امروز: چهارشنبه, ۰۱ خرداد ۱۴۰۴ برابر با ۲۳ ذو القعدة ۱۴۴۶ قمری و ۲۱ مه ۲۰۲۵ میلادی
یکشنبه, ۲۹ فروردين ۱۴۰۰ ۱۰:۵۵
۳
PNAZAR
نسخه چاپی

مابعدالطبیعه هگل: ایده آلیسم مطلق

مابعدالطبیعه هگل: ایده آلیسم مطلق
به گزارشتمیم نیوز

ایده آلیسم نام نوعی نظریه مابعدالطبیعه است که مدعی است واقعیت دارای مختصات ذهن یا تفکر است که واقعیت عقلانی، منطقی یا روحانی است. ایده آلیسم مطلق سنخ ویژه ای از ایده آلیسم است.

1- واقعیت چونان مجموعه ای از حقایق مفهوم مند است

ایده آلیسم مطلق مدعی است که واقعیت کلیتی عقلانی و مفهوم مند است که واقعیت یک روح مطلق یا روح خدا، یک ساختار یک پارچه و تام حقایق مفهوم مند است.

2- واقعیت چونان روح مطلق

برای هگل واقعیت روح مطلق و عبارت از مجموعه ای از حقایق مفهوم مند است که خود را در تمامی عرصه های تجربه و معرفت انسانی، ازمنطق تا فیزیک، زیست شناسی، از تاریخ و سیاست تا هنر، دین و فلسفه آشکار می سازد.

3- واقعی عقلانی و عقلانی واقعی است

واقعیت این ساختار پهناور مفاهیم عقلانی است. هگل مانند افلاطون مدعی است که عقلانی، مفهوم ایده، این است آنچه واقعی است. به عبارت مشهور خودِ هگل : واقعی عقلانی است و عقلانی واقعی است.

هگل این تصور از مطلق، روح مطلق را در جزئیات پرمحتوا و انضمامی تکمیل میکند یعنی تصور خدایی را که کل واقعیت و حقیقت است که خود را به اذهان محدود ما در تمام عرصه های شناخت انسانی آشکار می نماید. ممکن است شما بخواهید با موافقت هگل واکنش نشان دهید که تجربه گرایی کم مایه و کوته نظرانه است و ایده آلیسم مطلق هگل آنچه را روح انسانی می خواهد بفهمد ارائه می دهد: معنای تجربه انسانی و کل حقیقت را در هنرها، علوم، تاریخ، دین، سیاست باید جست و نیز ممکن است خود را در مورد سرشت واقعیت موافق با هکل بیابید زیرا هنگامی که می خواهید واقعیتی را درک کنید که در شغل خود، در خانواده خود، در هیجان های سیاسی ناشی از شنیدن اخبار روزانه با آن روبرو می شوید، شما درمی یابید که ناگزیرید درباره این چیزها بیندیشید، ناگزیرید مفاهیم روان شناختی یا اجتماعی یا سیاسی مربوط را بفهمید. شما نمی توانید این مسائل زندگی تان را با کسب مشتی از تاثرات حسی هیومی حل کنید.

4- عقلانی عبارت است از درک عمیق تر عین یا شیء موجود

شما ممکن است حق را به هگل بدهید که واقعی، عقلانی است اما در مورد امور موجود واقعی جهان، حوزه های پهناور طبیعت فیزیکی و اندام وار و جامعه های انسانی چه میگویید؟ آیا تمامی این صور هستی برای هگل واقعیتی ندارند؟ آیا فقط واقعی عقلانی و مفهوم مند وجود دارد؟

پاسخ هگل به عبارت خودش این است که واقعیت مفاهیم عقلانی، چیزی دیگری غیر از هستی نیست آن همان چیز عمیق تر درک شده است. ایده آلیسم مطلق مدع یاست که در هستی رسوخ می کند تا حقیقت عقلانی و مفهوم مند را که در هسته و مغز آن است بیابد.

