را در مقابل تماشاگر قرار می دادند، کار با این وسیله در سده پنجم به طور قطعی ثابت نشده است.
داستان اکثر تراژدی های یونانی در مکانی واحد اتفاق می افتد، اما نمایشنامه ای که بلافاصله پس از نمایشنامه قبلی اجرا می شد اغلب مکان یا صحنه دیگری را طلب می کرد. لذا هرگاه که تغییر صحنه لازم می آمد، در فاصله اجرای دو نمایش این تغییرات اعمال می شد.
از طرف دیگر در بعضی از تراژدی ها مثل اومنیدژ از آشیل و آژاکس از سوفوکل و بسیاری از کمدی ها در خود نمایش تغییر صحنه لازم می آید. تغییر صحنه در این نمایش ها چگونه بوده است؟
گاه بازیگران و همسرایان صحنه را ترک می کردند و دوباره به صحنه باز می گشتند و این عمل به تغییر مکان بازی تعبیر می شد.
در بعضی نمایش های کمدی یک گردش بازیگران به دور ارکسترا، به طور قراردادی، به معنای تغییر مکان محسوب می شد.
همچنین به نظر می رسد در کمدی، درهای مخصوص یا قسمت هایی از اسکین به عنوان مکان هایی کاملاً متفاوت گرفته می شدند و این قرارداد احتمالاً در تراژدی هم پذیرفته شده بود.
پیداست واقع گرایی یا شبیه سازی صحنه مورد توجه زیادی نبوده و استفاده از چند وسیله نمادین با قطعات دکور در قراردادهای هنری یونان باستان دور از ذهن نیست اما ساختن صحنه دائمی از سنگ در اسکین نشان می دهد که صحنه قراردادی رواج بیشتری از صحنه واقع گرایانه داشته است.
مدرک تایید نشده ای در دست است که منکر وجود صحنه در تئاتر دیونوسوس در سده پنجم است. کسانی که منکر وجود صحنه اند معتقدند:
1- نمایشنامه های موجود گردش و آمیزش آزاد بازیگران و همسرایان را اقتضا می کنند که این آزادی در صحنه های مرتفع ممکن نیست؛ 2- هیچ یک از نمایشنامه های موجود نیاز به صحنه ندارند؛ 3- در اجراهای همسرایی یا کرال که قبل از ابداع درام وجود داشته اند از صحنه استفاده نمی کردند لذا نمی توانستند منشأ صحنه باشند؛ 4- در سده پنجم واژه ای برای صحنه وجود نداشته است، اصطلاح لوجیون متعلق به زمانی پس از معمول شدن صحنه است؛ 5- هیچ کشف باستان شناسی از صحنه در آن دوران به دست نیامده است.
از طرف دیگر کسانی که معتقد به وجود صحنه اند اظهار می دارند:
1- همه راویان باستانی هر چند بسی دیرتر از آن دوران می زیسته اند، متفقاً وجود صحنه را در سده پنجم ذکر کرده اند؛ 2- از آنجا که ابداعات دیگر نظیر معرفی بازیگر دوم و سوم و رنگ آمیزی صحنه ذکر شده است از قلم افتاده باشد؛ 3- در بعضی از نمایشنامه های موجود ذکر شده است که بازیگران در سطح بالاتری ارکسترا بازی می کردند؛ 4- نمایشنامه های موجود به ندرت نیاز به حرکت بازیگران دارد و وجود همان صحنه ای که چند پله بالاتر از ارکسترا قرار داشته، می توانسته نیاز صحنه های دارای حرکت را برآورد.
با آنکه دو نظر فوق ظاهراً در مقابل یکدیگر قرار دارند اما با دقت بیشتر متوجه می شویم که تفاوت بین دو نظر زیاد نیست.
آ.و.پیکارد-کیمبریج که با نفوذترین منکر وجود صحنه مرتفع محسوب می شود عمدتاً وجود یک سکوی مرتفع یا ایوان را رد می کند و معتقد است که پله های وسیعی راهبه اسکین می بردند یا احتمالاً صحنه مرتفعی ووجود داشته که ارتفاع آن حدود 30 تا 60 سانتیمتر بوده است.
پیتر آرنوت مدافع وجود صحنه معتقد است که سکو یا ایوان حدود یک و نیم متر ارتفاع داشته و توسط پله به ارکسترا متصل می شده است.
