امروز: پنج شنبه, ۲۹ شهریور ۱۴۰۳ برابر با ۱۶ ربيع الأول ۱۴۴۶ قمری و ۱۹ سپتامبر ۲۰۲۴ میلادی
سه شنبه, ۰۸ تیر ۱۴۰۰ ۰۹:۰۴
۱
PNAZAR
نسخه چاپی

تکوین اجتماعی اگزیستانسیالیسم

تکوین اجتماعی اگزیستانسیالیسم
به گزارشتمیم نیوز

اگزیستانسیالیسم در سده بیستم در آلمان و فرانسه، نه برآیند مستقیم یک رشته شرایط و علل خاص بلکه به مثابه واکنش عمیقاً تجربی تزلزل بسیاری از ساختارها در جهان غربی که سابقاً ثابت تلقی می شد، نشو و نما یافت.

برپایی نخستین جنگ جهانگیر به نابود باور به پیشرفت مدام تمدن به سوی راستی و آزادی، صلح و کامیابی انجامید. باوری که عصر روشنگری ترویج کرده بود و تا آغاز جنگ ادامه یافته بود. آغاز نخستین جنگ جهانی با انهدام موازنه ظاهرا ثابت قدرت در میان ملل بزرگ توأم بود. پیش از پایان جنگ، امپراتوری سراسر روسیه متلاشی گشت و به زودی تجزیه و انقراض امپراتوری بریتانیا و امپراطوری های فرانسه، بلژیک و هلند نیز آغاز شد.

انقلاب کمونیستی 1917 در روسیه اعتماد به ثبات سیاسی را، اعتماد به اینکه عصر انقلابی دیگر پایان یافته است، از میان برد. تزلزل و تلاشی ساختارهای اقتصادی نیز با انتقال بحران بزرگ اواخر دهه 20 و دهه 30 از اروپا به ایالات متحده امریکا، تردیدهایی را در مورد حقیقت تداوم اقتصادهای کلاسیک و ابقای سرمایه داری به وجود آورد.

خود علم آغاز به پس گرفتن ادعاهایش در مورد دست یابی به حقایق مسلم و متیقن کرد و فلسفه های گوناگون هر یک به طریقی رو به تلاشی گذاشتند. با پیشرفت پژوهش علمی تاخت و تاز به قلمرو فلسفه نیز صورت گرفت. وانگهی فلسفه زیر تهاجم مداوم تجربیان و خاصیت علمی بالنده سده بیستم بود. فلسفه ها بیش از پیش به نسبیت تاریخی یا حتی بدتر به ایفای نقش هایی چونان ایدئولوژی هایی برای منافع گروه های اجتماعی متهم شدند.

با تضعیف یا انقراض بسیاری از ساختارهای بیرونی قدرت ساختارهای اقتصادی، سیاسی و فکری مرجع، همه این ساختارها آغاز به از دست دادن مشروعیت خود نمودند و تحمل ناپذیری محدودیت های آنها بر فرد به زودی احساس شد. با رد نامشروعیت قدرت بیرونی حکومت، نظام اقتصادی و دنیای علمی و فکری فرد انسانی توانست فقط به قدرت و مرجع درونی خود بازگردد.

این منطقی بود که با آن اگزیستانسیالیست ها به خویشتن خود چونان مرکز راستین فلسفه و چونان یگانه مرجع مشروعیت پناه جوید.

اگزیستانسیالیسم در شورش علیه ساختارهای سیاسی و فکری موجود، مسیری را که رمانتی سیسم آلمانی سده نوزدهم بیش از یکصد سال پیش در تمرکز فلسفه بر روح انسانی، فاعل آگاه چونان یگانه مرجع مشروع طی کرده بود، پیش گرفت.

رمانتیک ها از چرخش کانت به فلسفه برای پناه جستن به خویشتن خود از اجبارهای قدرت سیاسی آلمان و از محدودیت های فکری روشنگری علمی که مورد تحقیرشان بود سود جستند.

 

بیشتر بخوانیم:

 چکیده ای از اندیشه و فلسفه هگل

 نقد کانت در برهان اثبات خدا

 شروع مکتب تجربه گرایی (امپریسیسم) با فرانسیس بیکن

 رواقیان؛ آخرین تلاش دنیای باستان برای ورود به اخلاق طبیعی

 جهان بینی های پیش از فلسفه

 فلسفه مارکسیستی چیست؟

 



+ 1
مخالفم - 0

تمام حقوق مادی و معنوی این پایگاه محفوظ و متعلق به تمیم خبر می باشد.
هرگونه کپی و نقل قول از مطالب سايت با ذكر منبع بلامانع است.