امروز: شنبه, ۳۱ شهریور ۱۴۰۳ برابر با ۱۸ ربيع الأول ۱۴۴۶ قمری و ۲۱ سپتامبر ۲۰۲۴ میلادی
چهارشنبه, ۰۵ خرداد ۱۴۰۰ ۱۱:۲۲
۱
PNAZAR
نسخه چاپی

درآمدی بر نظریه صفت کتل

درآمدی بر نظریه صفت کتل
به گزارشتمیم نیوز

کتل روش های بالینی نظریه پردازان پیشین شخصیت را غیر عملی می دانست و معتقد بود که آنها به جای اتکا به اطلاعات دقیق، بیشتر به گمانه زنی حمایت نشده متکی بودند. او در تحلیل علمی شخصیت به جای استفاده از روش فرضی-قیاسی از روش استقرایی استفاده کرد.

در روش فرضی-قیاسی، پژوهشگر قبل از گردآوری اطلاعات چند فرضیه یا نظریه را در ذهن دارد. به عبارت دیگر عقاید قبلی نظریه پرداز در رابطه با اینکه چه صفاتی باید ارزیابی شوند، ماهیت نمراتی را که وارد ماتریس همبستگی می شوند، تعیین می کند.

در رویکرد استقرایی کتل، پژوهشگر بدون اینکه از پیش فرضیه ای داشته باشد، اطلاعات زیادی را گردآوری می کند، تحلیل عاملی را در مورد این اطلاعات به اجرا می گذارد و فقط بعد از به دست آوردن این نتایج، فرضیه هایی را مطرح می کند که بعداً می توانند آزمایش شوند.

برای آگاهی از تحلیل علمی شخصیت توسط کتل، باید با روش های تحقیق او و منطق نهفته در آنها آشنا شد. بنابراین به طور خلاصه درباره روش P و سه روش مشاهده بحث می کنیم.

روش P

زمانی که کتل در اوایل دهه 1940 در هاروارد تدریس می کرد، اغلب با گوردون آلپورت ناهار می خورد و معلوم شد که رابطه بین آنها بسیار ثمربخش بوده است. آلپورت طرفدار پروپاقرص صفات منحصر به فرد یا فردی بود و به طور کلی از تحلیل گران عاملی اظهار ناخرسندی می کرد و از کتل به خاطر محدود کردن تحقیقات به صفات مشترک، یعنی صفاتی که از بررسی تعداد زیادی افراد به دست آمده بودند خیلی ناراضی بود.

در آن زمان روش همبستگی ای که معمولا به کار برده می شد، روش R بود که تعدادی افراد را که در یک موقعیت، دو یا چند آزمون را انجام می دادند، شامل می شد. نتایج تحقیقات تحلیل عاملی که از روش R استفاده می کنند فقط می توانند صفاتی را مشخص کنند که در تعداد زیادی افراد مشترک هستند.

انتقادهای آلپورت، کتل را تحریک کردند تا به روش هایی فکر کند که بتواند به کمک آنها مورد تکی را عمیقاً و به طور عینی بررسی کند. نتیجه آن روش P بود، نوعی روش همبستگی که شامل یک نفر می شود که دو یا چند آزمون را در چند موقعیت انجام می دهد.

روش P به صورتی که کتل آن را به کار برد، 30 متغیر یا بیشتر را از یک نفر در بیش از 100 موقعیت، به کار می گرفت. در آغاز این یک نفر همسر کتل بود که بعد از 9 هفته انجام دادن آزمون به صورت روزانه همراه با شک های برقی و سایر اهانت های آزمایش، واقعا خسته شده بود. البته بعد از اینکه کتل استفاده از روش P را ادامه داد، داوطلبات دیگری را پیدا کرد.

کنترل روش افتراقی R را برای مقایسه با روش P ابداع کرد که نمرات تعدادزیادی افراد را در چندین متغیر به دست آمده از دو موقعیت متفاوت همبسته می کند. روش های P و افتراقی R در تعیین حالت یا الگوهای خلق مشترک باید مکمل یکدیگر باشند.

روش P به تنهایی با درنظر گرفتن افراد نسبت به خطاهای نمونه گیری آسیب پذیر است در حالی که روش افتراقی R در معرضض خطای نمونه گیری موقعیت های مختلف قرار دارد. به عبارت دیگر گرچه روش P درخواست آلپورت را برای بررسی مورد تکی برآورده می کند اما عواملی که از آن به دست می آیند نمی توانند به سایر افراد تعمیم یابند.

