امروز: چهارشنبه, ۰۱ خرداد ۱۴۰۴ برابر با ۲۳ ذو القعدة ۱۴۴۶ قمری و ۲۱ مه ۲۰۲۵ میلادی
پنج شنبه, ۲۲ آبان ۱۳۹۹ ۱۳:۴۲
۰
PNAZAR
نسخه چاپی

هنر مینوسی ها در پیکرتراشی و سفالگری

هنر مینوسی ها در پیکرتراشی و سفالگری
به گزارشتمیم نیوز

علاقه مینوسی ها به تحرک و سرزندگی طبیعت، که جلوه های آن در هنر تجسمی نقاشی دیواری ایشان دیده می شود در کارهای سفالی شان هم که از ظریف ترین سفال های جهان است، دیده می شود.

در کوزه منقاری شکل این علاقه به طبیعت جاندار، ناگهان ظاهر نمی شود، در اینجا نشانه ای از سلیقه ترجیح شکل های انتزاعی حلزونی، طوماری، حلقه ای و مانند اینها به چشم می خورد.

با گذشت زمان گرایش به ناتورالیسم در تزئین، بیشتر شد. موضوعات را از زندگی جانوران  و گیاهان دریا مانند دلفین، جلبک و هشت پا اقتباس می کردند. شاخک هایی که در سطح خمیده کوزه با نقش هشت پا به هر سو گسترده شده اند سراسر سطح آن را در بر می گیرند و بر حجم انعطاف پذیر آن تاکید می کنند.
این تجسم استادانه ای از درک رابطه بین تزیین ظرف و شکل آن که مساله ای همیشگی برای سفال ساز است به شمار می رود.

سفالگری مینوسی
کوزه با نقش هشت پا

 

از نقش بندی شکل های روشن انتزاعی بر زمینه سیاه در کوزه منقاری شکل به نقش بندی شکل تیره ناتورالیستی بر زمینه سفید می رسیم. این شیوه تقریباً از 1600 تا 1500 ق.م دوام می آورد، در این هنگام سبک روان، باز و جاندار ناتورالیستی لحظه به لحظه خشک تر و انتزاعی تر می شود.

این سبک اخیر را می توان در یک خمره سه دسته متعلق به 1425 ق.م از کنوسوس مشاهده کرد. ساقه های تزئین پاپیروسی این خمره به طور قرینه بالا می روند و گل های آنان به طومارها و بادبزن های با تعادل قرینه تبدیل می شوند. نوارهای موجدار، دایره های متحدالمرکز ساده، علامت های چلیپایی و دیگر شکل های اولیه برای پر کردن فضای اثر، به جای آنکه با سطح خمره انطباق یابند و آن را در خود احاطه کنند، سطح آن را اشغال می کنند.

سفالگری هنر مینوسی
کوزه سه دسته با نقش پاپیروس

 

این گونه برگشت از ناتورالیسم به فرمالیسم و انتزاع را می توان بارها در تاریخ هنر جهان مشاهده کرد.

افزایش بی وقفه خودآگاهی، که شاهد پیدایش تدریجی اش در هنر باستانی بوده ایم مستلزم این است که آدمی خودش را بیش از پیش به آن گونه ای که هست، در شرایط و موقعیت های بیشتر و با محدودیت های کمتری که زاییده سنت باشند، بنمایاند.

گلدان دروگران که از سنگ صابون ساخته شده است منظره روشن و گویای تازه ای از انسان را در حالت طبیعی و عادی نشان می دهد. این گلدان تخم مرغی شکل که بخش پایین و ته آن گم شده، گروه زیتون چینان شورشی را در حال آواز خواندن و نعره کشیدن نشان می دهد. حرکت رو به جلو و شادی نیرومندشان بهتر از همه چیز بیان شده است. الگوی شانه های شاخه ای که کارگران بر دوش حمل می کنند بخش بالای پیکره ها را به خود اختصاص داده و پیکره های پایین تر از آنها که نقشی برجسته تر دارند باعث تنوع در سطح این گلدان می شوند. کل سطح این گلدان مچون هشت پای روی گلدان گورنیا شکل را چنان سخت در خود گرفته است که بخش لاینفکی از جداره گلدان به نظر می رسد. ولی خود پیکره ها با چنان ذوقی مجسم شده اند که با حالت روانی کارگران جور در می آید.

