علاقه ای که راجرز به فرد سالم نشان داد فقط با علاقه مزلو برابری می کند. در حالی که مزلو عمدتا پژوهشگر بود راجرز در درجه اول روان درمانگری بود که علاقه اش به فرد سالم از نظریه کلی او حاصل شد. راجرز ابتدا در سال 1951 به طور مختصر ویژگی های شخصیت تغییر یافته را مطرح کرد بعدا این مفهوم فرد کامل را در مقاله منتشر نشده ای عنوان نمود.
نظریه شخصیت سالم راجرز در کتاب های کوچ به تفصیل توصیف شد و او در اوایل دهه 1960 بارها به این موضوع پرداخت. او مدتی بعد هم واژه آینده و هم فرد آینده را توصیف کرد.
اگر سه شرط درمانی لازم و کافی همخوانی، توجه مثبت نامشروط و همدلی فراهم باشند در این صورت چه نوع شخصی پدیدار می شود؟ راجرز چند ویژگی احتمالی را فهرست کرد:
اول اینکه افراد سالم سازگارپذیرتر هستند بنابراین از دیدگاه تکاملی آنها به احتمال بیشتری زنده می مانند و به همین خاطر افراد آینده نامیده می شوند. آنها صرفا با محیط راکد سازگار نمی شوند بلکه درمی یابند که هم رنگی و سازگاری با شرایط ثابت در بلند مدت ارزش بقای کمی دارد.
دوم اینکه افراد آینده به تجربیات شان گشوده هستند به جای اینکه آنها را تحریف یا انکار کنند به دقت در آگاهی نمادی می کنند. این اظهار ساده پر از معنی است. خود افرادی که به تجربه گشوده هستند، تمام محرک ها را خواه ازدرون ارگانیزم ناشی شده باشند یا از محیط بیرون، آزادانه میپذیرند.
افراد آینده به خودشان گوش می دهند و شادی، خشم، ناامیدی، ترس و عطوفت را می شنوند. این افراد به خود ارگانیزمی شان اعتماد دارند. آنها برای راهنمایی به دیگران متکی نیستند زیرا می دانند تجربیات خودشان بهترین معیار برای تصمیم گیری است، آنها هر کاری را که به نفع شانباشد انجام می دهند زیرا به احساس های درونی شان بیشتر از موعظه های والدین یا قوانین خشک جامعه اعتماد دارند. با این حال آنها حقوق و احساسات دیگران را نیز به روشنی درک می کنند و این ملاحظات را هنگام تصمیم گیری در نظر دارند.
سوم اینکه افراد آینده گرایش دارند به طورر کامل در زمان حال زندگی کنند. چون این افراد به تجربیات شان گشوده هستند، حالت مدام سیالی و تغییر را احساس می کنند. آنچه را که در هر لحظه تجربه می کنند تازه و منحصر به فرد است، چیزی که خودِ رو به تکامل آنها هرگز قبلا تجربه نکرده بود. آتها هر تجربه ای را با تازگی و در لحظه حال درک می کنند.
راجرز این گرایش به زیستن در زمان حال را زندگی وجودی نامید. افراد اینده نیازی ندارند خودشان را فریب دهند و دلیلی نمی بینند دیگران را تحت تاثیر قرار دهند. آنها در ذهن و روح جوان هستند و به این موضوع فکر نمی کنند که دنیا چگونه باید باشد.
چهارم اینکه افراد آینده به توانایی خود در برقراری روابط دوستانه با دیگران اطمینان دارند. آنها نیازی نمی بینند که همه دوستشان داشته باشند زیرا می دانند که توسط کسی به صورت نامشروط باارزش و پذیرفته هستند. آنها به دنبال برقراری رابطه صمیمانه با کسی هستند که احتمالاً مانند آنها سالم است و چنین رابطه ای به خودی خود به رشد هر دوی آنها کمک می کند.
افراد آینده در روابط خود با دیگران صادق هستند. آنها همانگونه که به نظر می رسند، هستند، بدون فریب یا ریاکاری، بدون حالت دفاعی و ظاهری سازی، بدون تزویر و دورویی. آنها به دنبال معنایی فراتر از خودشان هستند و آرزو دارند زندگی معنوی و آرامش درونی داشته باشند.
پنجم اینکه افراد آینده یکپارچه تر و کامل تر هستند بدون اینکه بین فرآیندهای هشیار و نیمه هشیار آنها مرزی وجود داشته باشد. چون آنها می توانند تمام تجربیات شان را دقیقا در آگاهی نمادی کنند، تفاوت بین آنچه هست و آنچه باید باشد را به روشنی می بینند، از آنجایی که آنها از احساس های ارگانیزمی شان به عنوان معیاری برای ارزیابی تجربیات شان استفاده می کنند، شکاف بین خود آرمانی و خود واقعی خویش را پر می کنند، چون آنها نیازی ندارند از خودشان دفاع کنند، به دیگران صورت ظاهر نشان نمی دهند و از آنجایی که آنها به آنچه هستنند اطمینان کامل دارند، هر احساسی را که تجربه می کنند، آزادانه ابراز می دارند.
ششم اینکه افراد آینده به ماهیت انسان عمیقا اعتماد دارند. آنها برای نفع شخصی به دیگران آسیب نمی رسانند، آنها برای دیگران اهمیت قائل هستند و آماده اند در صورت نیاز به آنها کمک کنند، آنها احساس خشم می کنند اما می توان از آنها مطمئن بود که خشم خود را سر دیگران خالی نمی کنند، آنها احساس پرخاشگری می کنند اما آن را به مسیرهای مناسب هدایت می نمایند.
سرانجام اینکه چون افراد آینده نسبت به تمام تجربیات شان گشوده هستند، در مقایسه با دیگران از پرمایگی بیشتر در زندگی لذت می برند. آنها نه محرک های درونی را تحریف می کنند و نه اینکه جلوی هیجانات شان را می گیرند در نتیجه عمیق ار از دیگران احساس می کنند. آنها در زمان حال زندگی می کنند و بنابراین در لحظه جاری پرمایه تر شرکت می نمایند.
بیشتر بخوانیم:
تعریف کتل از صفات پویشی (نگرش ها، اِرگ ها و صفات پویشی اکتسابی)
شخصیت بخشی چیست؟ / انواع شخصیت بخشی ها
سه نوع اختلال شخصیت از منظر فروم