اکثر منتقدان توافق دارند که حوالی سال 1610 تغییر چشمگیری در درام انگلیسی آشکار گردید. این تغییرات خود تا حدودی موضوع یک بحث اساسی بودند بدین نحو که طبیعت انسان و دستاوردهای او به خاطر داستان گویی صرف کنار گذاشته شدند.
ایجاد وحشت و هیجان جای درون بینی های اساسی و شخصیت پردازی های تحول یافته را گرفت. با افزایش محبوبیت نمایسنامه های تراژیکمدی، پایان های خوش جانشین نتایج جدی، و صحنه های رقت آور و احساساتی جانشین احساسات اصیل تراژیک گشتند.
همزمان با این مباحث مهارت های تکنیکی نیز افزایش یافتند. نمایشنامه نویسان نحوه بیان خود را پیرایش بیشتری می دادند و صحنه های متعدد را در قطعات معدودی می فشردند، نقاط اوج داستان را می پیچاندند و سکون و سپس همهمه را به تناوب بر صحنه جاری می ساختند.
در نتیجه نمایش های این دوران از آثار سال های پیش از 1610 ماهرانه تر، اما با عمق و محتوای کمتری طرح ریزی شده اند. از میان درام نویسان بسیاری که بین سال های 160 و 1642 فعالیت داشتند می توان فرانسیس بومون، جان فلچر، فیلیپ مسینجر، جان وبستر، جان فورد و جیمز شرلی را نام برد.
در میان درام نویسان فوق جان فلچر از همه موفق تر بود. نام فلچر به طرز جدایی ناپذیری با فرانسیس بومون همراه است زیرا مجموعه ای شامل 50 نمایشنامه که در 1647 و 1679 به چاپ رسید نام این دو را بر خود دارد. از نمایشنامه های این مجموعه معدودی نوشته مشترک این دو نویسنده اند آن هم نمایشنامه های که بین سال های 1608 و 1613 نوشته شده اند.
این دو نویسنده نمایشنامه های موثری از جمله تراژدی کلفت ها، فبلاستر، شاه و غیر شاه نوشتند که بر تثبیت تکنیک و لحن درام های سال های بعد تاثیر قابل ملاحظه ای نهادند. از جهات بسیاری نمایشنامه شاه و غیر شاه نمونه گرایشی است که به نمایش های شورانگیز پیدا شده بود.
این نمایشنامه داستان برادر و خواهری است که رابطه عاشقانه ممنوعی دارند و گره اخلاقی نمایشنامه در پایان به این ترتیب گشوده می شود که در می یابند خواهر و برادر نبوده اند.
پس از آنکه بومون از کار کناره گرفت، فلچر به تنهایی با همکاری دیگران به کار خود ادامه داد. همکاران دیگر او شکسپیر، راولی و مسینجر بودند و احتمالاً پس از شکسپیر درام نویس اصلی گروه بازیگران شاه شد. این شرکت در آن دوران رهبر گروه های تئاتری محسوب می شد..
فلچر موفق ترین درام نویس دوران خود بود زیرا می دانست چگونه عناصر گوناگون را کنار هم بچیند تا تاثیرات دراماتیک بیشتری به دست آورد. دیالوگ های او مورد توجه ویژه تئاتر دوستان اشرافی قرار می گرفتند زیرا نحوه سخن گفتن مورد علاقه اشراف را داشتند.
در نهضت اصلاح دینی نمایشنامه های فلچر بیش از شکسپیر یا جانسن اجرا می شدند. در دوره های بعد نمایشنامه های بانوی بی اعتنا، اقبال، کشیش اسپانیایی، همسر یک ماهه و زنت را اداره کن تا صاحبش باشی به ویژه از محبوبیت زیادی برخوردار بودند و تا سده نوزدهم اجرا می شدند.
فیلیپ مسینجر غالبا با فلچر همکاری می کرد و پس از مرگ فلچر در بسیاری از آثار او تجدیدنظرهایی کرد از این رو تفکیک سهم این دو مشکل است. فیلیپ مسینجر پس از 1625 درام نویس عمده گروه بازیگران شاه به شمار می رفت و هر سال حدود دو نمایشنامه برای این گروه می نوشت.
از میان کلیه آثار او نمایشنامه راهی تازه برای پرداخت دیون گذشته از همه مشهورتر است زیرا نقش سرجیلز اووریچ که در این نمایشنامه ابتدا محنون، سپس دیوانه می شود و سرانجام می میرد، از نقش های مورد علاقه بازیگران تئاتر بوده است.
جان وبستر با همکاری هیوود، میدلتن، راولی و دیگران نمایشنامه های بسیاری نوشت اما به خاطر نمایشنامه شیطان سفید و دوشس مالفی در خاطره ها مانده است. این تراژدی های جاکوبی یا عصر جیمزها با ارزیابی امروزی به شکسپیر نزدیک ترند اما عیب آثار وبستر در آن است که حرکت نمایشی در آنها مبهم و نسبت به شخصیت پردازی در درجه دوم اهمیت قرار دارد.
با آنکه قهرمان نمایشنامه های او را فساد احاطه می کند، آنان به بینش تازه و عمیقی نمی رسند لذا نمایشنامه های وبستر فاقد ایجاب و صراحت موجود در تراژدی های شکسپیرند. از این رو به رغم شخصیت های خوش طرح و زبان دراماتیک نیرومند و شاعرانه، نمایشنامه های او صرفاً مباحث مهمی را طرح می کنند بی آنکه پاسخی برای آنها پیشنهاد کنند.
نمایشنامه های جان فورد از آن جهت که انحطاط را مطرح می کنند عموماً نمونه درام کارولاینی یا عصر چارلزها شناخته شده اند. وی در نمایشنامه حیف که فاحشه است، روابط عاشقانه خواهر و برادری را با همدردی آشکاری بیان می کند. از میان هفده نمایشنامه ای که به فورد نسبت داده اند نمایشنامه های جنون عاشقان و قلب شکسته قابل ذکرند.
فورد در زمان خودش به ندرت مورد توجه قرار گرفت اما امروزه او را به خاطر شخصیت های محکم نمایشنامه هایش، که در شرایط غیرعادی قرار می گیرند، می ستایند. رفتار ملایم او با شیطان که با او همچون موجودی عادی برخورد می کند مورد توجه منتقدان مدرن قرار گرفته است.
آثار جیمز شرلی غالبا به عنوان پیشرو درام های دوران اصلاح دینی شناخته می شوند. وی درر کمدی های هاید پارک و بانوی خوش گذران، رفتار و شیوه های جامعه اشرافی لندن را ترسیم می کند. شرلی خود بهترین اثرش را کاردینال می شناسد که یک تراژدی شبیه دوشس مالفی است.
از درام نویسان انگلیسی می توان نام های بسیاری را ذکر کرد اما آنچه آمد مهمترین آنها محسوب می شوند. از ویژگی های درام های این دوران تمایل زیاد به پرداخت زبان، زرق و برق ظاهری و فقدان عمق است. با تعطیل شدن تئاترها در 1642 تکامل بیشتر درام انگلیسی متوقف شد. متاسفانه تئاتر انگلستان هرگز دیگر به آن شکوفای بین سال های 1585 تا 1642 نرسید.
بیشتر بخوانیم:
چه افکت و وسایل فنی ای در تئاتر ایتالیا رواج داشت؟
درام های بومی – مذهبی در قرون وسطی