در اینجا شما می توانید تمایز مهمی میان نظریه افلاطون درباره مفاهیم یا صور و نظریه هگل درباره مفاهیم ملاحظه کنید. برای افلاطون صور یا مُثُل ابدی و تغییر ناپذیر به طور جداگانه و مستقل در قلمرو معقول هستی چونان متمایز از قلمرو صرفاً محسوس اشیاء سیال وجود دارند. ولی جدایی صور ابدی از دنیای محسوس اشیا برای فلسفه افلاطون مشکلی ایجاد کرد که حتی از نظر خود افلاطون نیز پوشیده نماند: چگونه می توان نسبت صور تغییر ناپذیر جهان معقول را با چیزهای متغیر جهان محسوس تبیین نمود؟

برای هگل از سوی دیگر مفاهیم عقلانی، هستی جدا و مستقل سوت از جهان ملموس اشیا ندارند بلکه هسته عقلانی آن را تشکیل می دهند. بدین گونه هگل از مساله مشکل افلاطون اجتناب می کند اما مشکلی برای خودش می آفریند. اگر واقعی منحصراً مفهومی عقلانیاست پس آیا چیزها یا امور قابل ملاحظه ملموس طبیعت غیرعقلانی و غیرواقعی است؟ اما اگر آنها واقعیت ندارند چگونه می توان برای تبیین عقلانی شان به آنها رسوخ کرد؟

5- واقعیت به واسطه ساختارهای معقول و عقلانی اش شناختنی است

هگل ادعای هیوم و کانت را که واقعیت ناشناختنی است قویاً تکذیب می کند. هگل همانقدر عقل گرا است که افلاطون چنین بوده است. برای هگل هرچه هست عقلانی است. منظور او این است که همه چیز ساختار یا هسته معقولی دارد که خرد انسانی، با قدرت و انعطاف پذیری مفاهیم خود می تواند به آن دست یابد. هر وجهی از تجربه انسانی از راه بنیان عقلانی ساختار آن شناختنی است.

6- روح مطلق چونان واحد در تنوع

روح مطلق مجموع متحد حقایق عقلانی است که تمامی عرصه هایی تجربه و شناخت را دربرمیگیرد. با این همه تمامی این تنوع را در وحدنی منسجم سازمان میدهد. هگل می گوید مطلق یا روح مطلق واحدی در تنوع است، هویتی واحد که تمامی این تفاوت ها را در هم ادغام می کند. آن یگانه ای است که شامل بسیار است.

7- وظیفه مابعدالطبیعه: نشان دادن تنوع مولفه های واقعیت، حدود آنها و هم کنشی در مجموعه ای متحد است

هگل می گوید روح مطلق واقعیتی یگانه است که خود را در مفاهیک تمامی عرصه های تجربه انسانی می نمایاند. وجوه متفاوت این واقعیت خود را در تجربه عادی، در منطق و علم طبیعی، در روان شناسی، سیاست و تاریخ، در نقاشی، شعر و معماری و در دین و فلسفه به ما نشان می دهد.

ما فیزیک و هنر و اندام شناسی را به واسطه مفاهیم استفاده شده در هر یک از این عرصه ها می شناسیم. هر یک از این عرصه های واقعیت منظر راستینی از واقعیت را عرضه می کند اما هر یک فقط منظری جزئی، محدود و ناکامل نشان می دهد. برای مثال فیزیک وجه مهمی از واقعیت را آشکار می نماید اما این تمام واقعیت نیست. در اینجا صدای رمانتیک ها به گوش می رسد.

وظیفه مابعدالطبیعه کارکرد یک نظریه درباره کل واقعیت، تشخیص تمامی ابعاد یا جوانب واقعیت است، همه راه هایی که در آن واقعیت با تمامی تنوع و پیچیدگی اش به واسطه مفاهیم ما درک می شود و نشان دادن حدود هر بُعدی از واقعیت و چگونگی هم کنشی میان آنها.

معنای واقعیت برای هگل این است، واقعیت کل حقیقت است که به واسطه مفاهیم عقلانی ما درک می شود. واقعیت حقیقت مطلق است، تمامی و ترکیب تمامی حقیقت جزئی و محدود است. واقعیت اگر به درستی درک شود، مجموع حقیقت روح مطلق است. این منظره شگفت انگیز مطلق، واقعیت کلی با روشی که شناخته می شود پیوند دارد. این روش مشهور دیالکتیک است.

 

بیشتر بخوانیم:

 تجربه گرایی کلاسیک جان لاک

 شروع مکتب تجربه گرایی (امپریسیسم) با فرانسیس بیکن

 پارمنیدس و درک مفهوم مقوله های هستی، نیستی و شدن

 اقتدار و بی دولتی- آشنایی با آنارشیسم و بررسی نظریه هابز و لاک

 هستی اگزیستانسیالیسم



+ 3
مخالفم - 0

تمام حقوق مادی و معنوی این پایگاه محفوظ و متعلق به تمیم خبر می باشد.
هرگونه کپی و نقل قول از مطالب سايت با ذكر منبع بلامانع است.