هنر مینوسی
گلدان دروگران

 

پیشاپیش ایشان مردی زنگوله به دست حرکت می کند که ضرب می گیرد و ریه اش را چنان پر از هوا کرده که دنده هایش بیرون زده اند. حالت چهره دروران با دقت شگفت انگیزی نمایش داده شده است، درجاتی از خوشی و آوازخوانی احساس می شود، که با کشیدگی یا راحتی عضلات صورت مشخص شده اند. این خواندن چهره آدمی به عنوان محملی برای بیان حالت های عاطفی، در هنر باستانی پیش از مینوسی ها بی سابقه بوده است.

در هنر مینوسی کمتر به پیکره یا نقش برجسته همه جانبه ای بر میخوریم و آنچه وجود دارد بسیار کوچک است، هیچ پیکره عظیمی از خدایان، پادشاهان و هیولاها به گونه ای که در مصر و بین النهرین دیدیم وجود ندارد یا دست کم یافت نشده است.

این نبود پیکره های درشت اندام می تواند بازتابی از نبود یک دین انتظام یافته و رسمی باشد، هرچند این نیز جنبه ای تماماً نظری دارد زیرا ما اطلاعی از دین مینوسی نداریم.
پیکره های کوچک الهه ماری، مانند پیکره به دست آمده از کنوسوس، غالباً به قدری کوچکند که فقط به عنوان طلسم و بت به کار می آیند. در اینها بخش اعظم میثاق های خشک از جمله حالت روبرو یا تمام نما که در هنر مصر و بین النهرین دیده ایم به چشم می خورد ولی دست های مار افشان ایشان از پیکره اصلی رها شده اند و رو به جلو یا بالا نگه داشته شده اند.

پیکرتراشی مینوسی
پیکره الهه ماری

 

بدین ترتیب خواسته اند حالتی از فعالیت را در اینها مجسم کنند و پیکره های مزبور نیز تا حدودی سرزنده تر از عموزاده های مصری یا خاور نزدیکی خویش هستند.
کرتی ها ظاهراً الهه مادری را می پرستیدند که در نقاط بسیاری مقدس پنداشته و به شکل های گوناگون مجسم می شدند. امروزه با اطمینان نمی شود گفت که این پیکره های ریز مارافشان شبیه سازی هایی از الهه مزبورند یا نه ولی از روی لباس شان، سینه بند روباز و دامن چین دار زنان مینوسی که در بسیاری موارد دیگر دیده شده، به عنوان پیکره های مینوسی شناخته شده اند. این پرداخت واقع نمایانه می تواند نمونه دیگری از ساختن خدایان در هیات انسانی باشد.

اینکه تمدن مینوسی در چه اوضاع و احوالی به پایان راه خود رسید، هنوز شدیداً مورد بررسی است. مطابق یک تئوری، کاخهای مینوسی حدود سال 1450 ق.م به دنبال فوران های سیل گونه مواد آتش فشانی در جزیره ترا واقع در 120 کیلومتری شمال کرت، نابود شده اند.

فاجعه زلزله، احتمالاً چنان کشتاری از مردم کرد که میسنی ها توانستند بی آنکه با مقاومت قابل توجهی روبرو شوند وارد جزیره شوند و در کنوسوس رحل اقامت افکنند. از کاخ تعمیر شده در کنوسوس چنین برمی آید که میسنی ها دست کم مدت پنجاه سال و شاید بیشتر بر این جزیره فرمان راندند.

بخش هایی از این کاخ همچنان تا ویرانی نهایی اش در حدود 1200 ق.م در اشغال بوده است، منتها این بار دوری ها در آن فرمان می رانده اند ولی بلافاصله پس از 1400 ق.م اهمیتش را به عنوان یک مرکز فرهنگی از دست داد زیرا کانون تمدن اژه ای به سرزمین اصلی یونان انتقال یافته بود.

 

بیشتر بخوانیم:

هنر پرتحرک مینوسی؛ معماری کنوسوس و نقاشی های زنده آن

 ظهور سبک جدیدی از پیکرتراشی در دوره هلنی

 شروع هنر دینی در مقابر دخمه ای مسیحیان

پیکرتراشی بانیپال در آشور

هنر یونانی در دوره گذار

 نقاشی در یونان باستان



+ 0
مخالفم - 0

تمام حقوق مادی و معنوی این پایگاه محفوظ و متعلق به تمیم خبر می باشد.
هرگونه کپی و نقل قول از مطالب سايت با ذكر منبع بلامانع است.