امروز: شنبه, ۳۱ شهریور ۱۴۰۳ برابر با ۱۸ ربيع الأول ۱۴۴۶ قمری و ۲۱ سپتامبر ۲۰۲۴ میلادی
چهارشنبه, ۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۱:۳۴
۴
PNAZAR
نسخه چاپی

تعریف هگل از تاریخ فلسفی؛ تاریخ به مثابه قتلگاه

تعریف هگل از تاریخ فلسفی؛ تاریخ به مثابه قتلگاه
به گزارشتمیم نیوز

آیا تاریخ معنایی دارد؟ آیا تاریخ انسانی هدفی را در جهان دنبال می کند؟ آیا می توان الگویی، معنا و ارزشی در تاریخ یافت؟ یا اینکه نسل های متوالی انسانی ها، با تمامی فعالیت هاشان، باورها و امیدهای شان بیهوده سگ دو زده اند و وراجی های پوچ و بی معنا کرده اند؟

در کجا می توان پاسخی به این پرسش های یافت؟ نه از آنچه هگل در خرد و تاریخ، تاریخ اصلی می خواند، یعنی در گزارش های دست اول از مردمی که در رویدادهای تاریخی حاضر بوده اند نظیر توسیدید که در تاریخ جنگ پلوپونزی فراهم کرد، در گزارش شاهدی عینی از اثرات آسیب جنگ بر سیاست و مردم آتن، و نه آنچه هگل تاریخ تامل آمیز می خواند:

گزارش هایی از تاریخ جهان روای مورخان حرفه ای، نه از تاریخ کشوری خاص، از تاریخ طراحی شده برای آموزش نسل حاضر با درس هایی مأخوذ از گذشته و نه از تاریخ های تخصصی مثلا تاریخ دین یا هنر، و یقیناً نه از مطالعات روش شناختی تاریخ.

برای پاسخ به این پرسش آیا تاریخ معنایی دارد؟ ما نیاز داریم به سرتاسر تاریخ، به تاریخ جهان نظر افکنیم و نباید به انباشت داده هایی در باب آنچه عملاً اینجا یا آنجا روی داده اکتفا کنیم بلکه باید به انبوه داده های تاریخی رخنه کنیم و ببینیم که آیا در زیر لایه آنها نظمی، هستهای یا الگویی عقلانی وجود دارد یا آیا فرایند معناداری در زیر لایه آنها صورت می گیرد؟ چنین رهیافتی به تاریخ را هگل، تاریخ فلسفی می خواند.

تاریخ فلسفی به روشنی رهیافت به تاریخ فلسفه خود هگل، ایده آلیسم مطلق و اصول بنیادی آن است که واقعی عقلانی است و آن را فقط با رسوخ از سطح آن به هسته عقلانی و به لحاظ دیالکتیکی متکامل آن می توان کشف کرد.

اگر بخواهیم حقیقت این اصل ایده آلیسم مطلق را دریابیم باید به نظر هگل آن را در تاریخ و در هر حوزه دیگر شناخت به کار بریم.

منظور هگل از تاریخ فلسفی جست و جوی عقلانی در مبانی تاریخ است. مفاهیم عقلانی که هسته بنیادی تاریخ را تشکیل می دهند با وجود داده ها و شواهد تاریخی چالشی ندارند و دسته جداگانه ای از اشیاء برون ذهنی، همچون صور افلاطون، نیستند که برتر از داده ها باشند، برعکس، این مفاهیم عقلانی که لایه های زیرین داده های تاریخ می باشند، فقط خود داده ها هستند که عمیق تر درک می شوند.

از این فرایافت ایده آلیستی مطلق تاریخ فلسفی، هگل با نفوذترین فلسفه تاریخ جهانی را به وجود آورد. فلسفه تاریخ هگل با فلسفه تاریخ مسیحی آگوستین فدیس، فلسفه تاریخ روشنگری که کندورسه به روشن ترین وجهی آن را عبارت بندی کرد و ماتریالیسم تاریخی کارل مارکس رتبه بندی می شود.

این چهار فقره تاثیرگذارترین فلسفه های تاریخ در همه زمان ها بوده اند پس هگل چه چیز را همچون زیر بنای حقیقت تاریخ تشخیص می دهد؟ هگل به ما می گوید معنای تاریخ جهان صحنه ای است که در آن حقیقت مطلق خود را می گشاید، خود را به شعور بشریت فاش می سازد.

