اسکینر معتقد بود روان درمانی یکی از موانع اصلی بر سر راه علمی شدن روان شناسی است. با این حال عقاید او درباره شکل دهی رفتار (مناسب و نامناسب) بر جنبش روان درمانی موجود، تاثیر چشمگیری داشته است.
با وجود این دیدگاه های او درباره درمان به رویکردی که رفتار درمانی نامیده می شود محدود نمی شود بلکه به توصیف نحوه ای که همه درمان ها موثر واقع می شوند، گسترش می یابند.
درمانگر، خواه روان کاو، درمانجو مدار، یا رفتاری باشد، عامل کنترل کننده است. با این حال همه عوامل کنترل کننده زیان بخش نیستند و بیمار باید یاد بگیرد صاحبان قدرت تنبیه کننده را از درمانگر آسان گیری که تقویت کننده های مثبت را عرضه می کند، متمایز کند.
در حالی که پدر یا مادر شاید سرد و طرد کننده بوده باشند، درمانگر صمیمی و پذیراست، در حالی که پدر یا مادر شاید عیب جو و انتقادی بوده باشند، درمانگر حمایت کننده و همدل است.
شکل دهی هر رفتاری طول می کشد و درمان رفتاری از این امر مستثنی نیست. درمانگر با تقویت کردن تغییرات مثبت جزیی در رفتار، رفتار مطلوب را شکل می دهد. درمانگر غیررفتاری ممکن است به صورت تصادفی یا ناآگاهانه بر رفتار تاثیر بگذارد، در حالی که درمانگر رفتاری اختصاصاً به این روش توجه دارد.
درمانگران سنتی عموماً با توسل به انواع ساختارهای خیالی مانند عقده ادیپ، تلاش برای برتری، ناهشیار جمعی و نیازهای خودشکوفایی رفتارها را توجیه می کنند اما اسکینر معتقد بود روان درمانگران باید روی این فرض کار کنند که خیالبافی ها، لغزش های زبان، مکانیزم های دفاعی، گرایش های محافظ خود و غیره رفتارهایی هستند که می توان آنها را با اصول یادگیری توجیه کرد.
برای توضیح دادن رفتار روان رنجور یا نامناسب به خیال های توجیهی یا علت های درونی نیازی نیست. اسکینر معتقد بود اگر علت ای درونی رفتار را شکل داده باشند پس باید نیروهایی مسئول علت درونی باشند.
نظریه های سنتی در نهایت این علت را توجیه می کنند اما رفتار درمانی صرفاً آن را کنار می گذراد و مستقیماً به تاریخچه ارگانیزم می پردازد، و همین تاریخچه است که در تحلیل نهایی مسئول هر گونه علت درونی فرضی است.
رفتار درمانگران طی سال ها انواع فنون را ابداع کرده اند که اغلب آنها بر اساس شرطی سازی کنشگر استوار هستند، اما برخی از آنها پیرامون اصول شرطی سازی کلاسیک (پاسخگر) قرار دارند.
به طور کلی این درمانگران در فرآیند درمان نقش فعالی را بازی می کنند، به پیامدهای مثبت رفتارهای خاص و تاثیر ناخوشایند رفتارهای دیگر می پردازند و رفتارهایی را توصیف می کنند که در بلند مدت به تقویت مثبت منجر می شوند.
بیشتر بخوانیم:
دیدگاه اوتوکرنبرگ در خصوص نظریه روابط شیء
رفتار ناسازگارانه از منظر راتر