بامطالعه نمایشنامه ها متوجه می شویم که وجود مکانی مرتفع تر از ارکسترا چه دائمی و چه موقت، ضرورت داشته است اما اینکه چنین مکانی دائمی بوده یا به وسیله مکعب هایی موفتا ساخته می شده، روشن نیست.
اگر سکوی دائمی به کار می رفت، می بایستی در جایی بین اسکین و ارکسترا قرار داده می شد و احتمالاً سراسر نمای مکان صحنه را پر می کرد.
در سده پنجم تعداد وسایلی که برای افکت های مخصوص به کار می رفت محدود بود. مهم ترین این وسایل اکی کلما، مکین یا مکینا بود.
اکی کلما وسیله ای که اکثرا به منظور نمایش اشخاصی که خارج از صحنه کشته می شدند به کار می رفت، احتمالاً سکوی کوچک گاری مانندی بود که حالت تابلویی افقی داشت و ازدر ورودی مرکزی اسکین عبور می کرد. به نظر بعضی از منابع باستانی این وسیله تغییر شکل می داده و چرخ داشته، و برخی معتقدند که این وسیله به صورت تابلویی در طبقه دوم صحنه یا کنار در نهاده می شده و شخصیت های مرده را بر آن قرار می دادند.
مکین یا بالاکش (جرثقیل) برای نمایش پرواز شخصیت ها یا معلق نگاه داشتن آنها به کار می رفت. گاه گفته می شود که شخصیت ها در ارابه یا بر پشت پرندگان، حشرات یا حیوانات در حرکت بودند وگاه بازیگران با بندی در آسمان معلق می ماندند. بالاکش احتمالاً طوری کار گذاشته می شد که بازیگر بتواند خود را به آن وصل کند بدون آنکه تماشاگران متوجه آن شوند که در پشت صحنه یا در قسمتی از طبقه بالا قرار داشت، و آنگاه بازیگر بالا کشیده می شد و در فضای بازی معلق می ماند.
مکین اکثر برای ظهور خدایان به کار می رفت اما بعضی از شخصیت های انسانی نیز در تراژدی ممکن بود از آن استفاده کنند (مثلاً پرسئوس بر اسب پرنده).
در کمدی این وسیله برای مسخره کردن تراژدی به کار می رفت یا تظاهرات و رفتار مردم را باد استهزا می گرفت. استفاده از بالاکش را قبل از حدود 400 به سختی می توانپذیرفت. استفاده بیش از خد بالاکش در اواخر سده پنجم به خصوص توسط اوریپید که اغلب برای به سامان رساندن داستانش از خدایان استفاده کند، موجب ساخته شدن اصطلاح دوس اکس مکینا شد که هر نوع پایان مقدری یا از پیش طرح شده ای را توصیف می کند.
در تئاتر یونان با آنکه وسایل صحنه محدود بود اما آنچه به کار می رفت جزئی اساسی از نمایش محسوب می شد. در بسیاری از نمایشنامه ها قهرمانان قربانی خدایان می شوند یا به قربانگاهی پناه می بردند.
عده ای از محققان تردید دارند که قربانگاه در مرکز ارکسترا به این منظور به کار می رفته است و عده ای دیگر معتقدند چون این قربانگاه اختصاص به دیونوسوس داشت، استفاده از آن تاکیدی بر جنبه روحانی نمایش ها بوده است.
آرنوت اظهار می دارد که سکوی کوتاهی در جلوی در ورودی وجود داشت که می توانست هم به عنوان قربانگاه و هم به عنوان گورستان به کار برود. وسایل ضروری دیگر عبارت بودند از ارابه ای که توسط اسبان کشیده می شد، تخت روان برای تشییع جنازه مردگان، مجسمه های خدایان گوناگون و مشعل و چراغ هایی برای القای صحنه های شب.
وسایل خانه از جمله صندلی به ندرت در تراژدی مورد استفاده قرار می گرفت، تنها تخت ها یا نیمکت هایی وجود داشت که برای استراحت بیماران یا اشخاص ضعیفی که قادر به ایستادن نبودند به کار می رفت. در کمدی مورد استفاده فراوانی داشتند. در کمدی و تراژدی وسایل صحنه نه برای خلق توهم واقعیت، که تنها برای ساختن فضای دراماتیک به کار می رفتند.
بیشتر بخوانیم:
تحولات معماری تئاتر ایتالیا و رواج آن در سراسر اروپا
آیین در مصر باستان و خاور نزدیک و شکل گیری تئاتر
آغاز درام غیر مذهبی در اسپانیا
درام نویسان جاکوبی و کارولاینی چه کسانی بودند؟