تاریخ در صورت فلسفی فهمیده شدنش، ساختار عقلامی حقیقت مطلق است که در زمان به روح محدود گشوده و افشا می گردد و از آنجا که این ساختار عقلانی خود را به گونه ای دیالکیتیکی در زمان افشا می کند، طرح خداوند را برای جهان به نمایش می گذارد.

بدین سان هگل نشان میدهد که تاریخ زیر ساخناری عقلانی دارد و بنابراین غایت گرایانه و متضمن مقصدی است، تاریخ حرکت هدفمند به سوی غایت خداوند برای بشریت است. از این رو تاریخ عقلانی، هدفمند و نیک است.

به عبارت هگل، عقل که گشاینده و تکامل دهنده حقیقت مطلق است بر جهان فرمان می راند.

حال شما می اندیشید: هگل چگونه می تواند چنین ادعای ظاهراً بی پایه ای را ابراز کند؟ او چگونه می تواند بگوید که تاریخ، عقلانی و هدفمند و متضمن خیر و صلاح انسان است د رمواجهه با پلیدی هایی که او در سرار عمرش می شناخت، بی عدالتی هایی که طبقات فرودست فرانسوی تحمل کردند که به شورش آنان انجامید، قساوت های هولناک حکومت و هراس متعاقب آن، محرومیت های رعایای آلمان در طیحنگ آزادی بخش علیه ناپلئون، شیوع امراض مسری که سرتاسر اروپا را فراگرفت و خود هگل در یک وبای مسری به مرگی زودرس گرفتار شد؟

و او چگونه می تواند بگوید که تاریخ ساختار عقلانی حقیقت خداست که در زمان گشوده شد؟ مدرک عقلانیت در سده های خونبار تاریخ انسانی در کجاست؟ آیا هگل ناله های انسان دردمند را در سرتاسر تاریخ نمی شنید؟ از رنج و نومیدی فزون از اندازه چه قصد و غایت نیکی می تواند به دست آورد؟

تاریخ و مساله شر: قتلگاه

هگل شرهایی را که انسان ها در تاریخ تجربه کرده اند، انکار نمی کند. او در مورد گذشته نه پولیاناست و نه دکتر پانگلوس و نه خوشبین ریاکار است. خود هگل مبتکر مفهوم ترور تاریخ است و بیانگر سیه روزی، نابودی، مرگ و برباد رفتن حتی شریف ترین امیدها و دستاوردهایی است که در گذشته روی داده است و نیز انتظار موجود برای رویاها و تلاش های خود ما.

هگل می گوید: بدون گزافه گویی، گردآوری صرفاً راستین سیه روزی هایی که بر سر شریف ترین ملت ها و دولت ها آمده است و زیباترین نمونه های فضیلت فردی، تصویری از ترسناک ترین منظره را تشکیل می دهد، عمیق ترین و ناامیدترین اندوه را برمی انگیزد که با هیچ تسلایی آرام نمی گیرد، ما تحمل می کنیم که آنهارا به عنوان یک شکنجه روحی محفوظ داریم.

این است رویکرد هگل درباره شرهای تاریخ، وی اعتراف میکند که تاریخ، صحنه چنین نابودی شریف ترین ملل و بهترین موجودات انسانی است که اندیشیدن درباره آن شکنجه روحی است. اما هکل در مورد ترور تاریخ ناگزیر است بیش از این سخن بگوید. این تصویر وحشتناک اوست که تاریخ یک قتلگاه است، جایی که دست و پای قربانیان را برای کشتن می بندند، به مثابه قربانی انسانی.

به سخن او: تاریخ قتلگاهی است که در آن سعادت انسان ها، خرد دولت ها و فضیلت افراد قربانی شده است.

 

بیشتر بخوانیم:

 سنجش خرد عملی یا علم اخلاق کانت

فلسفه مارکس

 لیوتار و پست مدرنیسم

فلسفه کلاسیک آلمانی

 دگردیسی تجربه گرایی و خلاصه ای از فلسفه جان لاک

 علل چهارگانه ارسطو/تعبیر ارسطو از خوشبختی و فضیلت

 آشنایی توماس آکویناس قدیس، راهب دومینیکن، بنیان گذار مکتب تومایی

 کتاب ابن سینا و چپ ارسطویی بلوخ



+ 4
مخالفم - 0

تمام حقوق مادی و معنوی این پایگاه محفوظ و متعلق به تمیم خبر می باشد.
هرگونه کپی و نقل قول از مطالب سايت با ذكر منبع بلامانع است.