از سوی دیگر با اینکه روش افتراقی R امکان تعمیم دادن به سایر افراد را فراهم می آورد، اما هر بار فقط دو ویژگی را نمونه گیری می کند که هر یک می تواند تحت تاثیر رویدادهای غیرعادی قرار گیرد. با ترکیب کردن روش P و روش افتراقی R امکان به دست آوردن اطلاعات درباره خلق ها یا حالت هایی که در تعداد زیادی از افراد مشترک هستند، وجود دارد.

کتل حالت های خلقی و صفات را از یکدیگر متمایز کرد. منظور از حالت تغییرات موقتی در رفتار است که در نتیجه تغییرات محیطی فوری روی می دهد. نمونه های حالت های خلقی روان شناختی، شادی، خشم، ترس و انگیختکی هستند. حالت های فیزیولوژیکی، ضربان قلب، دمای بدن و فشار خوت را شامل می شوند.

نوسانات در این حالت های رفتاری و فیزیولوژیکی را می توان با اطمینان به وسیله روش P و روش افتراقی R محاسبه کرد. از سوی دیگر صفت، ویژگی یا آمادگی نسبتاً دائمی است که کتل آن را به این صورت تعریف کرد: چیزی که مشخص می کند یک نفر هنگام روبرو شدن با موقعیتی مشخص چه کاری انجام خواهد داد. صفات را می توان با روش سنتی R آشکار نمود.

روش مشاهده

کتل از همان آغاز کار حرفه ای خود، روش های روان سنجی خویش را روی سه روش مشاهدهمختلف متمرکز کرد یعنی سه منبع اطلاعات که وارد ماتریس همبستگی می شوند.

روش اول، سابقه زندگی فرد یا داده های L است که از مشاهدات انجام شده توسط دیگران به دست می آیند. این شامل اطلاعات عینی به نام داده های L(T)  و اطلاعات ذهنی بر اساس ارزیابی ها، به نام داده های L(R)  می شود. نمونه داده های L(T)  ممکن است تعداد محل های مسکونی در یک دوره 20 ساله و نمونه داده های L(R) ارزیابی کارمند توسط کارفرما باشد.

دومین منبع اطلاعات، خودسنجی های فرد، یا داده های Q است که بر اساس پرسشنامه هایی استوار هستند که از فرد می خواهند به سوال ها یا اظهاراتی بر پایه خودنگری و درون نگری پاسخ دهد. برای مثال، اغلب پرسشنامه های شخصیت، داده های Q به بار می آورند.

از آنجایی که داده های Q بر خودنگری متکی هستند، در معرض وانمود کردن عمدی یا خودفریبی قرار دارند. بنابراین باید صحت آنها را به وسیله همبستگی با داده های رفتار اثبات کرد.

خودسنجی های اثبات نشده داده های Q’  نامیده می شوند در حالی که فقط آن دسته از خودسنجی هایی را که به وسیله مقیاس های رفتار عینی اثبات شده اند می توان واقعاً داده های Q نامید.

سومین روش مشاهده، داده های T یا اطلاعات به دست آمده از آزمون های عینی است یعنی آزمون هایی که هدف واقعی آنها از آزمودنی پنهان نگهداشته شده یا نمیتوان پاسخ های داده شده به آنها را جعل کرد. این داده ها مشاهداتی از قبیل توانایی های شناختی، زمان واکنش، واکنش به شوخی، توانایی پیروی کردن از دستورالعمل ها و سایر توانایی ها از این نوع را شامل می شوند که به جای  ارزیابی عملکرد، عملکرد عینی را ارزیابی می کنند.

استفاده کتل از داده های L ، Q ، T ظاهراً تحقیقات او را نامربوط جلوه می دهد اما وقتی که کل کارهای او را در نظر بگیریم، در می یابیم که تحقیقات او تلاش هایی برای ارزیابی مفهوم کلی شخصیت بوده است.

 

بیشتر بخوانیم:

 پیش بینی رفتارهای کلی راتر

 روان درمانی به روش اسکینر

 روش های تحقیق اریکسون چه بود؟

 نظر سالیوان در خصوص تنش های نیاز و اضطراب

 فشار آزادی و احساس تنها ماندن در جهان

 پژوهش های مربوط به نظریات مزلو

 نظر یونگ در مورد رشد شخصیت

 روش های درمانی فروید - تداعی آزاد و تحلیل رویا



+ 1
مخالفم - 0

تمام حقوق مادی و معنوی این پایگاه محفوظ و متعلق به تمیم خبر می باشد.
هرگونه کپی و نقل قول از مطالب سايت با ذكر منبع بلامانع است.